عصمت همتی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه اندیشه شهید استاد مطهری بهعنوان شخصیتی ممتاز و معاصر از ابعاد مختلف قابل تبیین و تحلیل است، اظهار کرد: ایشان متکلم، فیلسوف و فقیه بود، به حوزههای اجتماعی بهصورت اثرگذار میپرداخت و هر جا نیاز بود که برای اسلام کاری انجام شود و استاد احساس میکرد که میتواند این کار را انجام دهد، قلم زده و اثری بهوجود آورده است و با گذشت 42 سال از شهادت ایشان، وقتی میخواهیم در بعضی از زمینهها کتابی جامع معرفی کنیم که جمعوجور باشد، پیامی ساده و روان داشته باشد، انحرافی در آن نباشد و مخاطب را وا دارد که در آن زمینه بیشتر بداند، همچنان کتابهای استاد مطهری معرفی میشود و شاید دلیلش این باشد که ایشان برای اسلام و خدا قلم زد، نه برای خودنمایی، فضلفروشی و جدل و محاربه.
وی افزود: استاد مطهری در 33 سالگی، کتاب سنگینی مثل «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی(ره) را پاورقی زد و بسیاری معتقد بودند اگر این پاورقیها نبود، کتاب علامه این وزن علمی را پیدا نمیکرد و فهمیده نمیشد. در مقابل مکتبهای مادیگرا و مارکسیست که به اشکال فکری و نظری و در قالب ایدئولوژی میخواستند مبانی خداگرایی و اعتقادات دینی را تضعیف کنند، علامه طباطبایی(ره) این کتاب را نوشت و آن را اصول فلسفه و روش رئالیسم نامید، در مقابل کسانی که میگفتند فلسفه و فلسفه اسلامی، متافیزیک است و متافیزیک یعنی ایدهآلیسم و ایدهآلیسم یعنی چیزی که واقعیت ندارد و بافتههای خیال است. استاد مطهری با تألیف این پاورقیها با کسی مثل علامه طباطبایی(ره) همقلم شد و چندین سال بعد کتابی چون «داستان راستان» را نوشت، یعنی مجموعه داستانهایی از کتب مختلف که برای ترویج اخلاقیات و فضایل استفاده شده است و در پاسخ به سؤال عدهای که میگفتند چرا بعد از آن پاورقیها، در این سطح پایین قلم میزنید، استاد پاسخ دادند که از وقتی قلم به دست گرفتم، جز برای خدا نخواستم بنویسم.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان اضافه کرد: به همین دلیل است که امام(ره) تمام کتابها و آثار قلمی ایشان را بدون استثنا قابل استفاده و مطابق با موازین اسلام میدانست. اندیشههای استاد مطهری در حوزه انقلاب اسلامی مبنا بود و اولین شورای انقلابی که تشکیل شد، مسئولیتش را ایشان بر عهده داشت. وقتی استاد در دانشکده علوم معقول و منقول آن روز بحث مارکسیسم را مطرح میکرد، کسانی مثل منوچهر بزرگمهر که دیدگاههای پوزیتیویستی داشتند و مبانی مارکسیسم را در جامعه ترویج میکردند، در کلاسهای ایشان حاضر میشدند و در کتابی که حاصل سؤال و جوابهای صورت گرفته در این کلاسها است، میتوان سعه صدر استاد مطهری را دید و ترسیمی که از شخصیت علی(ع) در کتابهای «سیری در نهجالبلاغه»، «جاذبه و دافعه علی(ع)» و «سیری در سیره ائمه اطهار(ع)» ارائه میدهد، جهتدهی در خصوص جامعه ایدهآل دینی است.
همتی ادامه داد: در همین کتاب جاذبه و دافعه علی(ع)، برخورد امام با خوارج، بحث دموکراسی در اسلام و اینکه امام مخالفان خود را تحمل میکرد، ترسیم و در این خصوص نمونههایی از جلد دوم شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید آورده شده است. استاد مطهری در این کتاب مینویسد که امام هیچ کدام از مخالفان خود را مورد توهین قرار نداد، حقوقشان از بیتالمال را قطع نکرد و در اوج آزادی و دموکراسی با مخالفان خود برخورد کرد. در واقع اینها نکاتی برای راهنمایی جامعهای بود که میخواست علی بن ابیطالب(ع) را الگوی خود قرار دهد.
وی با بیان اینکه هر جا سؤال و گرهای وجود داشت، استاد مطهری به آن میپرداخت، گفت: کتاب «حقوق زن در اسلام» ایشان با پاسخگویی به سؤالات یک مجله در باب حقوق زنان و ناسازگاری دین با بعضی از این حقوق، آغاز شد. همسر ایشان تعریف میکند که وقتی استاد این کتاب را نوشت، از من خواست که بهعنوان یک زن آن را بخوانم و نظرم را اعلام کنم. در واقع ایشان متوجه بود که یک روحانی در شرایط امروز دیگر نمیتواند به مسجد و محله خود و مراجعانش اکتفا کند. استاد از قم به تهران آمد، به دانشگاه رفت و به تدریس پرداخت، در همان رژیمی که آن را قبول نداشت و میدانست اختلافات مبنایی با آن دارد، ولی در دانشگاه پایگاهی برای پاسخگویی به شبهات و تبیین اسلام و باز کردن نقاط کور ایجاد کرد. ایشان صراحتاً میگفت که ما به کلام جدیدی نیاز داریم، چون سؤالها و فضای فکری افراد عوض شده است و با توجه به سؤال ایجاد کردن علوم تجربی برای دین، پاسخگویی به شبهات نیاز به بازنگری دارد. استاد در خطاب خود به حوزههای علمیه که در کتاب ده گفتار آمده است، افقهایی را میبیند و تلاش میکند این افقها را روشن کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بیان کرد: انصافاً استاد مطهری حقی جدی بر جامعه فکری ما دارد و گنجینهای از معارف را تبیین کرده است، ولی متأسفانه بعد از 42 سال، کسی در قامت و جامعیت ایشان که بتواند خلأ وجود استاد را پر کند، سراغ نداریم. هستند کسانی که در زمینه فلسفه اسلامی، کلام و فقه کار کردهاند، یا در حدیث دست تواناتری از ایشان دارند، ولی جامعیت کاربردی استاد را ندارند. ایشان برای مثال، ادبیات را به خدمت دین گرفت و دستش در ادبیات باز بود و در جایجای آثار خود از شعر شاعرانی مثل مولوی و حافظ استفاده کرده و حتی از حافظ نوشته است، مثلاً راجع به حافظ میگفتند که عشق آسمانی نداشت و منظورش از می و شراب و شاهد، همین چیزهای محسوس ظاهری است، ولی استاد «تماشاگه راز» را در پاسخ به این مطالب نوشت. اینها نشاندهنده حساسیت، توجه و جامعیت ایشان بود. استاد کتابهای مخالفان را میخواند و نقدهایشان به این کتابها، نشاندهنده همین مطلب است.
وی افزود: ایشان در جایی میگوید برخی میخواهند مثل مورچه، علم را از این طرف و آن طرف جمع کنند، ولی متفکر کسی است که مثل زنبور عسل باشد، یعنی از گلهای مختلف گرده جمع کند و با ترکیب این گردهها، عسل به وجود آورد، یعنی سنتزی اتفاق بیفتد و در ذهنش، خلاقیتی نسبت به این دادههای خام ایجاد کند تا چیزی که شکل میگیرد، قابل استفاده باشد.
همتی تصریح کرد: همه این تواناییها و جامعیت بهخاطر این بود که ایشان روی شخصیت خودش کار کرده بود و فقط اینطور نبود که مسائل دینی را یاد بگیرد تا برای دیگران بازگو کند و نقلهای مختلف از خانواده و شاگردان استاد نشان میدهد که ایشان باورهای خود را به عمل تبدیل کرده بود. هر کس به جایگاهی رسیده، ابتدا خودش را اصلاح کرده و این اصلاح را ابتدا در خانواده خود بهمنصه ظهور رسانده است، نه در بیرون. در خارج از خانه و خانواده، افراد انگیزه زیادی دارند تا خودشان را کامل جلوه دهند، ولی کسانی که در میان خانواده خود خوب رفتار میکنند، بهمعنای واقعی خوب هستند، چنانکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «بهترین شما، بهترینتان نسبت به خانوادهاش است و من بهترین شما نسبت به خانواده هستم». بنابراین جا دارد که جامعه فکری ما همچنان روی آثار و اندیشه استاد مطهری سرمایهگذاری کند و بعضی از حوزههای فکری ایشان میتواند راهحل مسائل مبتلابه جامعه امروز ما باشد.
انتهای پیام