حجتالاسلام علیرضا علیزاده، کارشناس محتوای بخش ترجمه
و تفسیر معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی
قرآن (ایکنا) در خصوص تفسیر عرفانی قرآن کریم گفت: تفسیر عرفانی یک نوعی از تفسیر
است که سابقه آن به قرن سوم هجری باز میگردد. عبدالله تستری جزء اولین کسانی بوده
است که در زمینه تفسیر عرفانی کار کرده است. دلیل این که اینها به سمت تفسیر
عرفانی رفتهاند آیات و روایاتی بوده است که دلالت بر این معنا میکرده که قرآن بطنهایی
دارد، یا غیر از این ظاهر، معارف دیگری در دل خود دارد. آیه «مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي
الْعِلْمِ» (سوره ال عمران آیه7) بیان میکند که آیات، مفاهیم دیگری
دارند که از ظاهر آن برداشت نمیشود. روایت «انما یعرف القرآن من خطب به» به این
معنا اشاره دارد که آن کسی قرآن را به درستی فهمیده است که مورد خطاب قرآن بود
یعنی پیامبر اکرم(ص).
وی افزود: بنده در چند سالی که در درس آیتالله جوادی
آملی حضور داشتم، ایشان بر یک نکته بسیار تأکید داشتند و آن این که آیات قرآن حتی
قصص قرآن جنبه خبری ندارد، یعنی خبر هست اما به داعیه انشا نازل شده است. مثلا اگر
درباره حضرت یوسف گفته است «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا
الْمُخْلَصِينَ» (سوره یوسف آیه 24)، علاوه بر این که دارد مخلص بودن
حضرت یوسف را برای ما بیان میکند، اما خداوند متعال اینجا یک انگیزه انشا یا
ایجاد هم دارد. یعنی شما هم مثل یوسف جزء مخلصین شوید. چون قرآن برای انسانها
نازل شده است بر اساس انشایی بودن قرآن به اندازه فهمشان میتوانند از این کتاب
مقدس بهرهبرداری کنند.
علیزاده اضافه کرد: همواره کسانی هم با بحث تفسیر
عرفانی مخالفت داشتهاند. مهمترین دلیل این گروه برای این که تفسیر عرفانی را رد
کنند این است که این نوع تفسیر، آمیخته با رمز و اشاره و تأویل است و اینان مطالبی
را بیان میکنند که میتواند منجر به برداشتهای صوفیانه از آیات قرآن شود. مهمترین
نکته آن هم بحث وحدت وجود است. بالای 20 تقریر از وحدت وجود به جای مانده است.
برخی از تقریرات آن حتی به کفر میانجامد. یکی از صحیحترین اقوال درباره وحدت وجود
این است که در این عالم ما یک وجود بیشتر نداریم و آن وجود خداوند متعال است. طبق
این تقریر، بقیه اشیا و کثرات ظلّ خداوند هستند و فقر محضاند. در قرآن هم هست که:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ (سوره
فاطر آیه 15).
کارشناس
تفسیر قرآن ادامه داد: اگر ما بخواهیم تفسیر عرفانی را به کلی رد کنیم و نپذیریم،
آیاتی از قرآن وجود دارد که با معنای ظاهری نمیتوان آنها را تفسیر کرد. باید توجه
داشت که خود بحث تفسیر عرفانی به تفسیر قدیم و تفسیر جدید تقسیم میشود. تفسیر
قدیم همین مطلبی بود که عرض کردم. تستری، قشیری و ابن عربی جزء مفسرین قدیم هستند.
آن چیزی که علمای شیعی به آن رسیدهاند این است که ما تفاسیر عرفانی را تا آنجایی
که با عمومات تفسیر و روایات اهل بیت و معارف کلی دین تعارضی ندارد میپذیریم.
باید سره را از ناسره تشخیص داد. ما یک رویکری جدیدی هم به تفسیر عرفانی قرآن
داریم. صفایی حائری و بانو امین با سبک جدیدی به تفسیر عرفانی قرآن پرداختهاند.
وی در خصوص تمایز تفسیر و تأویل اظهار کرد: ما یک
تفسیر داریم و یک تأویل. در تأویل از ظاهر آیه عبور میشود و مطالبی گفته میشود
که شاید از ظاهر آیات فهمیده شود. طبق فرمایش آیتالله جوادی آملی، در تأویل قرآن
دست ما کوتاه است از این که بخواهیم تأویل کنیم؛ ماییم و روایات اهل بیت(ع). مثلا
در خصوص سوره یوسف گفته میشود «فَأَنْسَاهُ
الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ» (سوره
یوسف آیه 42). این آیه میگوید که شیطان، خدا را از یاد حضرت یوسف برد و هفت سال
دیگر در زندان ماند. برخی تصور کردهاند این ضمیر به حضرت یوسف برمیگردد در حالی
که چنین نیست و مرجع ضمیر همان کسی است که قرار بود به پادشاه خبر بدهد.
وی افزود: حضرت یوسف را به ناحق زندانی کردند. یکی از
غلامان شاه که در زندان همراه حضرت یوسف بود آزاد شد. حضرت یوسف از آن غلام
درخواست کرد که بعد از آزادی، برو و به پادشاه بگو که مرا بیگناه به زندان
انداختهاند، نه این که از او بخواهد سفارشش را پیش پادشاه کند تا آزاد شود. یکی از
دلایل ما این است که وقتی حضرت یوسف خواست خواب دو زندانی را تعبیر کند برایشان از
توحید صحبت کرد و فرمود «أَأَرْبَابٌ
مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (سوره یوسف
آیه 39). حضرت یوسف آنجا درس توحید میداد و کسی که درس توحید میدهد نمیآید برای
آزادی خودش به غیر خدا متوسل شود.
وی در ادامه بیان کرد: چرا ما «رب» را به معنای
پادشاه میگیریم؟ چون رب در زبان عربی در معانی دیگر استعمال شده است. زمانی که
آمدند به یوسف گفتند پادشاه تو را جهت تعبیر خواب احضار کرده، حضرت یوسف(ع) گفت من
نمیآیم. از نظر عقلی کسی که هفت سال در زندان بوده باید از زندان بیرون آید. یوسف
نمیخواست از زندان بیرون برود بلکه میخواست پاکدامنی خود را ثابت کند. در اینجا
از ظاهر قرآن عبور میکنیم و به یک نتیجه دیگری میرسیم.
حجتالاسلام علیزاده در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: وقتی میخواهیم معنایی را به تأویل ببریم باید با کلیات مبانی دینی تعارض نداشته باشد. مثلا یکی از کلیاتی که آیتالله جوادی آملی بارها در درس تفسیرشان فرمودند این است که شما در تفسیر قرآن خصوصا در جریان انبیا این نکته را به یاد داشته باشید که اینها اتصال دائم به مبدأ متعال دارد. این اتصال دائم باعث میشود شیطان در آنها راه نداشته باشد. قرآن تا بالای سر انسان نازل شده و ریسمان آویخته به مبدأ الهی است. آیتالله جوادی آملی میفرمودند باران ریخته میشود بر زمین، اما قرآن حبل الله المتین است، حبل آویخته است.