به گزارش ایکنا از اصفهان، اولین نشست از شبهای عاشوراپژوهی با محوریت کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» تألیف حجتالاسلام حبیبالله بابایی، شب گذشته، 15 مردادماه به همت مؤسسه فرهنگی آیه در خانه حکمت اصفهان برگزار شد.
حجتالاسلام بابایی در این نشست، بحث خود را با این مقدمه آغاز کرد که فراوان درباره زیارت امام حسین(ع) همراه با آگاهی، شناخت و معرفت شنیدهایم؛ مسئله آگاهی و شناخت هم به امور سلوکی و معرفتی مربوط میشود و هم درباره ائمه(ع)، واقعه عاشورا، قرآن، دین و ایمان صدق میکند.
وی بیان کرد: در کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» تلاش کردم درآمد و مقدمهای برای آگاهی از عاشورا، نه صرفاً برای سلوک عرفانی، بلکه برای تحول اجتماعی بهدست بدهم، یعنی گونهای از معرفت، تحلیل، فهم و درک از عاشورا تا در پرتو آن بتوانیم در زندگی و فرهنگ جامعه، تغییرات و اصلاحاتی ایجاد کنیم.
این نویسنده و پژوهشگر مطالعات تمدنی افزود: البته در جامعه امروزی، آگاهیهای متراکم و انباشتهای درباره عاشورا شکل گرفته است؛ برخی تاریخ آن را بیان میکنند، عدهای به مبانی عاشورا میپردازند و گروهی نیز از منظر جامعهشناسی به آن مینگرند. همه اینها در جای خود درست است، ولی چون در فضای دانشگاهی، طبقهبندی علوم را بهروز نکردهایم و نمیدانیم کدام دانش در تبیین عاشورا برتر است، هر کس به هر دپارتمانی که تعلق دارد، آن را مرکز عالم میداند.
وی اضافه کرد: وقتی واقعه عاشورا از منظرهای کلامی، اخلاقی، عرفانی، تاریخی و... تبیین میشود و نمیدانیم در این علوم، اصل و فرع کدام است، اتفاقی که میافتد، برتری تاریخ عاشورا بر عرفان آن و غلبه تاریخ عاشورا بر امروز آن است. بنابراین، وقتی در فهم عاشورا بیش از اندازه به تاریخ سهم داده شود، در گذشته تاریخی منحصر میماند و امتداد اجتماعی برای امروز پیدا نمیکند. لذا، به پدیدهای تاریخی تبدیل میشود.
حجتالاسلام بابایی ادامه داد: کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» برای گذر از این موضوع و رساندن عاشورا به بعضی از بسترهای امروز انسان معاصر است و مخاطب آن در گام اول، انسان مدرن آمریکایی و اروپایی محسوب میشود. برای بعضی از بخشهای کتاب، گاهی مجبور شدهام ۵۰ گفتوگو با اساتید و دانشجویان داشته باشم تا بتوانم مسیری برای گفتوگو با انسان مدرن در موضوع عاشورا فراهم کنم.
وی با بیان اینکه سطح نگاه ما به عاشورا، خرد است، گفت: برای مخاطب جزء، عاشورا در محله، شهر، روستا و گفتوگو با شیعیان پیرامونش خلاصه میشود، ولی میتوان آن را در سطح میانی و برای مخاطب مسلمان نیز مطرح کرد. در اینجا باید بتوانیم با یک مخاطب حنفی یا شافعیمذهب ارتباط بگیریم و راجع به موضوع، با او زبان مشترک پیدا کنیم. در سطح جهانی نیز بدون توجه به نوع دین افراد و دیندار یا بیدین بودن آنها، تلاش میکنیم در موضوع عاشورا، راهی بهمنظور گفتوگو در امور انسانی و مسائل انسان معاصر باز کنیم.
این نویسنده و پژوهشگر مطالعات تمدنی با طرح این سؤال که چرا در خصوص عاشورا باید به سمت یک روایت کلان، خوانش جهانشمول و بحث بینالادیانی پیش برویم، اظهار کرد: پاسخ اول این است که وقتی اندیشه، فرهنگ و ادبیات عاشورا و نیز سوگواریهای انسان امروز درباره مصائب متعالی، هدفدار و سازنده رصد میشود، میبینیم که این آلام و مصائب فقط مربوط به جامعه شیعی نیست، کمااینکه درباره امام حسین(ع)، بسیاری از مقاتل را اهل سنت نوشتهاند و فقط مسلمانان نبودهاند که راجع به ایشان، مطالبی به رشته تحریر درآوردهاند، بلکه مسیحیان نیز در این خصوص کتاب نوشتهاند. مسیحیان در میان شخصیتهای مسلمان، به حلاج و امام حسین(ع) علاقهمندند، چون شباهتهایی میان مسیح(ع) بر بالای صلیب و امام حسین(ع) وجود دارد.
وی افزود: فراتر از مسئله عاشورا، در خصوص آلام، مصائب، رنجها و دردها در ادیان، خوانشهای کلانی در دپارتمانهای مختلف علمی صورت گرفته است. برای نمونه، در میان مسیحیان، یورگن مولتمان کتابی با عنوان «الهیات امید» و کتاب دیگری به نام «خدای بر صلیب رفته» دارد که میان تألیف این دو، ۱۰ سال فاصله است. وی در این دو کتاب، پروژهای برای انسان مسیحی امروز تبیین میکند، مبنی بر اینکه مسیحی امروز فرا روی خود امیدی دارد و در گذشتهاش، با رنجی مواجه است و چگونه با توجه به رنج گذشته و امید آینده، میتواند اکنون خود را تغییر دهد و تدبیر کند.
حجتالاسلام بابایی بیان کرد: شبیه این پروژه را مردخای کاپلان، ۸۰ سال پیش در کتاب «یهودیت به مثابه تمدن» برای یهودیان آمریکا تبیین کرده است و خود یهودیان، آن را انجیل تمدنی یهود مینامند. در این کتاب آمده است اگر یهودیت بخواهد در آمریکا دوام بیاورد، باید به تمدن تبدیل شود. در واقع، کاپلان تلاش میکند همه الهیات یهودی را در راستای حیات اجتماعی امروز یهود فعال کند که از جمله آنها، آلام و مصائب یهودیان است. یهودیان یکسری مصائب مقدس دارند که بیشتر درباره ایوب نبی است و البته در بحثهای مربوط به فرهنگسازیشان، زیاد جدی نیست. مباحثی نیز در خصوص آلام تاریخیشان در آلمان، روسیه و... دارند. تأکید کاپلان بر این است که چرا یهودیان باید آلام، مصائب و رنجهایشان را یاد کنند و به آنها توجه داشته باشند. وی معتقد است، مظلومیت، زبان مشترک انسانهاست و مشروعیت ایجاد میکند. لازم نیست استدلال بیاورید، همین که بتوانید مردم را متوجه مظلومیت کسی یا چیزی کنید، بردهاید. علیاصغر در کربلا نیز نماد مظلومیت است.
وی تصریح کرد: اگر عاشورا را با زبان مشترک انسانی دنبال میکنم، برای این است که میخواهم در فضای گفتوگوی جهانی، مقصود خود را در این الگوی درد و رنج، مشخص و آورده عاشورا را در اختیار انسان مدرن امروز قرار دهم. این ضرورت است که مرا به سمت ارائه روایتی جهانشمول از عاشورا، البته به زعم خودم، سوق میدهد.
این نویسنده و پژوهشگر مطالعات تمدنی اضافه کرد: ما در دنیای امروز، با مسائل جدید و بزرگ و مشکلات عمیقی مواجه شدهایم. در جوامع شهری، صنعتی و جهانی شده، یکی از اتفاقاتی که رخ میدهد، فعال شدن گسلهای انسانی است، یعنی شکافهایی در مناسبات انسانی بهوجود میآید. وقتی عاشورا را مطالعه میکنم، یک پای من در خیابان، پای دیگرم در عرصه فرهنگ است و یک پا هم در حسینیه دارم و به این سؤال فکر میکنم که آورده عاشورا برای مسائل کف میدان چیست و دنبال این هستم که عناصری از عاشورا به جامعه تزریق شود تا حل مسئله اتفاق بیفتد. محبت امام حسین(ع)، ما را در کنار هم جمع میکند، ولی جمع شدن من و دیگری، مسئله فیلسوفان، الهیدانان، اخلاقیون، روانشناسان و جامعهشناسان در دنیای امروز است. رنه ژیرارد میخواست اختلافات میان انسانها را با مسئله قربانی حل کند، اینکه چگونه فرهنگ قربانی، انسانها را کنار هم جمع میکند. بر این اساس، باید ببینیم چگونه میتوانیم با فعالسازی فرهنگ قربانی در عاشورا، نسبت خود با انسانهای اطرافمان را تنظیم کنیم و شکافها و اختلافات را کاهش دهیم.
وی به سه عنصر دوگانه در کتاب اشاره کرد که میتواند چشمانداز جدیدی در موضوع عاشورا پیش روی ما باز کند و گفت: دوگانه اول که بسیار اهمیت دارد و کمتر آن را در ادبیات مسیحی و اسلامی دیدهام، «رنجِ از» و «رنجِ برای» است. «رنجِ از» به نداشتنها و «رنجِ برای» به داشتهها مربوط میشود. بسیاری از رنجهای انسان امروز از سر نداشتنهاست، ولی یکسری رنجها برای داشتههاست و عالیترین مثالی که در این خصوص در بعضی از متون الهیاتی آمده، مادر بارداری است که از فرزند خود فارغ میشود. او رنج میکشد، ولی این رنج معنادار است، چون نه با خلأ، بلکه با یک امر وجودی و معنا مواجه میشود. در کنار آلام، بحث یاد آنها مطرح میشود. ما اکنون رنجدیده نیستیم، ولی یاد آلام و مصائب حسین بن علی(ع) در کربلا را گرامی میداریم. این یادکرد و توجه، مسئلهای فرهنگی است، چنانکه در قرآن آمده است: وقتی خدا را یاد میکنید، عمیق یاد کنید. یاد آلام، عمیقترین یاد است.
حجتالاسلام بابایی تأکید کرد: نقیب العطاس، اندیشمند مالزیایی، مانایی تمدنها را در گرو مانایی مفاهیم آنها میداند. در تکمیل این جمله، معتقدم مانایی تمدنها نه فقط به مانایی مفاهیم آنها، بلکه به خلق و خرق معانی است، خلق معانی یعنی آفریدن معانی و خرق معانی یعنی نقد معانی. در رفتوبرگشت میان ساخت و نقد معناست که بنیانها و هویت جامعه بنا میشود.
وی از عزت و کرامت بهعنوان دوگانه دوم یاد کرد و گفت: امروز در ادبیات حقوق بشر، فراوان درباره کرامت انسانی صحبت میشود، ولی درباره عزت انسانی گفتوگویی صورت نمیگیرد، چون اولاً ادبیات مسیحی عزت را خلاف تواضع میداند و ثانیاً ادبیات مدرن، آن را خلاف دموکراسی میشمرد، چون برابری را به هم میزند. لذا، عزت هم مفهوم غیراخلاقی است و هم غیرمدرن، ولی وقتی در فضای عاشورا قرار میگیریم، میبینیم که عزت یکی از مفاهیم پایه، هستههای مرکزی و معانی بنیادین عاشورا تلقی میشود. در ادبیات دینی، عزت نه تنها خلاف تواضع تعریف نشده، بلکه برآمده از تواضع تعریف میشود. لذا، امام حسین(ع) میفرماید: «خدایا پناه میبرم به تو، از اینکه ذلیل شوم یا کسی را ذلیل کنم.» در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نیز آمده است: «کسی که تکبر بورزد، ذلیل میشود.» در واقع، در ادبیات دینی، عزت هر فرد در گرو احترام به دیگریست. جامعهای که بر بنیان مفهوم عزت شکل بگیرد، به راحتی شکسته نخواهد شد، اعتمادبهنفسش را از دست نخواهد داد و راه رشد و پیشرفت از آن سلب نمیشود.
این نویسنده و پژوهشگر مطالعات تمدنی به دوگانه قربانی و قهرمانی اشاره و اظهار کرد: میان قربانی برآمده از قهرمانی و قربانی برآمده از تسلیم، تفاوت وجود دارد. گاهی چون قهرمان هستیم، تسلیم نمیشویم و مقاومت میکنیم، قربانی به سراغمان میآید. یعنی در اوج قهرمانی، قربانی میشویم و اگر این قهرمانی را انجام نمیدادیم، قربانی نمیشدیم. در مقابل، گاهی چون قهرمانی نمیکنیم، زبون هستیم و از خود عجز نشان میدهیم، قربانی سراغمان میآید. بنابراین، میان این دو قربانی، زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد و منطق و فلسفه پشت آنها کاملاً متفاوت است. در کتاب «امام حسین(ع) و ایران» منسوب به کورت فریشلر، این نکته درباره نحوه مبارزه امام حسین(ع) در کربلا بیان شده که ایشان بهگونهای میجنگید و شمشیر میزد که اسیر نشود، چون بزرگان اسیر نمیشوند، شهید میشوند.
وی تصریح کرد: ما در روایت تاریخی عاشورا، این دوگانهها را خوانش نکردهایم، کسی نمودار عزت اسلامی را در تاریخ به ما نشان نداده است، چون با وجود اینکه اساطیر بزرگی در تاریخ داریم، این اساطیر در دپارتمانهای تاریخ، فلسفه تاریخ و مهمتر از آنها، الهیات تاریخ وجود ندارد. لذا، چون چهارچوبهای نظری تاریخیها ضعیف میشود، در مقام تحلیل دادههای تاریخی دچار ضعف میشویم. ما تاریخ آلام معنادار و بیمعنا را تبیین نکردهایم، چون مسئله پژوهشگران تاریخی ما نبوده است.
حجتالاسلام بابایی تأکید کرد: کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» درآمد و مقدمهای است برای اینکه بتواند با مفاهیم مبتلابه انسان امروز چالش کند و مدام عاشورا را بخواند. در فلسفه تکرار مصائب امام حسین(ع)، اینکه هر سال بخواهیم لایههای جدیدی از عاشورا را درک کنیم، انتظار نابجایی نیست و این خوانش مدام باید تکرار شود.
گزارش از محبوبه فرهنگ
انتهای پیام