به گزارش ایکنا؛ محمدمهدی مظاهری، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی و بینالملل در یادداشتی به بررسی راهبردها و راهکارهای ایران در مقابل نتایج انتخابات آمریکا پرداخته است؛ متن این یادداشت را با هم میخوانیم:
در حالی که بحران غزه و رویه غیر انسانی اسرائیل در مواجهه با مردم این باریکه، بر همه مسائل بینالمللی سایه انداخته و به بزرگترین چالش پیش روی جامعه جهانی تبدیل شده است، نوع و ماهیت رابطه آمریکا با رژیم اسرائیل و تأثیرگذاری اقدامات آن در سطح جهانی و مناطق مختلف، انتخابات آتی ایالات متحده را نیز به مسئله کلیدی و مهم سال 2024 تبدیل کرده است.
پیروزیهای مکرر دونالد ترامپ در رقابتهای درون حزبی و تأکیدات مجدد او بر شعار «اول آمریکا»، عدم حمایت مالی از ناتو و جلوگیری از ورود مهاجران به این کشور، در کنار سن زیاد جو بایدن، حواسپرتی و گافهای پرشمار رئیس جمهوری کنونی ایالات متحده در زمان سخنرانیهای مختلف و وضعیت سلامت جسمانی او تردیدها پیرامون نتایج انتخابات آمریکا را افزایش داده است. البته نیکی هیلی، نامزد دیگر جمهوریخواهان نیز هنوز به پیروزی در انتخابات درونحزبی و دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری امیدوار است و پیشبینی کرده که در سال ۲۰۲۴ یک زن در ایالات متحده آمریکا رئیسجمهور خواهد بود که این فرد یا خود او و یا کاملا هریس، معاون رئیسجمهور کنونی آمریکا خواهد بود.
در چنین شرایطی، فارغ از بحثها و رقابتهای درونی در آمریکا، به نظر میرسد نتایج این انتخابات برای جمهوری اسلامی ایران و منطقه غرب آسیا و خلیج فارس نیز دارای اهمیت اساسی است و میتواند یکی از عوامل اثرگذار در تحولات منطقه باشد. در این راستا چند سناریوی محتمل قابل پیشبینی است؛ یک سناریو میتواند پیروزی مجدد بایدن باشد. پیشبینیهای فعلی حاکی از آن است که بایدن تا مشخصشدن وضعیت ترامپ، از نامزدی ریاستجمهوری کنارهگیری نخواهد کرد؛ زیرا در صورت نامزدی ترامپ، شانس انتخاب وی برای نامزدی دموکراتها زیاد است. با این وجود امکان تحقق این سناریو اندک است؛ بایدن از سال 2021، به دلایلی همچون پیامدهای اقتصادی ناشی از بیماری همهگیر کرونا و واکنش نامطلوب به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان محبوبیتش را در بین جامعه آمریکایی از دست داده و به دلیل کهولت سن و رفتارها و توهمات غیرمتعارفش شانس اندکی برای پیروزی مجدد در انتخابات آتی دارد.
یک سناریوی دیگر میتواند پیروزی نامزدهایی جوانتر از حزب دموکرات همچون معاون اول وی؛ یعنی خانم کاملا هریس و یا شخصی همچون پیت بوتیجیج (کهنهسرباز جنگ افغانستان، جوانترین نامزد ریاست جمهوری انتخابات سال 2020، وزیر حمل نقل کنونی آمریکا و البته نخستین عضو آشکارا همجنسگرای کابینه که از سنا رأی اعتماد گرفته است) باشد. البته به خاطر عملکرد نهچندان چشمگیر گزینه اول در سمت معاون اول رئیسجمهور و محبوبیت نسبتاً پایین گزینه دوم، شانس پیروزی آنها در انتخابات چندان بالا نیست؛ مگر اینکه در ماههای منتهی به انتخابات، این افراد برگهای برنده جدیدی رو کنند که سبب تغییر جایگاه آنها در بین رأیدهندگان آمریکایی شود و یا حزب دموکرات کاندیدهای مؤثرتر و پرنفوذتری معرفی نماید. البته نگرانی از پیروزی مجدد ترامپ هم میتواند به یکی از عوامل پیروزی دموکراتها تبدیل شود؛ رئیسجمهور سابق آمریکا در بسیاری از نقاط این کشور و در میان برخی گروههای جمعیتی همچنان به شدت منفور است، بدین ترتیب اگر ترامپ به عنوان نامزد حزبش انتخاب شود، ممکن است انگیزه بالایی را در میان رأیدهندگان به نفع دموکراتها برای مقابله با ریاست جمهوری دوباره وی رقم بزند.
در صورت تحقق هر یک از این دو سناریو و پیروزی نامزدهای حزب دموکرات، میتوان پیش بینی کرد که تقریباً درِ همه حوادث و تحولات منطقه غرب آسیا بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید و شاهد ادامه سیاست چانهزنی و مذاکرات جسته و گریخته با ایران و مهار و محدودسازی همزمان کشورمان، حمایت همهجانبه از رژیم اسرائیل در کنار تداوم رویکردهای انتقادی نسبت به رهبران راستگرای این رژیم و حفظ رابطه دوستانه و انتقادی با کشورهای عرب خلیج فارس خواهیم بود.
سناریوی سوم میتواند پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد؛ رئیسجمهور سابق آمریکا دو بار استیضاح شده، پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ تلاش کرد تا جلوی انتقال مسالمتآمیز قدرت به رئیس جمهوری بعدی را بگیرد و در نتیجه هماکنون با چندین پرونده کیفری دست به گریبان است. با این وجود، چنانکه ترامپ بتواند از اتهامهای سیاسی و اقتصادی در دادگاههای متعدد ایالتی آمریکا جان سالم به در ببرد و از دور رقابتها حذف نشود، شانس بالایی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارد.
ترامپ از ترس و نگرانیهای آمریکاییها در خصوص در هم آمیختگیهای قومی و فرهنگی در آمریکا، مشکلات مالکیت خانه، دستمزد مناسب در مقابل تورم و البته فرصت برخورداری از تحصیلات دانشگاهی، به خوبی استفاده میکند و با سخن گفتن در مورد این مسائل چالش برانگیز توانسته حداقل در نظرسنجیهای فعلی نظر بسیاری از رأیدهندگان آمریکایی را جلب کند. در صورت پیروزی وی در انتخابات، سیاست فشار حداکثری بر ایران و حمایت حداکثری از رژیم اسرائیل مجدداً از سر گرفته خواهد شد. ضمن اینکه توسعه پیمان ابراهیم و آشتی دادن کشورهای عربی با اسرائیل آن هم بدون حل و فصل منصفانه مسئله فلسطین بار دیگر در اولویت برنامههای دولت آمریکا قرار میگیرد، به احتمال زیاد آشتی ایران و عربستان که در اسفند 1401 صورت گرفت، به توافقی روی کاغذ تبدیل میشود و جنگهای نیابتی و سطح تنشها بین ایران و همسایگان عربش بار دیگر افزایش مییابد.
سناریوی چهارم پیروزی نیکی هیلی (فرماندار سابق ایالت کارولینای جنوبی و سفیر دولت آمریکا در سازمان ملل در دوران ترامپ)، در انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا است. هر چند محبوبیت اندک کنونی هیلی در بین رأیدهندگان جمهوریخواه امکان پیروزی او را در برابر ترامپ ضعیف میکند و احتمال بالایی وجود دارد که وی در قالب یک کاندید پوششی وارد این رقابتها شده باشد و در نهایت برای کنار زدن رقبای ترامپ به ائتلاف و همکاری با وی بپردازد اما پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به عنوان نخستین زن رئیسجمهور این کشور میتواند تحولاتی در رویکرد دولت آمریکا ایجاد کند.
هر چند وی در صورت پیروزی، تابع رویکردهای کلی حزب جمهوریخواه خواهد بود، اما به احتمال زیاد در دوران ریاست جمهوری وی شاهد یکه تازیهای دولت ترامپ و سیاستهای ملیگرایانه سرسخت نخواهیم بود. با این وجود، در صورت تحقق این سناریو، فشار همه جانبه بر ایران، حمایت از اسرائیل و توسعه پیمان ابراهیم و تلاش برای فاصلهاندازی بین کشورهای عرب خلیج فارس و جمهوری اسلامی ایران افزایش مییابد و شاهد افزایش نسبی تنشها در منطقه خواهیم بود.
در نهایت باید گفت هر چند در مقطع کنونی نمیتوان با قاطعیت از نتایج انتخابات آمریکا و تحقق سناریوهای فوق سخن گفت، اما نکته واضح و مشخص این است که نتایج انتخابات این کشور تأثیر مستقیم و مشخصی بر نظم امنیتی در منطقه، رویکرد کشورهای عرب منطقه نسبت به ایران و سطح فشار و تحریمهای آمریکا بر کشورمان دارد. در نتیجه مقامات دیپلماتیک ایران با توجه به تجارب حاصل از رویکردهای هر دو دولت جمهوریخواه و دموکرات نسبت به کشورمان و منطقه، در مقطع کنونی باید به فکر تدابیری برای خنثی سازی تهدیداتی باشند که نتایج انتخابات آتی آمریکا می تواند برای ایران داشته باشد.
تعمیق روابط با عربستان و سایر کشورهای عربی، مشارکت فعالانه در حل و فصل بحرانهای منطقهای از جمله تعیین آینده فلسطین و جلوگیری از پیشبرد این مسئله بدون حضور ایران و توسعه تعداد متحدان استراتژیک برخی از راهکارهای ایران در عرصه سیاست خارجی هستند. با این وجود، مهمترین و اثرگذارترین چارهاندیشی ایران باید معطوف به عرصه داخلی و توسعه سرمایه اجتماعی، رفاه اقتصادی و امید در بین مردم ایران باشد. نظام سیاسی که در جهت خواستهها و مطالبات ملت خود حرکت کند و حمایت و رضایت آنها را پشت سر خود داشته باشد، شکستناپذیر است و هیچ قدرت خارجی توان به زانو درآوردن آن را نخواهد داشت.
انتهای پیام