حجتالاسلام محمدصادق كاملان، عضو هيئت علمی دانشگاه مفيد، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، درباره شخصيت اخلاقی مرحوم ميرزا جواد آقا تهرانی، اظهار كرد: مرحوم ميرزا ويژگیها و خصوصيات ممدوح زيادی داشت، اما بيشتر میخواهم به مسائل اخلاقی، خلقيات، روش و منش ايشان بپردازم. به عنوان مقدمه، بايد بگويم كه فيلسوفان ما عقل انسان را به دو عقل؛ نظری و عملی تقسيم میكنند.
وی تصريح كرد: عقل نظری معمولا در حوزه نظريات و هستها بحث میكند و عقل عملی نيز به بايدها و نبايدها میپردازد. انسان هم دو بعد دارد، يك بعد عقل وی است كه بايد با استدلال و برهان قانع شود و بخش ديگر روان و جان اوست و اين بعد نيز بايد آرامش بگيرد.
حجتالاسلام كاملان با بيان اينكه در هدايت انسان الگوهای اخلاقی تأثير بيشتری دارند، تصريح كرد: يعنی اگر در قياس با مباحث نظری بخواهيم مقايسهای انجام دهيم، بخش عقل عملی و الگوهای اخلاقی و عملی به شدت تأثير زيادی دارند تا مباحث عقل نظری؛ لذا انبياء الهی بيشتر متوجه عقل عملی و اخلاقيات هستند.
اين پژوهشگر فلسفه اسلامی افزود: شما در قرآن با يك نگاه اجمالی میبينيد كه از 114 سوره قرآن، 84 سوره در مكه نازل شده و 30 سوره در مدينه. در اين سور مكی كه 84 سوره را شامل میشود و در طول سيزده سال نازل شده است، تمامی مباحث احكام، مطلقا در اين آيات نيست؛ يعنی آياتالاحكام در اين سورهها نيست و مباحث نظری هم كمتر است.
وی با بيان اينكه سورههای مكی بيشتر با مباحث عقل عملی همراه است، خاطرنشان كرد: به عنوان نمونه ابراهيم خليلالله(ع) هم وقتی میخواهد استدلال بر وجود خداوند بيان كند، میفرمايد: «هذا اكبر» و در تمام اين نمونهها، حد وسط برهانش را «انی لا احب الآفلين» است. اين كلمه بحث حب و بغض را مطرح میكند. اين در حالی است كه حب و بغض از مراتب عقل عملی است و ربطی به عقل نظری ندارد، اما در برهان و استدلال اين چنين آورده میشود.
حجتالاسلام كاملان افزود: هنگامی كه خداوند خود را توصيف میكند، میفرمايد: «الله نور السموات و الارض» و «اولم يكف بربك انه علی كل شیء قدير» كه به تعبيری برهان «صديقين» گفته میشود. حتی بيانهای برهانی و استدلالی در قرآن مجيد باز به نحوی با بيان عقل عملی اظهار شده است.
وی با بيان اينكه مرحوم ميرزا به لحاظ عقل نظری با آنچه كه ما خوانديم و يا تا حدی به آن معتقد هستيم، متفاوت بود. وی روی خوشی با فلسفه نشان نمیداد و حتی در برخی كتبش «عارف و صوفی چه میگويد؟» قائل به اصالت ماهيت بود. جايی از ايشان سؤال كردم كه منظور شما از اصالت ماهيت چيست؟ پاسخی كه داد مفهوم متفاوتی را انتخاب كرد، وی گفت: «غرض اين است كه بين خداوند و ممكنات فرق بگذاريد». اين مسئله اساسا متفاوت بود و ربطی به بحث اصالت وجود و ماهيت نداشت.
اين استاديار دانشگاه مفيد تصريح كرد: منظور اين است كه به لحاظ نظری ديدگاههای ايشان در جای خود محفوظ است، اما آنچه برای من به عنوان طلبه مطرح بود، الگوی اخلاقی مرحوم ميرزا بود. همان جنبههای روحی و منشی و شخصيتی كه به خاطر اهل عمل بودن وی و عمل كردن به آنچه كه وی میدانست بود. بدون تعارف اين مسئله كمتر در ميان علمای ما ديده میشود كه دقيقا به آنچه كه میدانند، عمل كنند، اما مرحوم ميرزا مرد عمل به گفتههای خود بود.
وی با اشاره به شخصيت متواضع ميرزا جواد آقا اظهار كرد: انسان هنگامی كه تواضع وی را میديد به ياد رسول اكرم(ص) و تواضع ايشان میافتاد؛ تقدم بر اينكه اول سلام كند و به عنوان يك فرد عادی در كوچه و خيابان راه برود، و مايحتاج خود را خود برآورده میكرد.
اين پژوهشگر فلسفه اسلامی با اشاره به شخصيت متواضع مرحوم ميرزا بيان كرد: سعی میكرد كه امام جماعت قرار نگيرد و مقدم بر ديگران بايستد. پشت سر ديگران نماز میخواند و تواضع از اين دست تا چيزهايی كه دوستان و رفقا از ايشان نقل میكنند. اين جنبه اخلاقی بود كه طلاب و علما و فضلای حوزه برای ايشان حرمت خاصی قائل بودند.
حجتالاسلام كاملان افزود: به عنوان نمونه آيتالله ميلانی كه به حق يك مرجع، فقيه بزرگ و اصولی ممتازی بود كه آنچنان كه بايد و شايد از اين مرجع بزرگ در مشهد استفاده نشد، اما همين بزرگوار احترام خاصی به ميرزا جواد آقا میگذاشت. با اينكه از لحاظ مكتب فلسفی كاملا با هم متفاوت بودند. مرحوم ميلانی شاگرد مرحوم غروی اصفهانی بود و ربطی به ميرزا جواد آقا نداشت، اما بزرگواری ايشان و شخصيت ايشان را چندين بار ديدم كه با گونه خاصی با مرحوم ميرزا برخورد میكند.
وی با بيان اينكه ميرزا به لحاظ همان الگو بودن اخلاقی، متوجه خاص و عام بود، گفت: ميرزا جواد آقا تهرانی تأثير عميقی در حوزه علميه مشهد داشت. اينگونه الگوها متأسفانه كميابند و به قول معروف همانند «كبريت احمر» هستند و انسان بايد چراغی در دست داشته باشد و بگرد و بگرد تا نمونهای نزديك آن پيدا كند.
حجتالاسلام كاملان در بيان سر محبوبيت آيتالله ميرزا جواد آقا تهرانی تصريح كرد: سر مسئله اين بود كه خلقه خلق القرآن، اين تعبيری بود كه هنگامی كه از عايشه درباره اخلاق رسول گرامی اسلام(ص) پرسيدند، گفت: «خلقه خلق القرآن». در درجه نازلهاش ميرزا واقعا اين چنين بود كه آنچه را كه واقعا از قرآن آموخته و درك كرده بود به آن عمل میكرد. اين بود كه نورانيت قرآن و عمل به قرآن نفوذی در عمل به ديگران ايجاد كرده بود و تواضعی نسبت به اين بزرگوار داشتند. اميدوارم خداوند ما را به اين اخلاقيات مزين كند.