به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در یادداشتی به قلم حجتالاسلام حجتالله سروری استاد و پژوهشگر حوزه علمیه درباره معنای هجرت که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است، آمده: انسان نوعا در زندگی خود دارای دو نوع سفر است؛ یک سفر جسمی و مادی که از خاک آغاز میشود و در خاک خاتمه پیدا میکند. یک سفر هم سفر معنوی و الیالله است که در حقیقت یک نوع حرکت وهجرت به سوی مبدا است.
براساس آیات قران کریم و روایت اهل بیت(ع) هجرت دارای پنج نوع، هجرت برای فراگیری دانش، هجرت برای حفظ دین، هجرت از دست ظلم ظالمان، هجرت به سوی خدا و هجرت از گناه است.
هجرت برای فراگیری دانش
قرآن میفرماید: «وَما کانَ الْمُؤمِنُون لِیَنْفِرُوا کافَّةً فَلَوْلا نَفَر مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فی الدّین... ؛ شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفهای کوچ و هجرت نمیکند تا در دین و معارف و احکام اسلام آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند».
در روایات به مسلمانان دستور دادهاند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطههای دور دست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ؛ علم کسب کنید اگر چه در چین باشد».
در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت میکنند، چنان که پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ؛ کسی که از خانه اش برای کسب علم خارج میشود، هفتاد هزار ملک او را بدرقه میکنند و برای او استغفار مینمایند».
هجرت برای حفظ دین
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ؛ کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت مییابد».
هجرت از دست ظلم ظالمان
قرآن میفرماید: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّه مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّءَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً؛ آنها که مورد ستم واقع شدند، و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزهای در دنیا به آنها خواهیم داد».
هجرت به سوی خدا
در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم (ع) (و بنا بر قولی از زبان لوط (ع) ) میخوانیم: «وَقالَ اِنّی مُهاجرٌ اِلی رَبّی اِنّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ؛ و ابراهیم گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.» ممکن است مراد از این هجرت یکی از انواع گذشته باشد؛ هجرت از دست ظالمان، هجرت برای حفظ دین... و یا مراد از آن همان ظاهر آیه باشد؛ یعنی، هجرت به سوی خداوند برای رسیدن به مقام نبوت یا مقام بالاتر و .... و شاهد این مطلب این آیه است که : «اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدینِ؛ من به سوی خدای خودم میروم و او مرا هدایت خواهد کرد».
هجرت از گناه (هجرت درونی)
اصولاً روح هجرت مقدس همان فرار از «ظلمت» به «نور» و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانی به اطاعت خدا است، و لذا در احادیث میخوانیم، مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده، اما در درون و روح خود هجرتی نداشتهاند، در صف مهاجران نیستند، و به عکس آنها که نیازی به هجرت مکانی نداشتهاند، اما دست به هجرت درونی زدهاند، در زمره مهاجرانند. امیرمؤمنان علی(ع) میفرمایند: «وَیَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ وَلَمْ یُهاجِرْ اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَلَمْ یَأْتُوا بِها؛ کسی میگوید مهاجرت کردم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده است، مهاجران واقعی آنها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند».
مرحوم مفید در ارشاد قلوب روایت میکند که اباذر از رسول خدا(ص) که در مسجد نشسته بودند سوال کردند: أَیُّ الْهِجْرَةِ أَفْضَلُ؟یا رسولالله؟ کدام یک از انواع مهاجرتها برای انسان بهتر است؟ حضرت در جواب فرمودند : مَنْ هَجَرَ السُّوءَ.
انبیا عظام وائمه طاهرین(ع)، همه انسانها را به این مساله مهم تذکر دادهاند، خود را محدود به دایره مادیات ندانید، شما موجود برتر و والاتر هستید. امیرالمومنین(ع) میفرماید: «اتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغْيِرٌ وَفيْكَ انْطَوىَ الْعالَمُ الْاكْبَر وَانْتَ الْكِتابُ الْمُبِيْنُ الَّذِى بِاحْرُفِهِ يَظْهَرُ الْمضْمَرُ» تو خیال کردی که ماده کوچکی هستی، عالم بزرگی در وجود تو نهاده شده است.کسی که خود را کوچک و محدود به حدود مادی بداند در دنیای خیالات است، یعنی با ملاک عقل و وحی خداوند خود را نظر نکرده است. باطاهر در این شعر میخواهد بگویید غفلت و محدود بودن در زندگی ممنوع :
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائك تو قدر خود نمىدانى چه حاصل
انسان اگرخود را با لجن زار امور مادی وغیر الهی آلوده کنی، این آلودگی در وجود او قوی و ماندگار میشود. اگردرخت وجود او را در باغ بهشت بکارند و با آب حیات هم آبیاری کنند، سرانجام میوه تلخ به بار میدهد.
یعنی اگر انسان تمام اعمال و رفتار و اخلاق را با فرهنگ شیطانی و هوای نفس هماهنگ کرد، جز خبائث و گمراهی به وجود نمیآید. در اندیشه وجود مادی، خیانتی بزرگی به روح و روان میشود، روحی که پروردگار در قرآن فرموده است:« نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ» از آن نفخه غفلت کند و بگوید که انسان همان بدن است.
الکسیس کارل فرانسوی در کتاب انسان موجود ناشناخته خود نوشته است: سینماها، تلویزیونها، رادیوها، مجلات و ورزشها غیر از اتلاف عمر و دوری از ادب و تربیت و سعادت ثمره دیگری ندارد. محاسبه کنید که زمانی که پای سینماها و تلویزیونها و آوازها و سرگرمیها مصرف می شود، اگر صرف علم، عقل، تربیت و ادب می شد، دنیای ما چگونه دنیایی بود.
این همان پیام انبیاست واولیاء خداست. انسان اگر خود را در جرم صغیر و قالب بدن بداند، به هیچ مقصد از اهداف رستگاری نمیرسد، چون در دایره دانستنیهای مادی سیر و تمام عمر خود را فانی میکند.
اگر انسان در مسیر خدا، انبیاء، ائمه(ع) و اهل معرفت هجرت داشته باشد، در جاده فلاح و رستگاری قرار می گیرد. قرآن در بیش از 14 آیه به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است. گاهی با زبان ملامت، میگوید «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟ گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد مینماید و می فرماید: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ »، آیه دو معنا دارد، معنای اولیه این است آنان که از مکه به مدینه هجرت کردند. معنی کامل این است که آنان از تمام گناهان هجرت کردند با جان و مال خود در راه خدا کوشیدند، رستگاری مال اینهاست.
« وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ »، آن که دلش را به مبدأ و معاد گره زده، «آمنوا و هاجروا»؛ بالاترین هجرتْ هجرت از گناه بهسوی خوبیهاست. در محیطی که زندگی میکنیم، از زشتیها و گناهانم هجرت کنم، نه اینکه شهرم را عوض بکنم، بلکه هجرت از خود به خدا. «وَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أُولٰئِک یرْجُونَ رَحْمَتَ اَللّٰهِ»﴿البقرة، 218﴾، این امید مثبت است؛ اگر اینها امید دارند که به رحمت من برسند، امیدشان درست است؛ چون بلند شدند و با ایمان و هجرت و کوششِ با جان و مال حرکت کردهاند که پایان این خط هم رحمت من پرودگار است.
روزی رسول خدا(ص)فرمودند: اتدرون من المهاجر؟ آيا ميدانيد مهاجر كيست؟
اصحاب گفتند: خدا و رسول داناتر است، حضرت فرمودند: المهاجر من هجر السئيات؛ مهاجر كسى است كه از گناهان دورى كند، و از معاصى اجتناب نمايد.
جائى كه انسان از طرف دشمن به شدت دچار محدوديت دينى و اجراى احكام پروردگار است و علاجى جز هجرت و دور شدن از وطن و مسكن گزيدن در جائى كه براى خواستههاى به حقش آزادى دارد وجود ندارد، هجرت واجب است، اگر به چنين هجرتى اقدام نكند، و در دارالكفر بماند تا ارزشهاى دينى و عملى را از دست بدهد مسلماً در پيشگاه خدا مسئول و موجب كيفر است. قران کریم در سوره نساء 97 می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً: قطعاً كسانى كه با ترك هجرت از ديار كفر و ماندن زير سلطه كافران و مشركان بر خويش ستم ورزيدند هنگامى كه فرشتگان در حال قبض روح آنان هستند به آنان ميگويند از نظر ديندارى در زندگى در چه حالى بوديد؟ ميگويند: ما در زمين زبون و مستضعف بوديم و به اين خاطر در وطن مانديم، فرشتگان ميگويند: آيا زمين خدا وسيع و پهناور نبود تا از محيط شرك به ديار ايمان مهاجرت كنيد؟ پس جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است.
از چنين هجرتى تعبير به هجرت صغير شده، اما هجرت بزرگ يا بزرگتر هجرت از گناهان است قرآن به چنين هجرتى فرمان واجب ميدهد. «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ؛ از بت و بت پرستى، و شرك و كفر، و پليدى و گناه و معصيت و آلودگى هجرت كن و براى هميشه دور شو.»
پيامبر اسلام(ص) به شخصی که از ایشان موعظه و نصحیت خواست فرمود: «واهجرى المعاصى؛ از گناهان دور شو».
كسى كه از گناه كنارهگيرى میكند اجر او كمتر از اجر كسى كه در راه خدا در خون خود میغلتد نيست. كاش همه زيانها و عاقبت گناهان را میدانستند. كاش عذاب آخرتى گناهان را میدانستند.
خوشا آنان كه الله يارشان بى كه حمد و قل هوالله كارشان بید
خوشا آنان كه دايم با تو باشند بهشت جاودان بازارشان بید
خوشا آنان كه در اين صحنه خاك چو خورشيدى درخشيدند و رفتند
خوشا آنان كه بذر آدميت در اين ويرانه پاشيدند و رفتند
خوشا آنان كه در ميزان وجدان حساب خويش سنجيدند و رفتند
خوشا آنان كه پا در وادى حق نهادند و نلغزيدند و رفتند
خوشا آنان كه بار دوستى را كشيدند و نرنجيدند و رفتند
یادداشت از حجتالله سروری، استاد، محقق و پژوهشگر حوزه