انسان موجودی اجتماعی است و برحسب اجتماعی بودن، باید قواعد زندگی اجتماعی را که مصداق و نمونه بارز آن، تعامل و گفتوگو با دیگران است، بپذیرد تا به اهداف خود دست پیدا کند. در بعد اجتماعی، گفتوگو و تعامل با دیگران راهی برای تأمین نیازها، حل مسائل و مشکلات موجود است. در آیات و روایات مختلف دینی نیز به این مقوله مهم بسیار توجه شده است. خبرگزاری ایکنا اصفهان، به مناسبت روز گفتوگو و تعامل سازنده با دنیا گفتوگویی با حجتالاسلام محمود شفیعی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ــ در اندیشه اسلامی، چه دیدگاه و نظریههای مدونی درباره تعامل و گفتوگو با دیگر دولتها و ملتها وجود دارد؟
دعوت و گفتوگو یک اصل قرآنی است که در سیره حضرت رسول(ص) نیز دیده میشود. ارتباط و تعامل با انسانهای دیگر، بنیاد آموزههای دینی است و اگر ارتباطی منع شده، در واقع یک استثنا است. خداوند به صراحت در آیه 125 سوره نحل میفرماید: «ادْعُ إِلي سَبيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ...؛ مردم را با برهان و اندرز نیکو به راه پروردگارت فرا خوان و در این رهگذر با بهترین شیوه با آنان مجادله کن». در این آیه سه شیوه تبادل زبانی برای دعوت به مبانی دینی مطرح شده و غیر از این سه راه گفتوگو، راه دیگری برای پیامبر(ص) گذاشته نشده است. بر اساس این آیه خداوند فرموده است که مردم به راه خدا دعوت کن، آن هم از طریق استفاده از «حکمت»، به معنی استفاده از عقل و بیانات حکیمانه و استفاده از پند و نصیحت و بیان دلسوزانه و در ادامه نیز فرموده که در ارتباط با دیگران که منظور از آن کسانی هستند که هنوز وارد اسلام و ایمان نشدهاند، وارد «جدل احسن» بشو؛ یعنی بر اساس این آیه مناظره و مباحثه مورد استقبال قرار گرفته است. اما این گفتوگوها همگی باید معطوف به رسیدن به حق باشد، نه تنها مجادلهای برای مغالطه و ریختن خاک بر سر حقایق.
بنابراین این آیه به ما نشان میدهد که در اسلام هرگونه تعامل با دیگران مبنای زندگی ما در جامعه خواهد بود. در همین راستا میبینیم که در آیه 64 سوره آلعمران آمده است: « قُلْ يا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلي کَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو: اى صاحبان کتاب آسمانى، بیایید در عمل به سخنى که میان ما و شما یکسان است گرد آییم، و آن این که جز خداى یکتا را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم، و برخى از ما برخى دیگر را به جاى خدا صاحب اختیار خود نگیرد. پس اگر از این دعوت روى برتافتند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانان تسلیم خداییم». در این آیه خداوند از پیامبر(ص) درخواست میکند که به غیر مسلمانان این پیام را بدهد که اسلام چنان دین جهانشمولی است که آمادگی دارد با همه ادیان دیگر بر سر توحید متحد شود.
ما برای رسیدن به حقایق دین ماموریت داریم که از طریق گفتوگو، دعوت و تعامل انسانی و معقول این هدف را دنبال کنیم. در سطوح پایینتر که اهداف دنیوی مانند اهداف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند نیز به مانند قبل، باید راههای انسانی را دنبال کنیم. در قرآن در ارتباط با جنگ با کسانی که در تقابل با مسلمانان قرار میگرفتند توجیه مشخصی مطرح شده و نشان میدهد که جنگ در اسلام تنها جنبه دفاعی دارد و به هیچ عنوان راهکاری برای رسیدن به دین تلقی نمیشود. خود پیامبر(ص) نیز تلاش کردند با همه ادیان، گروهها، قبایل و امپراطوریهای بزرگ مانند ایران و روم وارد گفتوگو شوند. در همین راستا ایشان نامههای زیادی را برای سران امپراطوریها، قبایل و ادیان ارسال کرده و آنها را به حقایق دینی دعوت کردند و هرگز نیز حرفی از تهدید و جنگ به میان نیاوردند. به علاوه، با مطالعه جنگهای رخ داده در زمان پیامبر(ص) میبینیم که همه آنها جنبه دفاعی داشتهاند.
پس به نظر میرسد گفتوگو و تعامل یک اصل بنیادین در سیره نبوی است و ما در این خصوص میراثی بسیار غنی داریم. در نهجالبلاغه نیز این موضوع به وضوح مشاهده میشود. آن سه جنگ حضرت علی(ع) با ناکثین، قاسطین و خوارج نیز زمانی رخ میدهد که طرف مقابل دست به شمشیر میبرد. امام علی(ع) حتی درباره خوارج میفرمایند: «مادامی که آنها حرف میزنند و برای ایدههای باطلشان استدلال میکنند، من هم به عنوان رهبر و امیرمومنان سخن خواهم گفت و استدلال خواهم آورد، و نه بیشتر». ایشان در آخرین مرحله و زمانی که آنها دست به شمشیر میبرند، وارد جنگ میشوند.
ایکنا ــ در اسلام چه شرایط و الزاماتی برای گفتوگو و تعامل در نظر گرفته شده است؟
در هر گفتوگو و تعاملی، اراده به گفتوگو در هر دو طرف بسیار مهم است. اگر طرف مقابل شما آماده گفتوگو نباشد در واقع هیچ گفتوگویی شکل نخواهد گرفت. ولی تا جایی که به خاطر میآورم برای گفتوگو و تعامل با دیگران شرط خاصی وجود ندارد. در تاریخ میبینیم که پیامبر(ص) وقتی به نبوت معبوث میشوند، پیامهای الهی را در جامعه تبلیغ میکنند و کسانی در جامعه هستند که آمادگی شنیدن این پیامها را ندارند، ولی با این شرایط نیز پیامبر(ص) کار دیگری جز تبلیغ و بیان حقایق انجام نمیدهند. پس تا جایی که به خاطر دارم شرط مشخصی برای گفتوگو و تعامل مطرح نشده است.
پیامبر(ص) نیز تلاش کردند با همه ادیان، گروهها، قبایل و امپراطوریهای بزرگ مانند ایران و روم وارد گفتوگو شوند. در همین راستا ایشان نامههای زیادی را برای سران امپراطوریها، قبایل و ادیان ارسال کرده و آنها را به حقایق دینی دعوت کردند و هرگز نیز حرفی از تهدید و جنگ به میان نیاوردند.
اما تأثیرگذاری این گفتوگو، مبتنی بر اراده طرفین برای گفتوگو و تعامل است. اگر طرف مقابل چنین ارادهای نداشته باشد، طبیعتاً این گفتوگو بیتأثیر خواهد بود. از طرفی در زندگی روزمره خودمان و در تجربههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اگر بخواهیم وارد گفتوگو شویم، این گفتوگو باید بر اساس یک سری توافقهای قبلی و در فضایی خالی از فشار اتفاق بیفتد تا موثر واقع شود. در گفتوگو، اصل برابری طرفین گفتوگو باید مورد پذیرش قرار بگیرد. پذیرش نتیجه گفتوگو نیز باید مبتنی بر قوت و استدلال طرفین باشد و نه بیشتر.
ایکنا ــ به نظر شما ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی چقدر توانستهایم در زمینه گفتوگو و تعامل با دنیا پیشگام باشیم و در این راه چه فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشتیم؟
بعضی دورهها مسئله گفتوگو مورد توجه دولتمردان و هیئت حاکمه قرار گرفته است، تا آنجایی که در دورهای بحث گفتوگوی تمدنها مطرح میشود که به نظر من موفقیتهای ارزشمندی را برای ملت ما به ارمغان آورد و ما موفق شدیم در سطح منطقه و جهان به نوعی تنشزدایی نسبی دست یافته و فضای سیاسی بینالمللی را به سمت صلح پیش ببریم.
در ادواری ما برای تنشزدایی تلاش کردیم، ولی هنوز همچنان بسیار نیازمند نظریههای مناسب برای گفتوگو و تنشزدایی در عرصه ملی و بینالمللی هستیم و احساس میکنم مسائل و مشکلاتی که در داخل و خارج کشور در عرصه سیاست خارجی وجود دارد، ظرفیت زیادی برای گفتوگو دارد و ما هنوز نتوانستهایم از این ظرفیتها برای حل مسائل استفاده کنیم. من اعتقاد دارم که در قوانین و نظام بینالملل نیز ظرفیتهای خوبی وجود دارد که کشورهایی مانند ما که حقوقمان در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از سوی قدرتهای بزرگ پایمال شده، از آن بهره ببریم و حقوقمان را پس بگیریم.
لازمه موفقیت گفتوگو و تعامل این است که در هر کشور نخبگان و اندیشمندان جامعه باید بیشترین تأثیر را در فرایند سیاستگذاری و تصمیمگیری داشته باشند و کسانی که نظریههایی غیر فکری، غیر فرهنگی و غیر سیاسی دارند به این عرصهها وارد نشوند.
ایکنا ــ فکر میکنید چه عواملی باعث شده است که ما نتوانیم از این ظرفیتهای گفتوگو استفاده کنیم؟
در اینجا بحث کشش و کوشش مطرح است، یعنی یک طرف نمیتواند یک تنه وارد گفتوگو شود. در خصوص رابطه ایران با کشورهای منطقه و نظام بینالملل، ممکن است ایران در دورههایی علاقهمند به گفتوگو و تنشزدایی بوده، ولی این اراده در طرفهای مقابل وجود نداشته است. شاید در دورههایی نیز کوتاهی از سمت ایران بوده است. اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که لازمه موفقیت گفتوگو و تعامل این است که در هر کشور نخبگان و اندیشمندان جامعه باید بیشترین تاثیر را در فرایند سیاستگذاری و تصمیمگیری داشته باشند و کسانی که نظریههایی غیر فکری، غیر فرهنگی و غیر سیاسی دارند به این عرصهها وارد نشوند.
از طرف دیگر اصل تقسیم کار به رسمیت شناخته شده و هر نهاد و سازمانی به کار خودش مشغول باشد؛ یعنی سیاست در دست سیاستمداران باشد، فرهنگ در دست اهل فرهنگ و... . اگر این تقسیم کار اتفاق بیفتند و قانون مرجع و مبنای تعاملات درونی در جمهوری اسلامی شود، زمینه گفتوگو به وجود میآید. اما اگر این وضعیت مخدوش شده و هرکسی که تخصصی دارد نتواند در حوزه تخصصی خودش نقش ایفا کند و دیگران به جای او نقش ایفا کنند، ضربه بزرگی بر اهداف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در خصوص گفتوگو وارد میشود. به علاوه، اگر کسانی که در زمینه فرهنگ و دین تخصص دارند، سیاستگذاری کنند، گفتوگو حتما اتفاق میافتد.
انتهای پیام