به گزارش ایکنا؛ ویژهبرنامه «تعزیت آفتاب» با سخنرانی بیژن عبدالکریمی با موضوع «اوصاف حیات دینی» شب گذشته 1 مهرماه در شهر کاشان برگزار شد.
عبدالکریمی در این نشست اظهار کرد: بحثی که من امروز مطرح میکنم، در خصوص زیست دینی است. بحث من این است که ما از زیست دینی چه میفهمیم و زیست دینی و امر دینی چیست؟ به اعتقاد من، وقتی درباره امر دینی صحبت میکنیم، در یک آشفتهبازاری حرکت میکنیم و اصلا معلوم نیست که درباره چه چیزی بحث میکنیم. حرف من این است که وقتی راجع به دین حرف میزنیم، در باب یک مشترک لفظی صحبت میکنیم. یکی از مصادیق مشترک لفظی کلمه «شیر» است. شما کلمه «شیر» را به کار میبرید. این کلمه چند معنای مختلف دارد. به اعتقاد من وقتی از امر دین و امر اسلامی صحبت میکنیم، درباره یک مشترک لفظی صحبت میکنیم؛ چون معنایش مشخص نیست.
وی افزود: امروز امر دینی یکی از مهمترین چالشگاههای نظری در جامعه ماست. یک عده خود را بانی دین میدانند و معتقدند جامعه و حکومت ما دینی است و تنها راه نجات ما از بستر دین و اسلام میگذرد و ما باید دانشگاهها و جامعه خودمان را اسلامی کنیم. با این وجود مشخص نیست وقتی میگوییم علوم انسانی اسلامی واقعاً راجع به چه صحبت میکنیم. از آن طرف برخی جوانان نسبت به سنت تاریخی ما طغیان کردهاند و معتقدند نه تنها دین خوشبختی نمیآورد، بلکه منشأ بدبختیهای ما دین است. من نمیخواهم بگویم این ادعا درست است یا غلط است، بلکه میخواهم بگویم این تصویرها چقدر با هم متفاوت است و این دو گروه چطور با هم چالش دارند.
پژوهشگر فلسفه تأکید کرد: به اعتقاد من قبل از اینکه وارد این بحث شویم، باید مشخص کنیم دقیقاً چه چیزی را دین میدانیم. پس نه تنها معنای دین مشخص نیست، بلکه ما فهم واحدی از دین نداریم. ما انواع و اقسام گوناگون فهم دینی داریم و کسانی که اندک آشنایی با تاریخ ادیان داشته باشند، میدانند که چقدر فهمهای مختلفی در تاریخ بشر از دین وجود دارد. توجه داشته باشید وقتی از دین صحبت میکنیم، به هیچ وجه از فهم واحدی صحبت نمیکنیم. ما معانی متعددی داریم. این معانی متعدد را در تاریخ معاصر هم میبینیم. دینی که شریعتی میفهمید، دینی که چمران میفهمید، دینی که طالقانی میفهمید و ... انواع و اقسام برداشتها از دین است. فهم فردی مثل امام موسی صدر از دین بسیار از فهم القاعده از دین متفاوت است. گاهی فاصله دو تفسیر از دین، از فاصله دین و کفر بیشتر است. یعنی من دین خودم را به بیدینی سارتر نزدیکتر میبینم تا به ایمان ابوبکر البغدادی. بیتردید من به مارکس بیخدا عشق میورزم، ولی از خوارج نفرت دارم. لذا وقتی راجع به دین صحبت میکنیم، متوجه باشیم که با چه عرض عریضی روبرو هستیم.
وی ادامه داد: متأسفانه اکثر قریب به اتفاق مردم جامعه ما همه مسائل را خیلی کلی در نظر میگیرند و معلوم نیست نسبت به چه چیزی باور دارند و نسبت به چه چیزی نفرت دارند. دین با مقولات متعدد و متکثری گره خورده است. در خیلی از مباحث امر دینی با امر غیردینی پیوند خورده و ما امر غیردینی را امر دینی تلقی میکنیم. خیلی وقتها ما علی الظار از دین صحبت میکنیم، ولی بحث ما هیچ ربطی به دین ندارد؛ یعنی پیوندهای غلط بین دین و امور دیگر شکل میگیرد. من بارها گفتم گاهی ما از دین سخن میگوییم، اما مرادمان فرهنگ است. فرهنگ میراثی است که از گذشتگان به ما ارث رسیده است. اینکه ما مرد به دنیا میآییم یا زن، خودمان انتخاب نکردیم. ما در جنسیتمان هیچ انتخابی نداریم. ما نژادمان را انتخاب نکردیم. ما پدر و مادرمان را انتخاب نکردیم. چرا من در ایران به دنیا آمدم یا جای دیگر را هم ما تعیین نکردیم. خیلی از امور وجود دارد که ما انتخاب نکردیم.
دین حاصل انتخاب و خودآگاهی است
عبدالکریمی افزود: بسیاری از اوقات میگوییم «ما مسلمانها». سؤال این است که آیا اسلام را تو انتخاب کردی؟ حالا اگر فرض کنید من به صرف اینکه مرد هستم بگویم مردها از زنها برترند، این احمقانه است. فرض کنید بگویم چون من سفیدپوست هستم، از سیاهان برترم؛ این نژادپرستی است. ارزش در جایی مطرح است که تو انتخابی کرده باشی. دین حاصل انتخاب و خودآگاهی است. آنجا که آگاهی وجود ندارد، ارزشی خلق نمیشود. شهید کسی است که آگاهانه مرگ را انتخاب میکند، نه آن کسی که به تیر غیب دچار شده است. یک بچه خردسال به جبر بیولوژیک نمیتواند معصوم نباشد، لذا معنی ندارد که بگوییم باتقوا و معصوم است. زمانی میتوانیم بگوییم این شخص باتقواست که بتواند گناه کند، ولی گناه نکند.
وی اظهار کرد: حاصل کلام اینکه اسلام حاصل مجعولیت ماست و ما دین خودمان را انتخاب نکردیم و این دین نیست، بلکه فرهنگ است. گاهی فکر میکنیم دین یعنی مجموعهای از باورها و اعتقادات. به هیچ وجه اینگونه نیست. دینداری مجموعهای از باورها نیست. دینداری را باید در جای دیگری جستوجو کرد. دین مجموعهای از اطلاعات و اعتقادات نیست. اساساً انبیا دانشمندانی نبودند که بیایند پارهای نظریه بدهند، بلکه هدف دیگری را دنبال میکردند.
انتهای پیام