حفظ قرآن، وسیله یا هدف؟/ روش‌هایی که مهجوریت قرآن را به دنبال داشته
کد خبر: 3558993
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۷
یادداشت وارده/

حفظ قرآن، وسیله یا هدف؟/ روش‌هایی که مهجوریت قرآن را به دنبال داشته

گروه فعالیت‌های قرآنی: یکی از کارشناسان قرآنی کشورمان طی یادداشتی با بیان برخی نقدها به وضعیت حفظ قرآن، تأکید کرد که مشکل اصلی در فعالیت‌های قرآنی کشور، این است که این امور، سال‌های متمادی بدون تغییر و ثابت مانده است، لذا افراد می‌ترسند از شیوه‌های رایج عدول کنند.

حفظ قرآن، وسیله یا هدف؟/ روش‌هایی که مهجوریت قرآن را به دنبال داشته
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رضا نباتی، كارشناس آموزش قرآن و مؤلف كتاب‌های درسی آموزش قرآن و نیز دانشجوی دكترای تعلیم و تربیت اسلامی با ارسال یادداشتی به ایکنا، موضوع حفظ قرآن کریم و راه‌های پرداختن به آن را سوژه خود قرار داده و به آن پرداخته است.
در این یادداشت، نگارنده ابتدا به این پرسش که حفظ قرآن وسیله است یا هدف؟ پاسخ داده و در ادامه آن نیز چیستی و چرایی حفظ قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده است. در ادامه مشروح این یادداشت آمده است.
حلقه مفقوده‌ای به نام «هدایت»
«هدایت» حلقه مفقوده فعالیت‌های قرآنی كشور است. رویكردی كه نه در اهداف و نه در روش‌ها و تولید و تألیف محتواهای آموزشی چندان كه باید مد نظر قرار نمی گیرد. غافل شدن از غرض اصلی نزول قرآن را باید مهم‌ترین محور مهجوریت قرآن در كشور دانست. در واقع این باور غلط كه مقدماتی چون روخوانی، روان خوانی و فعالیت‌های تكمیلی و هنری چون تجوید و حفظ و قرائت را «آموزش قرآن» می نامیم، قابل تردید جدی است. زیرا همین نگاه كه البته در نیم قرن اخیر جایگزین روش‌های اصیل آموزش قرآن شده، به مهجوریت قرآن انجامیده است. روش‌ها و محتواهایی كه گاه به دوری عده كثیری از توجه به قرآن می‌شود.
تفاوت اصلی آموزش عمومی قرآن با آموزش‌های تخصصی نه در سطح آن؛ بلكه در ماهیت آن است. آموزش عمومی قرآن باید «هدایت محور» باشد. این رویكرد اساسی باید به گونه‌ای باشد كه به نتایج كلی آموزش‌ها منجر نشود، بلكه باید بر اساس آن برنامه‌ریزی كرد.
از جمله این فعالیت‌ها موضوع «حفظ قرآن كریم» است. در این كه چه چیزی حفظ قرآن است؟ باید ابتدا به مخاطب نگاه كرد. مخاطب اگر یك فرد معمولی باشد (مانند اكثر مردم جامعه) قطعاً روش‌های حفظ تخصصی متداول برای وی قابل استفاده نخواهد بود. زیرا برای آموختن و پیشرفت در یك موضوعی، ویژگی‌هایی چون داشتن استعداد لازم برای یادگیری (هوش‌های یادگیری)، علاقه و انگیزه لازم و پشتكار؛ و این سه ویژگی در اغلب افراد وجود ندارد. پس باید فكر دیگری كرد.
وسیله یا هدف؟
این سؤال كه آیا حفظ قرآن وسیله است یا هدف؟ نقطه عزیمت ما را روشن می‌كند. در حال حاضر، نگاه‌ اغلب فعالیت‌های قرآنی به قرآن كریم نگاه وسیله‌ای است.‌ حلقه مفقوده فعالیت‌های قرآنی كشور كه باعث بروز چنین آسیبی شده همانا جدا انگاشتن فعالیت‌های قرآنی از معارف قرآنی است. زیرا در فعالیت‌های قرآنی بیش‌تر به چگونگی آن پرداخته شده است تا چیستی و چرایی!!! به همین دلیل پیشبرد برنامه‌های بی‌هدف اغلب به خروج قطار یادگیری از ریل آموزش می‌شود.
همان طور كه گفته شد موضوع حفظ قرآن یک هدف اصلی نیست، بلکه بیش‌تر یک وسیله برای زمینه‌سازی جهت «انس مستمر و مادام العمر با قرآن كریم» و نیز «زمینه سازی برای عمل بیش‌تر و بهتر» به دستورات آن است.
چیستی، چرایی و چگونگی هر علمی را فلسفه آن علم می‌گوید، بنابر این در بحث حفظ قرآن كریم هم باید به سمت تبیین تک تک حوزه فعالیت حرکت کند. تلاش برای ارائه پاسخ به این هشت سوال اساسی «ضرورت هر آموزشی» است:
1-    «برای چه» باید قرآن را حفظ كند؟ (هدف از آموزش)
2-    «چه كسی» باید حفظ كند؟ (تعیین مخاطب با توجه به ویژگی‌ها)
3-    «چه چیز را» باید حفظ كنیم؟ (تولید محتوا)
4-    «چگونه» قرآن را حفظ كنیم؟ (تعیین روش آموزش)
5-    «چطور» از حفظ فرد مطمئن شویم؟ (روش ارزش یابی پیشرفت تحصیلی)
6-    «چه زمانی» قرآن را حفظ كند؟ (زمان آموزش)
7-    «كجا» قرآن را حفظ كند؟ (مكان و موقعیت یادگیری)
8-    «با چه ابزاری» قرآن را حفظ كند؟ (تعیین وسایل آموزشی و كمك آموزشی)
عدم پاسخ دقیق به این هشت سوال «امكان آموزش» را با تهدید جدی رو به رو كرده و امكانات و سرمایه‌های انسانی و مادی را ضایع می‌گرداند.
دو سوال در این جا مطرح می‌شود:
1-    آیا با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری، تربیت 10 میلیون حافظ قرآن، امكان پذیر است ؟
2-    اگر امكان پذیر است با چه ضرورت‌ها و ملاحظاتی؟
پاسخ این است كه فرمایش مقام معظم رهبری، در وهله اول یك چشم انداز است؛ یعنی یک هدف آرمانی و غایی است كه افق فعالیت‌های قرآنی را مشخص می‌كند. پس اگر این افق و چشم‌انداز زیبا را قدر بدانیم از این جا موضوع برنامه‌ریزی‌های كلان و خرد آغاز می‌شود. این كه چه اصول و مبانی علمی و آموزشی باید بر این هدف حاكم باشد؟ اهداف خرد این هدف كلی چه چیزهایی هستند؟ چه كسانی صلاحیت تولید اهداف و برنامه‌ها و محتوای آموزشی را باید بر عهده داشته باشند ؟ و در كل پاسخ گویی به آن «هشت سوال» بالا طی چه فرایندی باید اتفاق بیافتد، كاری است كه كمیسیون‌ها و كارگروه‌های تخصصی باید آن را تبیین كرده و پس از تصویب در مجامع قانونی به مراكز قرآنی ارائه شوند.
اما اگر نظر كارشناسی بنده را خواسته باشید معتقدم حفظ قرآن كریم از ابتدا تاکنون از مهم‌ترین و در واقع اولین شیوه‌های آموزش قرآن و ترویج فرهنگ قرآن كریم بوده است. با توجه به شرایط آن زمان، حفظ قرآن از جایگاه خاصی برخوردار بود. از نكات شاخص كه امروزه آموزش قرآن كشور كمتر به آن توجه می‌كند این بوده كه حفظ قرآن عموماً به صورت فراز به فراز و موضوعی به مردم آموزش داده می‌شد تا به صورت‌های امروزی یعنی حفظ  سوره و جزء.
بررسی روش «اقراء النبی» هم توسط رسول اكرم(ص) انجام می‌گرفته، همین را نشان می‌دهد. در این روش پیامبر اكرم(ص) «فرازی از آیات را كه موضوع خاصی را در بر می‌گرفت» بر گروهی از مسلمین می‌خواندند و ضمن بیان احكام و تفسیر آیات، ایشان را به حفظ و عمل به آن آیات دستور می‌دادند.
چند نكته دقیق در آیات اولیه‌ای كه بر پیامبر(ص) نازل می‌شود وجود دارد كه معلمان و برنامه‌ریزان باید به آن توجه كنند. در این آیات می‌بینیم قرآن كریم به پیامبر(ص) امر می‌كند: «اِقـرَأْ بِاسـمِ رَبِّـكَ الَّـذی خَـلَـقَ»،‌ پیامبر اكرم(ص) در پاسخ به فرشته وحی می‌فرمایند: «من خواندن نمی‌دانم» ... این نشان دهنده آن است كه اولاً خواندن قرآن موضوعیت و اهمیت دارد و پیامبر اسلام باید خواندن قرآن را بداند و بر مردم بخواند (يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ) و ثانیاً تنها روش حفظ محور انس با قرآن نبوده است و ثالثاً حفظ و خواندن دو بخش از «آموزش جامع قرآن كریم» بوده است.
امروزه دانشمندان برنامه ریزی درسی و آموزشی (مانند آزوبل) معتقدند كه اولاً باید «یادگیری معنادار» باشد. یعنی با «نیاز فرد» مطابقت داشته باشد. ثانیاً «ذائقه» و علایق مخاطب را مد نظر قرار دهد و ثالثاً با سایر بخش‌های آموزش از قبیل فهم و قابل استفاده و كاربردی بودن و نیز یادگیری‌های گذشته در ارتباط باشد و الا محكوم به نابودی است.
همچنین قرآن كریم در آیات مختلفی از قرآن، پیامبرش را از عجله كردن در خواندن قرآن نهی می‌كند: «لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ» بلكه به او امر می‌كند: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» و «وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا» یعنی ای پیامبر ! همراه با درك معنا و دقت در مفاهیم، قرآن بخوان. البته علت تند خوانی قرآن توسط پیامبر(ص) به دلیل آن بود كه ایشان از فراموشی قرآن واهمه داشتند كه باز خداوند می‌فرماید كه نگران نباش «لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ» یعنی این كه ما قرآن را در دل تو تثبیت می‌كنیم.
همه این مضامین الهی پر است از بیان روش‌های آموزش قرآن كه متاسفانه ما هرگز آنها را نمی‌بینیم. این قصه كه چه روش‌هایی درباره آموزش قرآن در خود قرآن بیان شده خود سر دراز دارد و مجالی دیگر می‌طلبد.
آموزشی که به بیراهه رفته است
به نظر من از نظر ماهیتی، برنامه حفظ قرآن كریم در حوزه آموزش عمومی به بیراهه کشیده شده است. بحث حفظ قرآن به جای اینکه به ترویج فرهنگ قرآنی کشور و آموزش عمومی قرآن کمک كند، از سویی فقط در خدمت استعدادهای خاص است و از سوی دیگر ناخواسته، افراد ناتوان و كم انگیزه را كنار زده و از فراگیری قرآن باز می‌دارد.
گاهی با خودم می‌گویم ای كاش هریك از ما به سهم خود، در مهجوریت قرآن فكر می‌كریم و به نوبه خود جلوی رفتارهای غلط كه متأثر از باورهای غلط است را می‌گرفتیم.
تا این جا بحث بر سر مبانی حفظ قرآن بود و این كه آیا حفظ قرآن هدف است یا وسیله؟ اما اگر وسیله بودن حفظ قرآن (و همین طور قرائت و آموزش درك معنا و تدبر) را بپذیریم، باید به سایر سوال‌های هشت گانه پاسخ دهیم.
«حفظ قرآن» در این نگاه دارای تعریف و ویژگی‌ها و مراحل و مراتب خاص خود است. این كه حفظ قرآن چه نسبتی با سایر بخش‌های آموزش دارد و چگونه به تربیت و هدایت مخاطب می‌انجامد؟ و نیز حفظ قرآن در حوزه آموزش عمومی با حفظ قرآن در حوزه تخصصی چه تفاوتی دارد؟ سوال‌های اصلی این بخش هستند.
به عنوان مثال وقتی می‌گوییم سطح بندی حفظ؛ آیا عموم مردم که در سطح مبتدی هستند را شامل می‌شود؟ آیا عموم مردم می‌‌‌توانند حافظ قرآن باشند؟ پاسخ این است كه پاسخ به چنین سوال‌هایی نیازمند برنامه‌ریزی و تولید محتوای مناسب، آموزش معلمان حرفه‌ای، تمهید امكانات اولیه و اجرای صحیح آن هم به صورت آزمایشی و نظارت بر حسن اجرا و نیز رفع اشكلات احتمالی و هم چنین اعمال سیاست‌های تشویقی معلمان و دانش آموزان است.
با توجه به رویکرد جدید «جامعیت آموزش قرآن» عموم مردم می‌توانند حافظ بسیاری از آیات و فرازها و پیام‌های قرآنی کاربردی‌ در زندگی شوند. در واقع این كار به ترویج الگوی صحیح سبک زندگی اسلامی که مد نظر مقام معظم رهبری است، کمک شایانی می‌کند.
اگر قرآن كریم را به عنوان كتاب تربیت و هدایت می‌دانیم پس روش‌های آموزش آن هم باید متخذ از قرآن و سیره باشد. نزول قرآن در طول 23 سال به صورت تدریجی و متناسب با موقعیت نازل شده است. به نظر می‌رسد باید آموزش آن هم بر همین اساس باشد. آموزش عمومی قرآن امروز باید به نهادینه کردن فرهنگ صحیح سبک زندگی اسلامی ایرانی بپردازد. پس نیاز هست که بیاییم حفظ قرآن را به جای این که مطلق ببینیم، به گونه‌ای ببینیم كه به این خواسته به حق جامعه اسلامی و مطالبه رهبری پاسخ دهد. این جاست كه «آموزش حفظ نسبی» قرآن معنا پیدا می‌كند. حفظی كه در خدمت سبک زندگی اسلامی و ایرانی آحاد جامعه باشد.
ریشه‌یابی یک مشکل
یکی از مشکلات جلسات قرآنی، مساجد این است که اول ماه رمضان ده‌ها نفر می‌آیند پای رحل قرآن می‌نشینند اما تا آخر ماه مبارك شاید 10 یا 15 نفر باقی نماند و همه ریزش می‌کنند.  چرا ریزش می‌کنند؟ ما باید چه کاری انجام دهیم تا از این وضعیت خارج شویم.
«تسهیل فرآیند آموزش» جزء وظایف و مأموریت معلمان قرآن و برنامه ریزان فرهنگی كشور است. در این زمینه مشكلات زیادی وجود دارد كه «تعصب» ناشی از تجربه گرایی (پوزیستویسم) حاصل نگاه اخباری بدون تحرك در حوزه آموزش‌ها و فعالیت‌های قرآنی مخصوصاً در چند دهه اخیر علت اصلی آن است.
چگونگی تسهیل حفظ قرآن
به عنوان مثال؛ باید حفظ قرآن را تسهیل کنیم، تا همه اقشار جامعه ضمن علاقمندی موفق به طی فرایند حفظ قرآن شوند. تسهیل کردن حفظ این است که ابتدا به موضوع «‌حفظ مقدماتی» (به عنوان اولین مرتبه و مرحله حفظ) توجه کنیم. شاید این سؤال پیش بیاید که حفظ مقدماتی چیست؟ در پاسخ مثالی می‌زنیم. اگر از شما پرسیده شود که آیا شما دعای کمیل یا ندبه (زیارت عاشورا، سوره رحمن  و  ...) را حفظ هستید،‌ شاید پاسخ شما كمی تأمل و نهایتاً این باشد كه حضور ذهن ندارم. اما اگر دعای کمیل را بشنوید می‌توانید همراه آن بخوانید. این یعنی شما خیلی از شعرها، مناجات‌ها، آیه‌ها، سوره‌ها و روایات را حفظ هستید بدون اینکه بدانید کجا و چگونه آنها را حفظ کرده‌اید. این همان مفهوم حفظ نسبی است.
روش حفظ نسبی در واقع از گذشتگان، به ما رسیده است. یعنی یکی از روش‌هایی که گذشتگان قرآن، دین و اسلام را به ما رسانده‌اند از طریق حفظ نسبی (مقدماتی) بوده است. مانند این كه اغلب ما آیةالكرسی، آمن الرسول، آیه شهد الله، آیه ملك و ... را همراهی می‌كنیم در حالی كه مضامین فوق‌العاده در آنها وجود دارد.
در حفظ نسبی (مقدماتی) هدف این است که ذهن و گوش مخاطب با این فراز‌ها، پیام‌ها و سوره‌ها آشنا شود. اگر شما به یک فرد بگوئید مثلاً آیه «و بالوالدین احسانا» را بخواند، او این پیام قرآنی را حفظ است و برای شما می‌خواند، ترجمه می‌كند و توضیح كامل می‌دهد. در واقع‌ بسیاری از آیات این زمینه را به خوبی دارا هستند. بنابراین باید در حفظ مقدماتی به آنها توجه شود که در جامعه از آن غافل هستیم. بارها دیده شده است که یک معلم یا یک سخنران ساعت‌ها حرف زده است اما یک آیه از قرآن در حرف‌هایش نبوده است. من بارها در سخنان مقام معظم رهبری دقت کرده‌ام، ‌ایشان برای گروه و قشری که سخنرانی دارند چندین آیه از قرآن در بین صحبت‌هایشان وجود دارد. ما چرا نباید از مقام معظم رهبری الگو بگیریم. چرا نباید این روش را در جامعه عرضه کنیم.
روش «حفظ نسبی» قرآن هم بسیار ساده است. مثلاً حفظ نسبی این است كه بگوییم شما اگر در خواندن از حفظ این آیه دچار مشكل شدید اجازه دارید به قرآن نگاه كنید و اگر بسته است آن را باز كرده، نگاه کنید و بخوانید.
تعریف حفظ نسبی
در تعریف حفظ نسبی می‌توانیم بگوییم « حفظی كه با كمك معلم(متن) خوانده می‌شود. البته حفظ نسبی آنقدرها هم پیش پا افتاده نیست كه برخی بر آن تردید می‌كنند زیرا در این نوع از آموزش حفظ بخشی از آموزش جامع است و اگر ما تأكید بیش از حد بر حفظ نداریم برای آن است كه فرصت برای انجام سایر امور هم فراهم شود. لذا می‌توان در مرحله بعد از حفظ نسبی و مقدماتی، «حفظ جامع» را معرفی کرد. حفظ جامع این است که ما به کاربرد آیه در زندگی توجه کنیم.
طرح یک سوال جدی
این سؤال جدی است كه  کسی که حافظ قرآن است با کسی که قرآن را حفظ نکرده است، عملاً چه فرقی دارد؟ در اینجا فقط بحث نورانیت و معنویت مطرح نیست و نیز بسنده كردن به دارا بودن یك هنر قرآنی با عنوان حافظ قرآن، بلكه اینها جزء محاسن هستند و البته اگر به آنها بسنده شود جزء حجاب‌های قرآنی محسوب می‌شوند و در مهجوریت قرآن نقش دارند.
به عنوان مثال اگر قرآن كریم می‌گوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» اولاً قرآن بودن این جمله به اعتبار مطلبی است كه درون آیه آمده و گرنه زبان فارسی و عربی هم همین حروف و صداها را دارند. این كه این قرآن كه یك «كتاب» است و آیه كه یك «نوشته» و «جمله» است، دارای مفهوم و معنایی است؛ هرگز نباید در هیچ یك از سطوح آموزش قرآن كریم نادیده گرفته شود؛ مگر آن كه قائل به «مكتب اخباری‌گری» باشیم.
حلقه مفقوده آموزش و فعالیت‌های قرآنی کشور در واقع نادیده گرفتن نخ تسبیح قرآن كریم یعنی «هدایت و تربیت» است. اغلب شاهد این هستیم كه «هدایت قرآن که غرض اصلی نزول قرآن است» در برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌های قرآنی فراموش شده است و بعضی وقت‌ها اصلاً یادمان می‌رود که به راستی این آیه قرآن، این موضوع و یا این داستان قرآنی چه کاربردی دارد.
از مهجوریت‌های قرآن یكی این است كه در یک همایش و گردهمایی یک قاری قرآن تلاوتی می‌کند، اما  اغلب مستعمین متوجه مفهوم سوره و حتی نام سوره و علت تلاوت آن نمی‌شوند. چه می‌شود كه اگر قاری چند دقیقه در مورد آیه‌ای که تلاوت کرده است توضیح دهد. افراد از تلاوت سوره لذت معنوی و مفهومی هم می‌برند و متوجه می‌شوند که خدا چه چیزی در این باره گفته است.
دلیل حضور کم فروغ بودن قرآن در زندگی‌ها
در حفظ جامع توجه به شرایط سنی، جنسی، بهره هوشی، میزان سواد، وضعیت خانواده وضعیت معیشت و وضعیت فرهنگی محل زندگی در انتخاب محتوا و موضوعات و آیات می‌تواند تأثیر بسزایی داشته باشد. شما اگر بخواهید یک کتاب داستان برای کودک خود تهیه کنید، ابتدا دقت می‌كنید تا آن کتاب متناسب سن بچه باشد، چرا ما در آموزش قرآن به این مورد نگاه نمی‌کنیم.
دلیل اصلی حضور كم فروغ قرآن در زندگی ما همین مسایل است. زیرا ما نگاه فرهنگی به آموزش و فعالیت‌های قرآنی نداریم، جامع‌نگر نیستم،‌ آموزش‌های قرآن ما ارتباط مسقیم با تربیت و هدایت ندارد،‌ گاهی فقط یک ادعا و تبلیغ و سر و صداست،‌ فعالیت‌های قرآنی از معارف قرآنی جداست،‌ فعالیت‌ها و آموزش‌ها اغلب به انس با قرآن نمی‌انجامد. قرآن در میدان زندگی ما در عمل بروز و ظهور پیدا نمی‌كند و کاربرد ندارد،‌ توجه ما چندان كه باید بر اساس رهیافت‌های قرآنی و سیره و سنت نیست،‌ در برنامه‌ریزی‌های ما تکلیف خیلی چیزها معلوم نیست،‌ منطبق با نیاز دانش آموز نیست،‌ منطبق با ذایقه مخاطب نیست، کسی به فرایند و فربهی فعالیت‌های قرآنی کاری ندارد، با این همه مؤسسه و ارگان و این همه هزینه هم چنان به صورت قلعه‌ای و جزیره‌ای و محله‌ای اداره می‌شود، نخ هدایت پاره شده است،‌ اغلب فعالیت‌ها در بن مایه خود و مبتنی بر قرآن «ملت ساز» نیستند، از قرآن گرفته نشده اند، مخاطب را به خود آگاهی نمی‌رساند، برنامه‌ها «رویکرد محور» نیستند و از هیچ مکتب تربیت واحدی تبعیت نمی کند، فقط به آن اجرایی نگاه می‌شود و اداره کنندگانش عوامل اجرایی هستند، فعالیت‌های قرآنی اغلب سال‌هاست كه مانند آب راکد هستند و در نهایت زیرا دنبال نخبه گرایی هستیم تا آموزش عمومی و زیرا دنبال هنرهای قرآنی هستیم و نه هدایت قرآنی.
نقطه آغاز تحول فعالیت‌ها
سوره‌ها خواندیم بی وقف و سكون          كس نشد واقف ز سرّ یسطرون
و اگر فعالیت‌های قرآنی با معارف قرآنی در هم عجین شود آن وقت این یادگیری معنا‌دار می‌شود و این «نقطه عزیمت تحول در فعالیت‌های قرآنی» خواهد بود.
اهداف آموزش عمومی قرآن بدون تولید و تصویب زیر نظام‌ها ناکارآمد است. زیرا در حال حاضر هر كس كار خود را می‌كند و بعد استدلال می‌آورد كه من فلان بند را اجرا می‌کنم. در حالی که باید زیر نظام‌های آن تعریف شود. در این جا یک قسمت از کار بایستی توسط متولیانی مثل شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور و کمیسیون آموزش عمومی قرآن و ... تبیین شود. البته باید از کارشناسان، جامعه‌شناسان و برنامه‌ریزان درسی و آموزشی و متخصصان تعلیم وتربیت  نیز استفاده شود.
یکی از آرزوهای من این است که زمانی برسد آیات قرآن كریم را بر اساس توان ذهنی، گنجینه لغات و هم چنین نیازهای سنی، شغلی، جنسیتی و علایق و ذائقه افراد دسته بندی کنیم. یعنی ما قرآن‌های ویژه برای مخاطبان خاص داشته باشیم. بگوییم این قرآن برای کودکان، این قرآن برای زنان، این قرآن برای مردان، این قرآن برای مهندسین، این قرآن برای جامعه پزشکان، این قرآن برای خبرنگاران، این قرآن برای معلمان و ... یعنی این آیات و ترجمه آنها متناسب با نیاز مخاطب استخراج شود و همان را یاد بگیرند.
برای رسیدن به این هدف والا قسمتی از کار را باید خود متولیان انجام دهند، اینها می‌توانند کلیات آن را استخراج و ابلاغ کنند و قسمتی را هم بر عهده معلمان دوره دیده بگذارند تا متناسب با نیاز بومی كلاس درس اقدام كنند.
برای تحول در فعالیت‌های قرآنی باید شجاعت داشت و از تعصب در روش‌های غلط گذشته دست برداشت. به عنوان مثال یکی از ایراداتی که وارد است این است که یک «تابو» درست کرده‌ایم به نام این که ما می‌خواهیم «در 20 جلسه یا در یک ترم یک کار کنیم که فرد بتواند تمام قرآن را بخواند» اصل این هدف گذاری جای تردید است. زیرا این كار نه ضرورت دارد و نه امكان؛ تجربه 38 ساله مبین آن است. بلکه کار درست این است که از این هدف دست برداریم و به جای آن آیاتی از قرآن را بیاموزیم كه متناسب با نیاز و ذائقه و درك و فهم ایشان باشد.
توقع این است که جامعه قرآنی نسبت به این مطالب نقادانه و دقیق نگاه کنند اما اگر واقعاً درست هست، حمایت کنند، قدم پیش بگذارند، نترسند. اشکالی که در فعالیت‌های قرآنی کشور با آن روبرو هستیم و در سایر حوزه‌ها بهتر از ما کار شده است این است که فعالیت‌های قرآنی ما چون سال‌های متمادی بدون تغییر و ثابت بوده، لذا افراد می‌ترسند که از شیوه‌های رایج عدول کنند. ما نباید بترسیم، باید شجاعت داشته باشیم.
ذائقه كودكان و نوجوانان ما تغییر پیدا كرده زیرا سطح سواد خانواده‌ها، حضور پر رنگ رسانه‌های دیداری، نوشتاری و شنیداری، سطح علمی معلمان بالا رفته، امكانات تفریحی و بازی كاملاً متحول شده است و اینها همه «فرصت» است اگر از آن استفاده كنیم.
captcha