به گزارش ایکنا از اصفهان، ناصر مهدوی، استاد دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر عرفان اسلامی در نشستی با عنوان «امام حسین(ع) و تلاشی برای یک زندگی بهتر» که شب گذشته، 23 مردادماه به همت سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی در فضای مجازی برگزار شد، با اشاره به اینکه قیام امام حسین(ع)، قیامی برای یک زندگی بهتر در دنیا بود، اظهار کرد: ائمه(ع) نه به دنبال گریه و لابه بیحاصل مردم و بیتوجهی آنها به وضع حکومت و جامعه خود، بلکه در پی زندگی خوب بودند و زندگی خوب جز با توسعه شخصیتی و وجودی انسان حاصل نمیشود.
وی افزود: اینکه گفته میشود امام به دنبال شهادت و نثار خون خود در راه دین بود، مغالطهای تاریخی است. امام حسین(ع) کشته شد، چون چاره دیگری نبود. امام زندگی را دوست داشت، ولی زندگی عزتمندانه و فاخر را، نه زندگی ذلیلانه در زیر سایه ظلم.
استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه شرط زندگی آنجهانی آباد، زندگی دنیایی درست است، گفت: اگر زندگی دنیایی تباه شود، زندگی اخروی هم نابود میشود، ولی از زمان غزالی تا امروز به این نکته توجه نشده و همه آموختهاند که از تن و زندگی دنیایی باید گذشت. رسوخ این تفکر مغالطهای در نگاه ما باعث شد تا به بیراهه برویم و با ساختن، توسعه و افزایش کیفیت زندگی دنیایی بیگانه شویم؛ حال آنکه انسان هر چه جسورتر، خلاقتر و فعالتر باشد، بیشتر محبوب خداست.
وی با اشاره به اینکه انسان، موجودی سرنوشتساز است نه مقلد، تأکید کرد: در مسیر همین سرنوشتسازی است که زندگی دنیایی اهمیت پیدا میکند، چراکه انسان میتواند و باید از آن برای ساخت سرنوشت خود و جامعه استفاده کند.
مهدوی با انتقاد از دوگانهسازی میان عقل و ایمان، گفت: ایمان ساحتی فراتر از عقل است نه متضاد آن؛ تا امروز به نام ایمان سوءاستفادههای زیادی شده و عقل به حاشیه رانده شده است، حال آنکه در نگاه قرآن، عقل، بزرگ، عزیز و محترم است و نباید عرصه آن را محدود کرد. در عین حال، عرصههایی در جهان وجود دارد که با ساحت دیگری از وجود قابل درک خواهد بود. در واقع هر یک از این ساحتها، توری برای صید نوعی ماهی است، ایمان ساحت وجودی دیگری از ماست نه دشمن عقل؛ این قرائت اشتباه در طول تاریخ، عقل و ایمان را به جان هم انداخته و مردم را گمراه کرده است.
وی ادامه داد: سکولاریزه شدن جامعه، ساحت علم، نقش و حد و میزان دخالت آن را مشخص میکرد و میتوانست خدمت بزرگی به دین باشد، ولی افسوس که در این زمینه هم افراط شد، به این معنا که آموزههای دین را تمسخر کردند، اساساً پای آن را از زندگی دنیایی بریدند و اخلاق را بازتعریف کردند. در این نظام، اخلاق بهعنوان سود و لذت معنا شد، خدا کالا بود و بهشت، برخورداری بیشتر از لذتهای دنیوی؛ اینگونه، دین را به کلی از زندگی جدا کردند. در حالی که وقتی پای دین بریده شد و هیولای نفس به جای آن نشست، تمام تراستها و کارتلها به خدا تبدیل شدند و انسانیت انسان، وجود و شخصیت او قربانی شد.
این پژوهشگر عرفان اسلامی تصریح کرد: ایمان بیارتباط با سیاست نیست و ارتباط میان آنها روح عدالتطلبی و عدالتخواهی است. در واقع، دین از ما عدالتخواهی طلب میکند و نه لزوماً حکومت اسلامی؛ ایمان با همین روح عدالتخواهی، میتواند حکومت و جامعه را اصلاح کند.
پریسا عابدی
انتهای پیام