نگاهی به زندگينامه شهيد «مصطفی ردانی پور»
کد خبر: 1829403
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۸۸ - ۱۲:۰۷

نگاهی به زندگينامه شهيد «مصطفی ردانی پور»

گروه انديشه و علم: شهيد حجت الاسلام «مصطفی ردانی پور» در سال 1337 هجری شمسی در يكی از خانه‌های قديمی منطقه مستضعف‌نشين شهر اصفهان متولد شد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه اصفهان، به نقل از پايگاه اطلاع رسانی فرهنگ ايثار و شهادت، شهيد حجت‌الاسلام و المسلمين «مصطفی ردانی پور» در سال 1337 هجری شمسی در يكی از خانه‌های قديمی منطقه مستضعف‌نشين شهر اصفهان متولد شد.
پدرش از راه‌ كارگری و مادرش از طريق قاليبافی مخارج زندگی خود را تأمين و آبرومندانه زندگی می‌كردند و از عشق و محبت سرشاری نسبت به ائمه‌اطهار (ع) و حضرت زهرا (س) برخوردار بودند، تا آنجا كه با همان درآمد ناچيز جلسات روضه‌خوانی ماهانه در منزلشان برگزار می‌شد.
او كه از بيت صالحی برخاسته بود و به لحاظ مذهبی،خانواده‌ای مقيد و متدين داشت،تحصيل در هنرستان را به دليل جو طاغوتی و فاسد آن زمان تحمل نكرد و از محيط آن كناره گرفت و با مشورت يكی از علما به تحصيل علوم دينی پرداخت.
شهيد ردانی پور سال اول طلبگی را در حوزه علميه اصفهان سپری كرد.پس از آن برای ادامه تحصيل و بهره‌مندی از محضر فضلا و بزرگان راهی شهر قم شد و در مدرسه «حقانی» به درس خود ادامه داد. مدرسه حقانی در آن زمان بنا به فرموده شهيد «بهشتی (ره)» پذيرای طلابی بود كه از جهت اخلاقی ايمانی و تلاش علمی نمونه بودند. او نيز كه از تدين اخلاق حسنه بينش و همت والايی برخوردار بود به عنوان محصل در اين حوزه پذيرفته شد.
پس از پيروزی انقلاب اسلامی و تشكيل سپاه شهيد ردانی پور با عضويت در شورای فرماندهی سپاه ياسوج فعاليت های همه جانبه خود را آغاز كرد.
او با بهره‌گيری از ارتباط با حوزه علميه قم در جهت ارائه خدمات فرهنگی به آن منطقه محروم حداكثر تلاش خود را به كار بست و در مدت مسئوليت يك ساله‌اش در سمت فرماندهی سپاه ياسوج به سهم خود اقدامات مؤثری را به انجام رساند.
درگيری با خوانين منطقه و مبارزه با افرادی كه به كشت ترياك مبادرت می‌ورزيدند از جمله كارهای اساسی بود كه نقش تعيين كننده‌ای در سرنوشت آينده اين مردم مستضعف به جا گذاشت.
در شرايطی كه رزمندگان اسلام تمايل بيشتری به حضور در جبهه‌های جنوب را داشتند،اين شهيد بزرگوار سهم زيادی در نگهداشتن برادران رزمنده در منطقه كردستان داشت و در ترويج اسلام زحمات طاقت فرسايی را متحمل شد.
با شروع جنگ تحميلی، شهيد ردانی پور به همراه عده‌ای از همرزمان خود از كردستان وارد جنوب شد و با نيروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه 2) كه در نزديكی آبادان جبهه دارخوين مستقر بودند شروع به فعاليت كرد.
وی مدت‌ها با رزمندگان اسلام در خطی كه به «خط شير» معروف بود عليه دشمن بعثی به مبارزه پرداخت و از مهمترين علل 6 ماه مقاومت مستمر نيروها در اين خط وجود اين روحانی عزيز و دلسوز بود كه به آنها روحيه می‌داد سخنرانی می‌كرد و يا مراسم دعا برگزار می‌كرد.
ردانی پور با تجربه‌ای كه از كار در جبهه‌های كردستان داشت سلاح بر دوش به تبليغ و تقويت روحی رزمندگان می‌پرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد، نقش مؤثری در افزايش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ايفا می‌كرد و در واقع وی را می‌توان يكی از مناديان به حق و توجه به حالات معنوی در جبهه‌ها ناميد.
او در عمليات محرم والفجر 1 و والفجر 2 شركت داشت و تا لحظه شهادت هرگز جبهه را ترك نكرد و فرمان امام عظيم الشأن (قدس سره) را در هر حال بر هر چيزی مقدم می‌دانست.
شهيد ردانی پور مسلح به سلاح تقوی بود و در توصيه ديگران به تقوی و خصايل والای اسلامی تلاش زيادی داشت، خصوصاً به كسانی كه مسئوليت داشتند همواره يادآوری می‌كرد كه كسانی كه با خون شهدا و ايثار و استقامت و تلاش سربازان گمنام، عنوانی پيدا كرده‌اند مواظب خود باشند اخلاق اسلامی را رعايت كنند.
او معتقد بود كه بايد در راه خدانسبت به برادران رفتاری محبت آميز داشت و همان گونه كه از خدا انتظار بخشش می‌رود ،گذشت از ديگران نيز بايد در سرلوحه برنامه‌ها قرار گيرد.
وی با ياد امام زمان (عج) انس و الفتی خاص داشت، در مناجات‌ها و دعاها سوزو گدازش به ‌خوبی مشهود بود، لذا همواره سفارش می‌كرد آقا امام زمان (عج) را فراموش نكنيد و دست از دامن امام و روحانيت نكشيد.
از خصوصيات بارز آن شهيد در طول خدمتش توجه به دعا و مناجات با خدا بود و كمتر وقتی پيش می‌آمد كه از تعقيبات و نوافل نمازها غفلت كند، او به قدری به دعا و زيارت اهميت می‌داد كه حتی در وصيتنامه‌اش نيز سفارش می‌كند كه به هنگام دفنم زيارت عاشورا و روضه حضرت زهرا (س) را بخوانيد.
وی چشم به مقام و موقعيت و مال و منال دنيا ندوخت و برای احيای آيين پاك خداوندی و ياری و دستگيری مظلومان سختی‌ها را به جان خريد و در اين راه از جان عزيزش گذشت.
پس از ازدواج صدق و تلاش اين روحانی عارف و فرمانده شجاع در عمليات والفجر 2 به نقطه اوج رسيد و عاشقانه ردای شهادت پوشيد و به وصال محبوب نايل شد و اينگونه بر پرونده افتخار آفرين دنيوی يكی ديگر از سربازان سلحشور سپاه امام زمان (عج) با شكوهی هر چه تمامتر مهر تأييد نهاده شد و جسم پاكش در ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ عمليات والفجر ۲ منطقه حاج عمران مظلومانه بر زمين ماند و روح با عظمتش به معراج پركشيد.
اين جمله از اولين وصيتنامه‌اش برای شاگردان ورهروانش به يادگار ماند: «عمامه من كفن من است» درود خداوند بر او باد كه حنظله‌وار زيست و حنظله وار به درجه رفيع شهادت نايل شد.
اميد آنكه خداوند روح اين شهيد عزيز و برادر شهيد گرانقدرش را با شهدای راه حق و فضيلت بالاخص شهدای كربلا محشور فرمايد و ما را از خواب غفلت بيدار كند.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
.
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۹/۰۹/۱۱ - ۲۲:۰۴
0
0
روحش شاد
captcha