سیدامیرمسعود شهرامنیا، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه جامعه پلورالیستی یا متکثر به جامعهای گفته میشود که در آن تنوع و تکثر به رسمیت شناخته شده است، اظهار کرد: این تنوع و تکثر معانی مختلفی دارد، از وجود علایق و سلایق و دیدگاههای فکری، سیاسی و فرهنگی گوناگون گرفته تا حضور اقلیتهای قومی، مذهبی، نژادی و جنسیتی در یک جامعه. جامعه متکثر یا چندصدایی، جامعهای است که اجازه میدهد همه این صداها شنیده شده و این تکثر و چندگونگی به رسمیت شناخته شود.
وی ادامه داد: در چنین جامعهای هیچگاه اقلیت احساس خوار و خفیف بودن ندارد، چون هر چند ممکن است به لحاظ تعداد یا قدرت در موضع ضعف قرار داشته باشد، اما صدای آنها در حاکمیت شنیده میشود و خواست و نظرشان مورد توجه قرار میگیرد.
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه اصفهان جامعه تکصدایی را نقطه مقابل جامعه متکثر خواند و افزود: جامعه تکصدایی، جامعهای است که در آن اکثریت صدای اقلیت را نمیشنود و سعی میکند خواست و اراده خودش را به آنها تحمیل کند، عملاً تنوع و تکثر در جامعه به رسمیت شناخته نشده و فقط یک صدا از آن جامعه میشنویم و به اینکه گروههای دیگری نیز در آنجا زندگی میکنند، توجه نمیشود. گاهی نیز یک گروه اقلیت خواست و اراده خود را حاکم میکند که معمولاً از تعابیری نظیر جامعه استبدادی یا فاشیستی یا توتالیتری برای توصیف این وضعیت استفاده میشود. بنابراین وقتی تعبیر جامعه تکصدایی را به کار میبریم، طیف گستردهای از مفاهیم، از تکصدایی در حاکمیت به مفهوم جوامع استبدادی و توتالیتر گرفته تا حتی موضوعات فرهنگی، قومیتی و نژادی را نیز دربرمیگیرد.
شهرامنیا تصریح کرد: در دنیای امروز، تکصدایی کاملاً مذموم است و به عنوان یک نقص و ایراد جدی در هر جامعهای که چنین وضعیتی داشته باشد، شناخته میشود.
تکصدایی؛ معلول ریشههای تاریخی و فرهنگی
وی با اشاره به اینکه جامعه تکصدایی یک باره و یک دفعه شکل نمیگیرد، گفت: معمولاً ریشههای تاریخی و زمینههای فرهنگی متعددی در شکلگیری چنین جوامعی تأثیرگذار است. اگر تکصدایی را به مفهوم سیاسی آن در نظر بگیریم، طبعاً استبداد زمینهساز بروز تکصدایی میشود و اگر آن را به مفهوم فرهنگی مدنظر قرار دهیم، معمولاً زمینههای تاریخی سبب شکلگیری چنین وضعیتی میشود.
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه اصفهان اظهار کرد: یکی از مباحث مطرح در توسعه سیاسی این است که ظرفیت جامعه برای شنیدن صداهای گوناگون افزایش پیدا کند، مثلاً در اروپای قرن 19 و اوایل قرن 20، یهودیان به عنوان اقلیت کوچک جامعه مورد خفت و خواری و بیتوجهی بودند و به نوعی در جامعه، تکصدایی سفید اروپایی محور وجود داشت که صدای سیاهان، یهودیان و غیراروپاییها شنیده نمیشد. معمولاً زمینههای تاریخی، بسترهای فرهنگی و نگاه جامعه به اقلیتها در شکلگیری جامعه تکصدایی مؤثر بوده و به وجود آمدن جامعه متکثر نیازمند رشد فرهنگی، حمایت نظام سیاسی و روحیه مردمسالاری درون نظام سیاسی است.
تکصدایی؛ زمینه بروز استبداد
وی در خصوص آسیبها و چالشهای پیشروی جامعه تکصدایی گفت: اگر تکصدایی در حوزه سیاست اتفاق بیفتد، نتیجه آن شکلگیری جامعهای استبدادی خواهد بود که این نوع جوامع معمولاً هم در رشد خودشان مشکل دارند و هم ظلم و ستم و بیعدالتی در آنها به وفور رخ میدهد. اگر تکصدایی در حوزه فرهنگی اتفاق بیفتد، جلوی رشد و خلاقیت گرفته میشود. طبیعتاً زمانی که اجازه رشد و بلوغ به صداها و جریانهای فکری و فرهنگی مختلف داده شود، زمینه خلاقیت و خودشکوفایی و کمک کردن آنها به وحدت ملی بیشتر میشود. معمولاً جوامعی که برابر دشمن خارجی و بحرانها و مشکلات داخلی ضعیف و آسیبپذیر هستند، اجازه ندادهاند که اعضای آنها احساس تعلق به آن جامعه و نظام سیاسی داشته باشند و نقش مثبت و مؤثری در جامعه ایفا کنند. بنابراین میتوان گفت وجود تکثر و به رسمیت شناختن صداهای مختلف، پیششرط بقا و دوام جامعه به لحاظ سیاسی و فرهنگی است.
شهرامنیا بیان کرد: جامعه ایران جامعهای در حال گذار بوده و خوشبینانه است اگر بگوییم تکثر را پذیرفتهایم، چندصدایی به وجود میآید و پذیرش دیگری به صورت جدی فراهم میشود. طبیعتاً این اتفاق نیفتاده است. البته میتوان مدعی شد که در مسیری رو به رشد هستیم و در مقایسه با گذشته، شرایط قدری بهتر شده، ولی این مسئله زمانبر بوده و نیازمند همدلی و حمایت جریانهای مختلف سیاسی - فکری، دولت، مردم، نخبگان و نهادهای مدنی است. در واقع این موضوع باید تمرین شود. در حوزه سیاسی، نقش دولت به مفهوم عام یعنی کل حاکمیت برجستهتر بوده و در حوزه فرهنگی، زمانبر است؛ مثلاً اینکه ایرانیها بدانند اقلیت افغانی مهاجر در جامعه نیز حرفی برای گفتن داشته و ادبیات و هنر مخصوص به خودشان را دارند، مستلزم این است که آرام آرام فرهنگسازی و تکثر به رسمیت شناخته شود.
وی افزود: امروز در سطح جهان بحث مولتی کالچریسم و تنوع فرهنگی مطرح است و راجع به آن کار میشود. البته مشکلات مربوط به تحقق جامعه متکثر خاص جامعه ما نیست و حتی آن دسته از کشورهایی که ادعای تنوع فرهنگی دارند، عملاً صدای بسیاری از اقلیتها را خاموش میکنند، مثل برخوردهایی که با زنان محجبه در اروپا صورت میگیرد. به هر حال این افراد صدایی متفاوت هستند و حجاب را بخشی از حیات و زندگی خود میدانند و اگر جلوی آنها گرفته شود، عملاً صدایی خاموش شده و اجازه حیات به آن داده نشده است.
انتهای پیام