محمدعلی بصیری، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درخصوص توسعه فرهنگی اظهار کرد: برخی از کارشناسان در اولویتبندی مربوط به توسعه، اعتقاد دارند که در مرحله اول باید توسعه اقتصادی اتفاق بیفتد و سپس توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی؛ مانند اتفاقی که در کره جنوبی یا ژاپن رخ داده است.
وی ادامه داد: اما دسته دیگری معتقدند ابتدا باید توسعه سیاسی به وجود بیاید و بعد توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ مانند اتفاقی که در کشورهایی مانند چین یا هند رخ داده است. یعنی در مقدمه توسعه فرهنگی حتماً باید توسعه اقتصادی سیاسی و یا توسعه سیاسی اقتصادی اتفاق بیفتد.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان افزود: دیدگاه سومی نیز هست که اعتقاد دارد توسعه باید همزمان و پایدار باشد، یعنی توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باید همزمان با هم به وقوع بپیوندد. بنابراین زیرساخت توسعه فرهنگی این است که جامعهای در شاخصهای پایهای مانند آموزش، بهداشت، پایبندی به ارزشها، هنجارها و نمادها از لحاظ اعتقادی و عملی به یک توسعه زمانی پنج ساله یا ده ساله دست پیدا کند.
توسعه اقتصادی و سیاسی؛ لازمه توسعه فرهنگی
بصیری اظهار کرد: اگر کشوری از لحاظ اقتصادی و سیاسی توسعه پیدا نکند، هرگز به توسعه فرهنگی دست نخواهد یافت و توسعه در آن کشور بیشتر جنبه شعاری خواهد داشت.
وی گفت: برخلاف قبل از انقلاب که بیشتر محور اقتصاد بود و مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بعد از آن قرار داشت، در حال حاضر تلاش شده است که این چهار شاخص همزمان با هم حرکت کند، یعنی شاخصههای توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به صورت عمومی و سراسری بهبود پیدا کند و در نتیجه توسعه فرهنگی پس از انقلاب دستاوردهای قابل توجهی داشته است. به طور مثال جمعیت باسواد کشور زمانی 40 یا 50 درصد جمعیت کشور را تشکیل میداد که این عدد در حال حاضر به حدود 80 یا 90 درصد رسیده است، حجم مراکز آموزش عالی زمانی 150 مرکز بود و حال با دوبرابر شدن جمعیت، تعداد مراکز آموزش عالی حدود 10 برابر شده است. آموزشهای از لیسانس به مقاطع بالاتر در تمام رشتهها علوم پایه، ریاضی و فنی مهندسی، هنری و بهداشت و درمان به حداکثر رسیده و حجم دانشجو که زمانی نهایتاً یک میلیون بود امروزه به حدود 6 میلیون در سه مقطع لیسانس، فوق لیسانس و دکتری رسیده است. علاوه بر این حجم تولید علم در قالب مقالات پژوهشی و ISI، کتاب، موفقیتهای علمی در جشنوارههای داخلی و بینالمللی و المپیادها از شاخصهایی هستند که در این چند دهه با تحول و پیشرفت روبرو شده است.
موانع توسعه فرهنگی
بصیری در خصوص مهمترین موانع و چالشهای توسعه فرهنگی خاطرنشان کرد: در بعضی از کتابها مانند کتاب «ما ایرانیان» یا کتاب «ما چگونه ما شدیم» نیز براین موضوع اشاره شده که بزرگترین چالش و مانع در کشور ما بر سر راه توسعه فرهنگی این است که ما در میدان عمل با شاخصهای اخلاقی و انسانی در حوزه نظری فاصله داریم. در متون ادبی، سخنرانیها و توصیههای بزرگان همیشه مطرح شده است که مسائلی مانند راستی، پاکی، صداقت، تلاش و امانتداری صفاتی بسیار خوب هستند، اما در میدان عمل به تعبیر یکی از نویسندگان «سنگلاخی از موانع عملی مانند فرار از مسئولیت، ریاکاری، دروغ یا کمکاری» وجود دارد.
عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه اصفهان اضافه کرد: چالش دیگر این است که اگر میان زندگی عملی و شعارهای گروههای مرجع در کشور مانند معلمین، شعرا، هنرمندان، اساتید، روحانیون و سیاستمداران فاصله باشد، که بعضا هست، نسل بعد در بحران عدم توسعه یا چالش فرهنگی متوقف میماند و جامعه نمیتواند از این سنگلاخ عبور کند.
ظاهرگرایی در دین
وی با اشاره به نقش دین در توسعه فرهنگی گفت: دین و ارزشهای آن بخشی از فرهنگ جامعه را میسازد، اگر دین از لحاظ تبلیغ و عمل در جامعه و خصوصاً در میان گروههای مرجع جدی باشد، میتواند نقشی سازنده در بحث توسعه فرهنگی داشته باشد. در بحث تفاوت میان نظر و عمل، در خصوص دین میبینیم که بسیاری از دولتمردان تظاهر به دین میکنند، اما در زندگی شخصیشان خلاف آن عمل میکنند که این موضوع باعث دلزدگی و دید منفی نسبت به دین و یا به عبارتی «دین گریزی» میشود.
بصیری ادامه داد: اگر شعار و عمل گروههای مرجع در مقوله دین یکسان باشد، توسعه فرهنگی از منظر دینی نیز ایجاد میشود، در غیر این صورت نوعی بحران و دینگریزی به وجود خواهد آمد.
انتهای پیام