تاملی بر سنت های خداوند در عذاب و پاداش انسان
کد خبر: 3631612
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۹

تاملی بر سنت های خداوند در عذاب و پاداش انسان

هنگامی که خداوند برای بنده اش شر بخواهد هنگامی که آن بنده گناهی مرتکب می شود در پی آن نعمتی می فرستد تا استغفار از یادش برود.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) مهر نوشت: متن زیر شرحی بر آیه ۴۵ سوره قلم است که توسط حجت الاسلام سوزنچی نگاشته شده است.

وَ أُمْلی‏ لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ (سوره قلم آیه ۴۵)   

ترجمه: و مهلتشان می‌دهم! بدرستی که ترفند[های] من، متین [= محکم و استوار] است.

۱) حسین بن حسن می گوید به امام رضا ع عرض کردم: من ابن قیام را که از دشمنترین خلایق با شما بود ترک کردم.

حضرت فرمود: آن [= همراه بودن تو با او و مدارایت با او] برای او بدتر بود!
گفتم: فدایتان شوم. چقدر این سخنی که از شما شنیدم عجیب است!
فرمود عجیبتر از آن ابلیس است که در جوار خداوند عز و جل و در قرب او بود و خدا به او دستوری داد و او سرپیچی کرد و خود را بزرگ شمرد و از کافران شد پس خداوند به او مهلت داد؛ و خداوند با چیزی شدیدتر از املاء (مهلت دادن) عذاب نکرده است.
حسین! به خدا سوگند که آنها را به چیزی شدیدتر از املاء عذاب نکرده است.

رجال الکشی، ج‏۲، ص۸۲۸-۸۲۹

 أبو صالح خَلَفُ بْنُ حَمَّارٍ قال: حدثنی أبو سعید سَهْل بْنِ زِیَادٍ الادمی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع:
إِنِّی تَرَکْتُ ابْنَ قِیَامَا مِنْ أَعْدَی خَلْقِ اللَّهِ لَکَ قَالَ ذَلِکَ شَرٌّ لَهُ قُلْتُ مَا أَعْجَبَ مَا أَسْمَعُ مِنْکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ إِبْلِیسُ کَانَ فِی جِوَارِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْقُرْبِ مِنْهُ فَأَمَرَهُ فَأَبَی وَ تَعَزَّزَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ فَأَمْلَی اللَّهُ لَهُ وَ اللَّهِ مَا عَذَّبَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْإِمْلَاءِ وَ اللَّهِ یَا حُسَیْنُ مَا عَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْإِمْلَاءِ.  

۲) از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که خداوند خیر بنده اش را بخواهد وقتی او گناهی مرتکب می شود ، در پی آن سختی ای دامنگیرش می گردد و به یاد  استغفار کردن می افتد؛
و هنگامی که خداوند برای بنده اش شر بخواهد هنگامی که آن بنده گناهی مرتکب می شود در پی آن نعمتی می فرستد تا استغفار از یادش برود و آن گناه را ادامه دهد و این همان سخن خداوند عز و جل است که می فرماید: بزودی آنان را تدریجا به هلاکت کشانیم از جایی که نمی دانند؛ یعنی با نعمتها در هنگام معصیت.

الکافی، ج‏۲، ص۴۵۲؛ علل الشرائع، ج‏۲، ص۵۶۱

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَی بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی.

۳) از امیر المومنین ع روایت شده است:
چه بسیار کسی که با احسانی که در حق او شده به استدراج (سیر تدریجی به سوی هلاکت) مبتلا گردیده؛
و چه بسیار بنده ای که به خاطر اینکه گناهش را پوشانده اند مغرور شده؛
 و چه بسیار بنده ای که به خاطر آنکه از او نیک گفته اند دچار فتنه و لغزش گردیده است
و خداوند سبحان هیچکس را با چیزی [=مصیبتی] مثل املاء (مهلت دادن) مبتلا نکرده است.

نهج البلاغه، حکمت۱۱۶ و ۲۶۰

قَالَ ع
کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسِّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَی اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ.

۴) از امام صادق ع روایت شده است
خداوند تبارک و تعالی فرشته ای را به زمین فرستاد و او زمانی طولانی در زمین درنگ کرد و سپس به آسمان عروج نمود.
به او گفته شد: چه دیدی؟
گفت عجایب فراوانی دیدم و عجیبترین چیزی که دیدم این بود که بنده ای را دیدم غرق در نعمت بود و روزی تو را می خورد و ادعای ربوبیت می کرد. از جسارتش به تو و بردباری تو درباره تو تعجب کردم.
خداوند عزو جل فرمود: پس، از بردباریم درباره او تعجب کردی؟!
گفت آری، پروردگارا !
فرمود: من او را چهارصد سال است که مهلت داده ام و در این مدت اندک آسیبی به او نرسیده و از دنیا چیزی نخواسته مگر بدان رسیده و در این مدت خوردنی و آشامیدنی هایش بر او ناگوار نشده است.

الخصال، ج‏۱، ص۴۱-۴۲

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی عَمِّی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَ مَلَکاً إِلَی الْأَرْضِ فَلَبِثَ فِیهَا دَهْراً طَوِیلًا ثُمَّ عَرَجَ إِلَی السَّمَاءِ فَقِیلَ لَهُ مَا رَأَیْتَ فَقَالَ رَأَیْتُ عَجَائِبَ کَثِیرَةً وَ أَعْجَبُ مَا رَأَیْتُ أَنِّی رَأَیْتُ عَبْداً مُتَقَلِّباً فِی نِعْمَتِکَ یَأْکُلُ رِزْقَکَ وَ یَدَّعِی الرُّبُوبِیَّةَ فَعَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِهِ عَلَیْکَ وَ مِنْ حِلْمِکَ عَنْهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَمِنْ حِلْمِی عَجِبْتَ قَالَ نَعَمْ یَا رَبِّ قَالَ قَدْ أَمْهَلْتُهُ أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ لَا یَضْرِبُ عَلَیْهِ عِرْقٌ وَ لَا یُرِیدُ مِنَ الدُّنْیَا شَیْئاً إِلَّا نَالَهُ وَ لَا یَتَغَیَّرُ عَلَیْهِ فِیهَا مَطْعَمٌ وَ لَا مَشْرَبٌ.

۵) از امیرالمؤمنین ع روایت شده است:
ای فرزند آدم! هنگامی که دیدی پرودگارنت -که منزه است - نعمتها را پیاپی به سوی تو گسیل می دارد در حالی که تو معصیتش می کنی، از [مکر] او برحذر باش و بترس.

نهج البلاغه، حکمت۲۵

قَالَ (ع) یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ.

۱- «وَ أُمْلی‏ لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ»

اینکه خدا به کسی مهلت می‌دهد، اصلا به معنای این نیست که خدا از او راضی است!
مهلت های الهی، تدبیری برای هلاکت بدکاران است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۸۸)

۲- «إِنَّ کَیْدی مَتینٌ»

مقصود از این تعبیر چیست؟

الف. یعنی عذاب من «منیع» است و هیچ مانعی نمی‌تواند از تحقق آن ممانعت کند. (مجمع‌البیان، ج۴، ص۷۷۶) و علت اینکه از عذاب به «کید» تعبیر کرده این است که از جایی که حسابش را نمی‌کنند بر آنها فرو می‌آید. (البحر المحیط، ج۵، ص۲۳۴)؛ یعنی مقصود از این تعبیر این است که: این گونه نیست که وقتی مهلت بدهم اینها از عذاب من بتوانند فرار کنند.

ب.  می خواهد نشان دهد کاری که خدا با آنها انجام می‌دهد شبیه «کید» و مکر است از این جهت که ظاهرش احسان است اما باطنش خذلان و بدبختی است. (البحر المحیط، ج۵، ص۲۳۴)

ج. توطئه‌های بشری خنثی می‌شود اما تدبیر الهی محکم است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۸۸)

د. تدبیر خداوند بسیار پیچیده است، هرچند ما به ظرافت‌های آن پی نبریم؛ لذا به تعبیر امیرالمومنین ع، خدا کسی است که در سختی‌ها نباید امید به او را از دست داد؛ و در نعمت‌ها هم نباید خوف از او را کنار گذاشت: (الْمَأْمُولُ مَعَ النِّقَمِ الْمَرْهُوبُ مَعَ النِّعَمِ، نهج‌البلاغه، خطبه۶۵)

۳- «وَ أُمْلی‏ لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ»

چرا با اینکه آخرین جمله آیه قبل (= بحث استدراج) را با تعبیر متکلم مع‌الغیر (ما) آورد، دوباره این آیه و سنت املاء (= مهلت دادن) را دوباره با متکلم وحده (من) تعبیر کرد؟!

الف. املاء (= مهلت دادن) تاخیر انداختن اجل است؛ و اجل در قرآن کریم به غیر خدا نسبت داده نمی‌شود چنانکه فرمود «ثُمَّ قَضی‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ» (أنعام/۲) در حالی که در استدراج (ادامه دادن افاضه نعمت‌ها) فرشتگانی هم مامور هستند. (المیزان، ج۸، ص۳۴۷؛ و ج۱۹، ص۳۹۶)

ب. این تعبیر دلالتش بر محروم شدن آنها از رحمت الهی شدیدتر است (المیزان، ج۸، ص۳۴۷) در واقع، با این تعبیر، می‌خواهد نشان دهد که این سنت املاء – برخلاف تصور اغلب انسانها – چه عذاب شدیدی است.

۴- «وَ أُمْلی‏ لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ»

ما انسانها وقتی ظلم و گناهی می‌بینیم یا می‌بینیم که عده‌ای در مقابل حق و حقیقت ایستاده و حق را تکذیب می‌کنند، دلمان می‌خواهد خداوند خیلی سریع آن را تلافی کند. این عجله کردن ما ریشه در این دارد که می‌ترسیم موقعیت از دست برود. اما هیچکس و هیچ چیز از خدا نمی‌تواند فرار کند؛ و لذاست که او مهلت می‌دهد؛ آن هم چه مهلت‌هایی.

به تعبیر زیبای امام سجاد (ع):

وَ قَدْ عَلِمْتُ‏ أَنَّهُ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ، وَ لَا فِی نَقِمَتِکَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا یَحْتَاجُ إِلَی الظُّلْمِ الضَّعِیفُ، وَ قَدْ تَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً.

و دانستم که نه در حکم تو ظلمی هست و نه در به سختی افکندن (عذاب دادن) تو عجله‌ای است؛ همانا کسی عجله می‌کند که نگران «از دست رفتن» است؛ و کسی به ظلم کردن نیاز دارد که ضعیف است، و تو – خدایا – از اینها بسیار برتری (صحیفه سجادیه، دعای ۴۸)
captcha