محمدرضا نیلی، عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره وضعیت آموزشوپرورش کشور اظهار کرد: سیستم آموزشی در حال حاضر فاقد سیاستی مشخص است و مصداق آن را در تغییر مقاطع و پایهها میبینیم که متأسفانه براساس سلایق افراد و بدون یک برنامه تبیین شده تغییر میکند.
وی ادامه داد: در نظام آموزشی یک سند تحول بنیادین وجود دارد که به نظر میرسد باید به عنوان قانون اساسی آموزشوپرورش تلقی شود، ولی متأسفانه پیوستهای این بخش هنوز آماده نشده و چون هر بخش نیازمند یک برنامه اجرایی و عملیاتی است و چنین برنامهای نیز وجود ندارد، آموزش و پرورش در مواردی دچار روزمرگی و تصمیمهای آنی و بدون پشتوانه محکم شده است.
پرورش مقدم دانسته شود
این عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان، افزود: اگر این سیاستها و برنامههای کوتاهمدت و درازمدت روشن شده و اجزای نظام آموزشی طی برنامهای مشخص عملیاتی شود، بخشی از مسائل نظام آموزشی قابل حل است. در واقع مشکل ناشی از خلأ و فقدان یک سیاستگذاری آموزشی است.
نیلی با بیان اینکه آموزش بر پرورش مقدم است، بیان کرد: در دورانی که آقای مظفر، مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشتند، این رویه تا حدودی تغییر کرد و ایشان مدارس قرآنی را راهاندازی کرده و امور پرورشی قدرت بیشتری گرفت، ولی در مقاطعی نیز المپیادها در اولویت قرار گرفتند و هزینه زیادی صرف تعداد محدودی از دانشآموزانی شد که مستعد شرکت در المپیاد بودند؛ غافل از اینکه بعضی از دانشآموزان حتی از امکانات اولیه آموزش نیز برخوردار نبودند.
وی گفت: در سند تحول بنیادین، پرورش به گونهای مقدم دانسته شده، ولی بدون تعارف در حال حاضر نه پرورش چندانی وجود دارد و نه آموزش. یکی از مسائل آموزش و پرورش، مبانی اجتماعی آن است و فکر میکنم شرایط امروز اقتضا میکند پرورش مقدم دانسته شود. البته نباید از آموزش هم به حد خودش غفلت کرد.
پایین بودن استانداردهای کمی و کیفی
نیلی با اشاره به وضعیت آموزشوپرورش کشور نسبت به استاندارهای جهانی، بیان کرد: ما در استانداردهای کمی مانند سرانه فضای آموزشی، نسبت دانشآموز به معلم، سرانه کلاس و سرانه محیطهای پرورشی و ورزشی با دنیا فاصله داریم، ولی این استانداردهای کمی با استفاده از راهبردهایی قابل جبران است، آنچه استانداردهای ما را عمیق میکند، استانداردهای کیفی است؛ البته استاندارد کیفی به معنای نرخ قبولی و نرخ مردودی نیست، بلکه کیفیت آموزش به کودکان مد نظر است.
این عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: استانداردهای ما مخصوصاً در بعد کیفی نیز عمیقاً با دنیا فاصله دارد و آموزشوپرورش هم با توجه به اینکه نسبت به دهه قبل حدود چهار میلیون دانشآموز کمتر دارد، میتواند تا حدی به مسئله استانداردهای کیفی رسیدگی کرده و آنها را بهبود ببخشد.
نیلی تأکید کرد: از لحاظ کمی میتوانیم با استانداردهای جهانی منطبق شویم و اشکالی هم ندارد، مثلاً میتوانیم فضای مورد نیاز هر دانشآموز در محیط آموزشی را قدری بزرگتر کنیم و با استانداردهای جهانی همگام شویم، اما استانداردهای کیفی باید در راستای سند تحول بنیادین باشد، البته باید تعریفهای عملیاتی از این مسئله صورت گیرد.
این عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان اظهار کرد: تمایز نظام آموزش و پرورش با دیگر بخشهای اجتماعی این است که برای ایجاد تحول باید از پایینترین تا بالاترین سطح آن، همزمان تغییر کند، یعنی وزیر آموزش و پرورش باید توجیه شود که آموزش و پرورش به چه سمتی حرکت کند و این سمتوسو تا حدی عملیاتی شود که معلمی که سر کلاس میرود، سیاست جدید را درک و عملیاتی کند. حتی برای ایجاد تحول، سرایدار مدرسه هم باید تکریم و احترام به دانشآموز را یاد بگیرد.
مشکلات آموزش مسائل جنسی به کودکان
نیلی گفت: ما در آموزش مسائل جنسی به کودکان با مشکلاتی مواجه هستیم که بخشی از این مشکلات، به دلیل مسائل فرهنگی است. دختران در اواخر دوران ابتدایی و پسران در دوره متوسطه در دوران بلوغ با تغییراتی روبرو میشوند که این برای همه وجود دارد. متخصصان معتقدند این دوران مانند یک دستانداز در زندگی است و اگر بچهها بتوانند به سلامت از آن گذر کنند، شخصیتشان تا پایان عمر تا حد زیادی قابل ترمیم است.
وی در ادامه گفت: بسیاری از مشکلاتی که در زمینه هویتیابی نوجوانان و جوانان وجود دارد، به دلیل مشکلات دوران بلوغ آنها است، پس آموزش لازمه مواجهه درست با این بحرانها محسوب میشود و به همین دلیل امری ضروری است. در آداب دینی ما توصیه شده که این وظیفه را مادر در قبال دختران انجام دهد و پدر در قبال پسران. اما متاسفانه خانوادهها این وظیفه را برای خود واجب ندانسته و به دلیل حجب و حیا در این خصوص صحبتی نمیکنند. اگر آموزشوپرورش نیز این مسئولیت را برعهده نگیرد و خانواده هم حرکتی نکند، پس صورت مسئله را پاک کردهایم و مشکل همچنان باقی میماند. در واقع وجود این نوع آموزشها ضروری است، ولی اینکه به چه شیوه و در چه دورانی انجام شود، به تحقیقات بسیاری نیاز دارد.
حذف آموزش زبان انگلیسی؛ خطای افراطی
این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با اشاره به طرح حذف آموزش زبان انگلیسی از مدارس و حذف اشعار و آثار بزرگان از کتابهای درسی، بیان کرد: هر دوی این مسائل خطا هستند، اینها افراطهایی است که گاهی مرتکب شده و بعداً با عواقب آن روبرو میشویم؛ برای مثال دانشآموزی که اکنون تحت آموزش است، در آینده به دلیل بیماری به پزشک مراجعه و نسخهای به زبان انگلیسی دریافت میکند، پس باید حداقلی از اطلاعات را داشته باشد تا بتواند داروهایش را مصرف کند، حال از تعاملات جهانی هم صحبت نمیکنیم.
نیلی گفت: اینکه زبانها در مدارس تنوع پیدا کنند و هرکس بتواند زبان مورد علاقه خودش را بخواند ایده خوبی است، به شرط آنکه امکاناتش فراهم باشد. ما اکنون در تدریس زبان انگلیسی مشکل داریم، چه رسد به زبانهای دیگر. پس نه حذف زبان انگلیسی درست است و نه حذف آثار ادبی بزرگان که این کار باعث میشود هویت ایرانیمان کمرنگ شده و دانشآموزان از گنجینهای گرانبها محروم شوند.
انتهای پیام