رضا سعادتنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، در گفتوگو با ایکنا اصفهان، اظهار کرد: بحث جبر و اختیار و اراده انسان و چگونگی ارتباط آن با اراده خداوند، یکی از مباحث مهم کلامی و اعتقادی در جهان اسلام و ادیان دیگر بوده و این تفکر و سؤالات مربوط به آن از دیرزمان وجود داشته است.
وی ادامه داد: سؤال مهمی که در این زمینه مطرح میشود این است که آیا انسان در اعمال و رفتار، سرنوشت و ساختن آینده خود اختیار دارد یا همانطور که بدون اختیار و اراده خود پا به عرصه این جهان گذاشته و در تعیین جنسیت خود نقشی نداشته است، در ادامه مسیر زندگی تا مرگ نیز اختیاری ندارد و خوشبختی و بدبختیاش دست خودش نیست و اراده و عمل او تحت اراده خداوند و از پیش تعیین شده است، به گونهای که هیچ گریزی از آن نیست؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بیان کرد: بسیاری از افراد فهم و برداشتی نادرست از مسئله قضا و قدر الهی دارند، به این صورت که اعتقاد به قضا و قدر را مستلزم جبر میدانند، یعنی همان اعتقاد و تفکری که امروز بخش وسیعی از اهل سنت را در برگرفته و معتقدان به آن، اصطلاحاً اشاعره نامیده میشوند. اشاعره انسان را فاقد هر گونه اختیار و آزادی میدانند و این نوع اعتقادشان موجب سکون، ایستایی و عدم تحرک بشر به صورت فردی و اجتماعی میشود و مانند یک میکروب قوی روح، اراده، نشاط و پویایی جامعه را سلب کرده و آن را فلج میسازد.
حکومت بنیامیه؛ عامل رواج جبرگرایی در جهان اسلام
سعادتنیا در خصوص اینکه این تصور باطل از کجا نشأت گرفت و چگونه در میان مسلمانان رواج پیدا کرد، گفت: یکی از علل مهم آن، حکومت ظالمانه و شجره خبیثه بنیامیه بود که برای سرپوش نهادن بر جنایات خود و چپاول مردم و بسته نگاه داشتن دست انتقام و دادخواهی آنها، چنین تفکری را به جامعه القا میکرد، مبنی بر اینکه اگر معاویه و یزید حاکم شما شدهاند، خواست و اراده خداوند بوده که هیچ گریزی از آن نیست و ما باید به قضا و قدر الهی راضی باشیم، چون اراده اوست که به هر کس هر چه بخواهد میدهد و از هر کس هر چه بخواهد میگیرد.
وی اضافه کرد: بنیامیه چنین تفکری را به وسیله مبلغان خود یا به تعبیر امام خمینی(ره)، آخوندهای درباری نشر داده و بهترین سند برای مشروعیت بخشیدن به چپاولها و جنایات خودش قرار میداد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: چهار سال پیش که حادثه منا عمداً یا در اثر سهلانگاری و بیکفایتی حاکمان سعودی به وجود آمد، شاهزادگان و حاکمان عربستان برای سرپوش گذاشتن بر این فاجعه و رهایی از پیامدهای آن، اعلام کردند که این حادثه قضا و قدر الهی بوده است و به همین بهانه، بار سنگین مسئولیت این حادثه را از دوش خود برداشتند. جامعه سنی مذهب و اشعری مذهب نیز این موضوع را به راحتی پذیرفت و از کنار آن رد شد.
وی تصریح کرد: آموزههای قرآن و ائمه اطهار(ع) و نیز عقل سلیم و فطرت سالم حاکی از آن است که اعتقاد به قضا و قدر مستلزم جبر نبوده و انسان در اعمال خود مجبور نیست. اعتقاد به قضا و قدر زمانی مستلزم جبر است که انسان و اراده او را دخیل و مؤثر در اعمال ندانیم و قضا و قدر الهی را جانشین قوه و اراده آزاد انسان فرض کنیم؛ در حالی که به گفته شهید مطهری: «قضا و قدر الهی چیزی جز سرچشمه گرفتن نظام سببی و مسببی یا علی و معلولی جهان از علم و اراده خداوند نیست».
اراده و اختیار انسان؛ مظهر قضا و قدر الهی
سعادتنیا افزود: قضا و قدر به معنای حتمیت یافتن چیزی است، در صورتی که علل و اسباب آن چیز یا آن کار حتمی شده باشد. اراده و اختیار انسان نیز یکی از جلوهها و مظاهر قضا و قدر الهی بوده و یکی از اسباب و علل حتمی شدن اعمال و افعال انسان، اراده و اختیار اوست.
وی با تشبیه قضای الهی به نرمافزاری که در جهان قرار داده شده است، گفت: یکی از چیزهایی که خداوند در این نرمافزار تعبیه کرده، آزاد و مختار بودن انسان در اعمال و رفتار است. اختیار انسان یکی از مظاهر قضا و قدر الهی محسوب میشود. از طرف دیگر، سنن الهی تمام هستی از جمله انسان را دربر میگیرد و هیچ ذرهای در عالم وجود ندارد، مگر اینکه قانون و سنتی بر آن حاکم است. با این تفاوت که اراده از تمام موجودات عالم سلب شده، مگر انسان. بنابراین از جانب خداوند چنین قضا و تقدیر شده که انسان در بعد فردی و اجتماعی دارای اختیار باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اظهار کرد: در آیه 11سوره رعد آمده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ...؛ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻴﭻ قومی ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰﺩﻫﺪ، مگر اینکه آنها از درون تغییر کنند...». بر اساس سنت یا قانون، اختیار است که انسان امکان مییابد با بهکارگیری قدرت عقلی و حواس خود، راهش را برای بهرهمندی از زندگی و آبادانی زمین انتخاب کند. در واقع بر اساس چنین اختیاری، انسان در برابر اعمال و نتایج حاصل از آن مسئول است.
شانس در منطق قرآن جایگاهی ندارد
وی با تأکید بر اینکه خداوند قلم سرنوشت خوب یا بد را به دست خود ما سپرده است، گفت: طبق قضا و قدر الهی عالم قانونمند است، خوشبختی علل و عواملی دارد که از آنها تخلف نمیکند و بدبختی نیز همینگونه است. قرآن و آموزههای دینی با پافشاری تمام از ما خواستهاند که این عوامل را بشناسیم و در منطق قرآن چیزهایی مانند بخت، شانس و اتفاق موهوماتی بیش نیست، چون هیچ چیز در عالم به گزاف صورت نمیپذیرد. کسانی که مایلند در موضوع جبر و اختیار و رابطه اراده انسان با اراده خداوند بیشتر بدانند، میتوانند کتاب «انسان و سرنوشت» شهید مطهری را مطالعه کنند.
سعادتنیا بیان کرد: در جهان اسلام و به ویژه در میان اهل سنت، دو فرقه اشاعره که قائل به جبر بوده و معتزله که قائل به اختیار و تفویض هستند، وجود دارد که یکی جانب افراط و دیگری جانب تفریط را در پیش گرفتهاند. در حالی که پیشوایان مذهب حقه و متعالی شیعه فرمودهاند: «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین». یعنی در رابطه با اراده و اعمال انسان نه جبر وجود دارد و نه واگذاری کامل اختیار، بلکه مابین این دو است. درباره این کلام گوهربار و پرمغز، دانشمندان مسلمان تفاسیر مختلفی ارائه کردهاند که به طور خلاصه میتوان گفت اراده و اختیار انسان در طول اراده خداوند است، نه در عرض آن.
وی با بیان اینکه هستی و وجود انسان، اراده، فکر و عملکرد وی از آن خداوند است، افزود: اگر چه اراده و اختیار از علل افعال اختیاری محسوب میشود، ولی اراده انسان مطلق و در عرض اراده الهی نیست. هر عمل اختیاری که انسان انجام میدهد، با اجازه خدا و سرمایه الهی است؛ لذا قضای الهی بر این قرار گرفته که اراده خداوند، اراده انسان را همراهی کند. این موضوع بدین معنا نیست که انسان در اراده، شریک خداوند است و خدا العیاذ بالله دست بسته شده است. چنانکه در قرآن مواردی را مشاهده میکنیم که بر خلاف قضا و قدر و نظامات علی معلولی رخ میدهد، چرا که اراده خداوند بر چیز دیگری قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: خداوند به آتش خاصیت سوزندگی داده و آتش هر جا که شعلهور شود، این خاصیت را با خود دارد، ولی آنجا که خداوند نخواهد، آتش بر ابراهیم سرد و سلامت میشود.
وی تصریح کرد: از زاویه دیگری نیز میتوان به جمله «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» نگاه کرد که بسیار سازنده و عبرتآموز است و آن اینکه ما در هر عملی آزاد آزاد هستیم و اختیار کامل داریم، میتوانیم دست افتادهای را بگیریم و بلند کنیم، یا ضعیفی را به زمین بکوبیم، ولی قانون عالم این است که هر کنشی، واکنشی دارد. ما در کنش آزاد و مختار هستیم، ولی در بازخورد مختار نیستیم، یعنی توانایی جلوگیری یا تغییر آن را نداریم و نتیجه خوب یا بد آن حتماً به ما برمیگردد، مگر اینکه با قضا و قدر دیگری مثل توبه، صدقه دادن و اعمال حسنه، آن بازخورد را ضعیف کرده یا به چیز دیگری تبدیل کنیم.
سعادتنیا تأکید کرد: اگر بخواهیم برای انسان جبری را در نظر بگیریم، این جبر تنها در داشتن اختیار خلاصه میشود. انسان در داشتن اختیار مجبور است، به این معنا که نمیتواند مختار نباشد.
انتهای پیام