به گزارش ایکنا، در ادامه سلسله جلسات شرح دعای سحر از سوی حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، استاد درس خارج حوزه قم، شب گذشته 13 فروردین ششمین جلسه در فضای مجازی برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید.
در این جلسه فراز دیگری از دعای شریف سحر را بررسی میکنیم: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ». این فراز بر محور کمال الهی است. اولا کمال به چه معنا است، ثانیا کمال چگونه بر حق تعالی اطلاق میشود و ثالثا اکمل از کمال چگونه باید معنا شود؟
کمال معنای روشنی نزد ما دارد. کمال در برابر نقص است و موجود کامل موجودی است که نقصی در آن وجود ندارد. آیا ما میتوانیم حق تعالی را متصف به کمال کنیم؟ آیا این تعبیر به شکل وصف یا به شکل اسم درباره حق تعالی به کار رفته است یا نه؟ در برخی از منابع ما و ادعیه بله، این اطلاق نسبت به حق تعالی دیده میشود مثلا در دعای جوشن کبیر در چند فراز مسئله کمال حق تعالی مطرح شده است.
نکته بعد این است که کامل در تقسیم اسماء الهی در کجا قرار میگیرد چون ما اسمای الهی را به دو قسم تقسیم میکنیم؛ صفات ثبوتیه و صفات سلبیه. علم از صفات ثبوتیه است که برای حق تعالی اثبات میشود، قدرت از صفات ثبوتیه است، حیات از صفات ثبوتیه است. صفاتی هم وجود دارد که خداوند منزه از آنها است و صفات سلبیه نامیده میشود مثلا خداوند دچار خواب نمیشود، محدودیت ندارد، جسم ندارد. در این تقسیمبندی صفات کمال کجا قرار میگیرد؟ در اینجا دو نظر وجود دارد. نظر اول نظر کسانی است که میگویند کمال صفت حق تعالی است که جامع بین صفات ثبوتیه و صفات سلبیه است و صفات کمالیه خود دو گونه است: ثبوتی و سلبی.
نظر دوم این است که صفات سلبیه، صفات کمالیه نیست و صفات کمالیه تعبیر دیگری از صفات ثبوتیه حق تعالی است لذا باید گفت صفات حق تعالی دو قسم است: قسم اول صفات ثبوتیه یا کمالیه است. قسم دوم صفات سلبیه یا اسماء جلال است. علامه طباطبایی در مباحث خودش همین نظر را دنبال کرده است. امام خمینی هم در شرح دعای سحر صفات کمالیه را همان اوصاف جمال حق تعالی تفسیر کرده است.
نکته سوم این است که کمال در برابر نقص است. موجود کامل یعنی موجودی که نقصی در او وجود ندارد. نقص را هم میتوان در اسمای الهی مطرح کرد و نفی کرد و هم میتوان در مظاهر اسمای الهی مطرح کرد. در مرحله اول میگوییم اسما و صفات الهی کامل هستند یعنی نقصی و کمبودی در آنها وجود ندارد. مثلا علم در حق تعالی کامل است بدون آنکه ذرهای جهل در آن وجود داشته باشد. قدرت حق تعالی کامل است بدون اینکه ذرهای عجز در آن وجود داشته باشد. در مرحله دوم میگوییم اسمای الهی مظاهری در نظام هستی دارند، تجلیاتی در نظام آفرینش دارند، ظهور و بروزی در موجودات و مخلوقات پیدا میکنند که اینجا هم تمام این تجلیات و ظهورات از کمال برخوردار هستند.
مرحله سوم از این کمال، کمال در شریعت الهی است. حق تعالی همان گونه که قلم تکوین دارد و موجودات را خلق میکند قلم تشریع دارد و حدود و وظایف و مقررات را برای آنها بیان میکند. این کمالی که در نظام تکوین هست در نظام تشریع هم وجود دارد. کمال نظام تشریع به چیست؟ چگونه میتوان گفت شریعت اسلام یک شریعت کامل است. آیه شریفه قرآن در مورد کمال دین و شریعت بیان میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي». آیه قرآن اشاره به روزی دارد که در آن روز دین را به مرحله کمال رساند. الآن در اینجا بحث تفسیری و کلامی که کمال دین به چیست نمیتواند انجام بگیرد ولی به حسب اعتقاد ما این آیه مربوط به مقام ولایت امیرالمومنین(ع) است.
تا اینجا از نظر علما و بزرگان بحثی نیست ولی نکتهای قابل تامل اینجا وجود دارد و آن نکته قابل تامل این است که چگونه با ولایت، دین کامل میشود؟ در اینجا دو تفسیر وجود دارد. بر اساس تفسیر اول دین مشتمل بر اجزای مختلفی است و مرکب و مجموعه است؛ مجموعهای از عقاید و اخلاق و احکام. خود احکام هم مجموعهای است، اخلاق هم مجموعهای است، عقاید هم مجموعهای است که کل آن، دین نامیده میشود. اینکه خدا میفرماید دین شما را کامل کردم یعنی آخرین جزئی که نتیجه آن تمامیت و کمال این دین است به شما ارائه شده است. علامه طباطبایی تمامیت را اینگونه معنا میکند؛ میگوید تمام به موجودی گفته میشود که دارای اجزایی است و هر جزء اثر مستقل دارد. اگر این اجزاء پیوستگی داشت و به انتها رسید آن وقت کمال میشود. لذا دین اجزا و شرایطی دارد که هر کدام مستقلا دارای ارزش و نتیجهای است و آخرین جزء که دین با آمدن آن پایان پیدا میکند ولایت است.
بر اساس این تلقی ارتباطی میان جزء اخیر و مابقی اجزا دیده نمیشود و اجزای قبل هم میتوانند در جای خود دارای اثر باشند ولی برخی اینگونه تفسیر میکنند که دین اجزا دارد ولی تا جزء اخیر که ولایت است تثبیت نشود و تحقق نپذیرد هیچ کدام از اجزای سابق اثری در کمال انسان ندارد و نماز و زکات و صوم بیولایت ارزش ندارد و همه اینها با جزء اخیر اثر پیدا میکند. این تفسیر دوم از کمال دین تفسیری است که امام خمینی در شرح دعای سحر مطرح کردند. در جلسه آینده درباره نظر دوم بیشتر صحبت خواهیم کرد.
انتهای پیام