در یادداشتی به قلم یکی از دانشجویان رزمنده دوران دفاع مقدس آمده است:
جنگ تحمیلی که شروع شد، دانشگاه باز به نقشآفرینی پرداخت؛ همانگونه که در ایام انقلاب، به بهترین وجه و در اوج، نقش خویش را ایفا کرده بود. دانشجویان راهی جبههها شدند. دسته دسته و تک به تک. این بار نیز، همانند روزهای انقلاب و روزهای پس از آن، همان دانشجویان مسلمان و انقلابی، پرتوان و پرشور، با بینش و ادراک، در کسوت رزمنده و فرمانده، به خطوط مقدم پای گذاشتند. هم جبهه مشتاق دیدار اینان بود و هم اینان تشنه حضور در این میدان. میدانی برای آزمون ایمان و مردانگی و شجاعت و غیرت، میدانی برای رشد و تعالی، عرصهای برای خلاقیت و تلاش، و صحنه پیادهسازی اندیشه در عمل. حضور دانشجویان در جبهه از همان روزهای نخست جنگ آغاز شد، مخلصانه و بیریا، بدون هیاهو و خودنمایی.
حضور دانشجویان در جبهه، از خط مقدم بهعنوان یک بسیجی ساده گرفته تا رده فرماندهی و از رانندگی لودرهای جهاد سازندگی گرفته تا کارگاههای پشتیبانی و از امدادگری و برانکاردچی گرفته تا بیمارستان و اتاق عمل تا پایان جنگ ادامه یافت.
گاه اعزام دانشجویان از دانشگاه به جبههها آنقدر گسترده میشد که در کنار اعزام سراسری سپاهیان محمد(ص)، شکوه ایثار و ایمان را به رخ میکشید و گاه بیسروصدا، تکتک عازم میشدند، چنانچه امروز در صندلی درس در کنارمان بودند ولی فردا دیگر نمیدیدیمشان و خیلیهایشان را دیگر هیچگاه ندیدیم.
دانشگاه مردانه جنگید، غیورانه در کنار مردم حضور یافت، مؤمنانه ایثار نمود، غریبانه زخمی شد، مظلومانه شهید شد و دستآخر هم بیادعا از مدال افتخار گذشت و به ادامه مسیر خویش در راه سازندگی کشور بازگشت.
هنوز هم که سالها از جنگ گذشته، دانشگاه میتواند نقش خویش را به خوبی در صحنه بازی کند، همانطور که در جریان انقلاب، جنگ و همه حوادث پس از جنگ نشان داد که توانمند است و وفادار. این کارگردانان صحنه هستند که باید با اعتماد، فضا را برای نقشآفرینی فراهم کنند.
یادداشت از فرهاد رفیعیان / فعال فرهنگی و از دانشجویان رزمنده دوران دفاع مقدس
انتهای پیام