احسان آقابابایی، جامعهشناس و پژوهشگر سینما در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: در فیلمهای دهه شصت، زندگی طاغوتی و اشرافی به صورت شکست خورده به تصویر کشیده میشد و زندگی فقیرانه و متعلق به طبقات پایین فضیلت داشت.
وی افزود: در دهه هفتاد، ارزشهای جامعه ایران تغییر کرد، تعداد افراد تحصیلکرده افزایش یافت و جهانی شدن به وقوع پیوست؛ در نتیجه فیلمها به تدریج به سمت طبقات متوسطی گرایش پیدا کرد که به واسطه تغییرات بعد از انقلاب در جامعه ایران شکل گرفته بودند.
این جامعهشناس و پژوهشگر سینما با بیان اینکه در دهه 80 آثار سینمایی و تلویزیونی زندگی تمام اقشار جامعه را پوشش میداد، گفت: این تفکر که فیلمهای سینمایی به صورت مطلق فقط به زندگی طبقه متوسط و بالای جامعه میپردازند صحیح نیست، البته طبق تحقیقات انجام شده یک سری فیلمهای خاص و پر مخاطب وجود دارد که بیشتر به دغدغههای طبقات متوسط و بالای جامعه مربوط میشود، چون مخاطبان این آثار از همین طبقات هستند و در اوقات فراغت خود آثار را تماشا میکنند؛ از طرف دیگر فیلمسازان نیز متعلق به طبقه متوسط هستند، بنابراین دغدغههای این طبقه را بیشتر نمایش میدهند.
تبلیغات صدا و سیما لوکس و زندگی مبتنی بر تجمل را بیشتر تبلیغ میکند
آقابابایی ادامه داد: فیلمهای دهه 90 نیز زندگی همه طبقات را پوشش میدهد، ولی آنهایی که شهرت بیشتری پیدا میکنند، به طبقه متوسط مربوط میشود، در نتیجه غلط است که بگوییم سینما فقط زندگی لوکس و تجملی طبقه بالا را بازتاب میدهد؛ تبلیغات صدا و سیما بسیار لوکستر است و زندگی مبتنی بر تجمل را بیشتر تبلیغ میکند.
وی در پاسخ به این سوال که چرا موضوع خیانت در آثار سینمایی ایران پررنگ است، گفت: با توجه به آمارها متوجه میشویم که از سال ۱۳۷۵، طلاق در جامعه ایران به دلایل مختلف از جمله تغییر ارزشهای جامعه، افزایش سهمخواهی زنان در زندگی زناشویی، مشکلات اقتصادی و نیز خیانت افزایش پیدا کرده است.
این پژوهشگر و جامعهشناس سینما اضافه کرد: افزایش حضور زنان در سطح اجتماع و فقدان الگویی از روابط صحیح میان مردان و زنان، به تدریج به خیانت در جامعه ایران دامن زد و بالطبع در آثار سینمایی نیز انعکاس یافت؛ البته در سینمای بعد از انقلاب نمایش خیانت از سوی مردان با محدودیت مواجه بوده و از سوی زن نیز قدغن بوده است، ولی امروز به صورت پنهان و گاه آشکار در فیلمها بازتاب پیدا میکند، البته نباید فراموش کرد که خیانت موضوع جذابی است و فروش را بالا می برد و گیشه و بازگشت سرمایه عامل مهمی در فیلمسازی محسوب میشود.
سینمای ایران به آثار دهههای چهل و پنجاه شمسی بازگشت نکرده است
وی خاطرنشان کرد: با پیروزی انقلاب، کارتل سینمایی قبل از انقلاب فرو ریخت و سازوکارهای جدیدی در فیلمسازی شکل گرفت و با حذف فیلمهای مبتنی بر جاذبههای جنسی زنان و کاهش ستارهسازی، سینمای ایران به سمت نمایش واقعیتهای اجتماعی چرخش پیدا کرد که این وضعیت کماکان وجود دارد؛ البته تغییرات بعد از انقلاب باعث بالندگی سینمای ایران شد و نمیتوان گفت سینمای دهه نود همان مضامین سینمای دهه چهل و پنجاه را بازتاب میدهد.
آقابابایی افزود: ممکن است فیلمسازان دغدغههای مشابهی داشته باشند، بعضی از مضامین مثل حسادت، قضاوت، عشق و ... مضامین عامی است که در هر زمان و مکانی میتواند مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین نمیتوان گفت که سینمای ایران به آثار دهههای چهل و پنجاه شمسی بازگشت کرده است.
وی در خصوص اینکه محتوای سینمای ایران تا چه اندازه با آموزههای دینی منطبق بوده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است، گفت: انقلاب اسلامی مبتنی بر گفتمان دینی است، در این گفتمان هنر باید در خدمت آموزههای دینی باشد و به رشد و بالندگی مردم کمک کند؛ در نتیجه سینمایی که از آن به سینمای معناگرا تعبیر میشود، از بطن همین گفتمان شکل گرفته است. این نوع سینما سلسله تحولاتی را تجربه کرد و به مرور نوعی تکثرگرایی و نیز فردگرایی در آن شکل گرفت، ولی همچنان به قرائت اصلی گفتمان دینی وفادار بوده، هر چند تکثر نیز در آن جای گرفته است.
این پژوهشگر و جامعهشناس سینما در خصوص ذائقه مخاطبان سینمای ایران بیان کرد: اولین کارکرد سینما، سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت است؛ ایرانیان بیشتر به آثار کمدی علاقهمندند و این نوع آثار، پر فروشترین فیلمهای سینمای ایران به حساب میآیند، ولی برای سایر گروهها مسئله عشق و خانواده باعث جذابیت ژانر ملودرام شده است و با سرمایهگذاری گروههای مختلف، ژانر سینمای جنگی نیز مخاطبان خود را دارد.
انتهای پیام