اقتصاد اسلامی در حد انتزاعی باقی مانده است
کد خبر: 3758375
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۹

اقتصاد اسلامی در حد انتزاعی باقی مانده است

گروه سیاست و اقتصاد- عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان با بیان اینکه اقتصاد اسلامی باید صورت‌بندی تئوریک شود تا اشکالاتش نمایان شود، افزود: اقتصاد اسلامی هنوز در حد انتزاعیات باقی مانده و به شکل سیستم درنیامده است.

اقتصاد اسلامی در حد انتزاعی باقی مانده است

عبدالحمید معرفی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، در گفت‌و‌گو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: علم زمانی شکل می‌گیرد که ذهن متوجه مسائل در واقعیت شود. از یک طرف واقعیتی به نام اقتصاد ایران وجود دارد و از طرف دیگر، مردمی که کم و بیش علایق دینی دارند. اگر مردم جامعه‌ای ارزش‌های دینی و فرهنگی خاصی داشته باشند، این ارزش‌ها خود را در اقتصاد آن جامعه نیز نشان می‌دهد.
وی با بیان اینکه اقتصاد مبتنی بر یک‌سری ارزش‌های اخلاقی است، افزود: یکی از این ارزش‌ها فردگرایی و منفعت‌طلبی نام دارد، بدین معنا که اگر انسان به دنبال منفعت خود باشد، که از آن به مطلوبیت‌گرایی تعبیر می‌شود، امری اخلاقی است. در واقع اقتصاد مدرن مبنایی اخلاقی دارد، به این صورت که اگر انسان به دنبال سود شخصی باشد، اتفاق خوبی به حساب می‌آید. تا قبل از آدام اسمیت این تصور رایج بود که خودخواهی و منفعت‌طلبی بد است، ولی آدام اسمیت متوجه شد که خودخواهی الزاماً امری غیراخلاقی نیست و می‌تواند خیر اجتماعی نیز به همراه داشته باشد و جرمی بنتام آن را در چارچوب مطلوبیت‌گرایی صورت‌بندی کرد، به این معنا که افراد خودخواهی‌شان را در قالب منفعت و مطلوبیت بروز می‌دهند که این منفعت و مطلوبیت هم برای فرد و هم برای جمع مفید است.
ارزش‌های دینی و فرهنگی در اقتصاد تأثیر دارد
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان ادامه داد: دین به مثابه فرهنگ نیز دارای یک‌سری از ارزش‌هاست، یعنی مردم به ارزش‌های خاصی باور دارند که مبنای شکل‌گیری رفتارهایشان را تشکیل می‌دهد و می‌تواند خود را در اقتصاد نیز نشان دهد. در واقع از کانال ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی است که تغییرات در اقتصاد از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت شده و وجه اختلافی اقتصاد مدرن و اقتصاد اسلامی نیز از همین کانال ارزش‌ها پدیدار می‌شود. در اقتصاد اسلامی ارزش‌های لیبرالی مثل فردگرایی مطلق و منفعت شخصی حاکم نیست.
معرفی اضافه کرد: تفاوت‌ها در نظریات نیز خود را نشان می‌دهد. عده‌ای معتقدند علم اقتصاد اثباتی است، نه هنجاری که به اخلاق اعتقاد داشته باشد. اگر هم از امور هنجاری صحبت می‌کنیم، ربطی به علم اقتصاد ندارد، یعنی وجه اثباتی اقتصاد مثل فیزیک جهان‌شمول است. اقتصاد اسلامی می‌گوید وجه اثباتی و هنجاری اقتصاد به هم مربوط‌‌اند. البته اقتصاد مدرن نیز به تازگی معتقد است که این دو با هم در تعامل هستند و اصلاً تنوع مکاتب اقتصادی می‌تواند ناشی از تفاوت در نگاه‌های ارزشی نیز باشد. وجه اثباتی اقتصاد همان است که از طریق آن ارزش‌ها وارد اقتصاد می‌شود.
وی بیان کرد: اقتصاد اسلامی در وجه تئوریک امکان‌پذیر است، چون ساختار ارزشی‌ای که مبنای نظریات اقتصاد اسلامی را شکل می‌دهد متفاوت است، ولی برای نظریه‌پردازی نگاه‌ها باید معطوف به واقعیت باشد، یعنی اقتصادی که وجود دارد و مردمی که با آن زندگی می‌کنند. ارزش‌های دینی در زندگی مردم ایران پررنگ است، حتی فرهنگ خاصی که در میان مردم ایران وجود دارد با فرهنگ دینی ترکیب شده و نوعی فرهنگ ایرانی- اسلامی را به وجود آورده و باعث شده تا ارزش‌های خاصی را دنبال کنیم. مبنای اقتصاد کنش اقتصادی افراد است و ارزش‌ها بر کنش افراد اثر می‌گذارد.

اقتصاد اسلامی امکان‌پذیر و لازم است
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اقتصاد اسلامی نه تنها ممکن بلکه حتی لازم است. باید به جامعه نگاه کرد و دید که چه ارزش‌هایی در آن وجود دارد. نمی‌توانیم در ذهن خودمان تصور کنیم که اقتصاد اسلامی مبتنی بر یک‌سری از ارزش‌هاست، بلکه این ارزش‌ها باید در جامعه رایج باشد و بنابراین می‌توان گفت تا اندازه‌ای یک امر تاریخی می‌تواند باشد، یعنی اهمیت ارزش‌ها بنا به مقتضیات زمانی افزایش یا کاهش یابد. وقتی می‌گوییم اقتصاد اسلامی منظور از اسلام فرهنگ جاری در میان مردم بوده و البته بهتر است گفته شود اقتصاد اسلامی - ایرانی، چون وجه بومی و توجه به اقتضائات زمان و مکان در آن بهتر نشان داده شده و وجه انسان‌شناختی و فرهنگی علم اقتصاد بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
وی با بیان اینکه ارزش‌ها زمانی رنگ می‌بازد که به ضد خود در جامعه تبدیل شوند، گفت: ارزش‌ها در نهادها تبلور می‌یابند، مثلاً ارزش‌های دینی خود را در نهاد خانواده یا نهادهای پولی و مالی تبلور می‌دهند. اگر نهاد خانوده تقویت نشود، به تدریج ارزش‌های موجود در آن کمرنگ می‌شود، یا اینکه هر چند از نادرستی سیستم ربوی سخن به میان می‌آید، ولی وقتی در عمل اجرا می‌شود، مردم چاره‌ای جز پذیرش آن ندارند و برایشان عادی می‌شود؛ به همین دلیل ارزش‌ها امری تاریخی فرهنگی است، نه صرف انتزاعیاتی که بخواهیم به اجبار وارد یک نظریه کنیم، کاری که معمولاً انجام شده و به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد. اگر نظریه‌پردازی معطوف به واقعیت باشد، نوعی رفت و برگشت میان نظریه و واقعیت خواهد بود، یعنی نظریه انعکاسی از واقعیت می‌شود و اگر اجرا شود، فرهنگ مردم را تغییر می‌دهد.

ارزش‌های دینی در اقتصاد خیلی رنگ باخته است
معرفی ادامه داد: ارزش‌های دینی در اقتصاد خیلی رنگ باخته، چون نهادهای اقتصاد مدرن حاکم شده و مردم نیز عادت کرده‌اند. اگر چیزی ارزش بوده و اکنون کمرنگ شده یا ضد ارزشی به ارزش تبدیل شده است، به بعد فرهنگی مربوط می‌شود که در طول تاریخ تغییر می‌کند و امری ثابت نیست. ارزش‌ها را هم می‌توان تقویت و هم تضعیف کرد، بسته به اینکه نهادهای اجتماعی و در رأس آن‌ها دولت و حکومت چگونه رفتار کنند. ابتدا باید نظریه‌ای وجود داشته و مورد قبول قرار گیرد تا بتوان آن را در نهادسازی به کار گرفت، یعنی از یک طرف باید میان علمای علوم انسانی به لحاظ نظری و از طرف دیگر در حوزه سیاستگذاری اجماع وجود داشته باشد تا نظریه بتواند با فرهنگ عامه مردم جامعه در تناسب بوده و به تدریج ارزش‌ها با زندگی اقتصادی هماهنگ شود.


اقتصاد اسلامی هنوز صورت‌بندی تئوریک نشده است
وی یادآور شد: اقتصاد اسلامی باید صورت‌بندی تئوریک شود و تا حدی به اجرا درآید و اشکالاتش نمایان شود تا به مرحله سیاستگذاری برسد. اقتصاد ایرانی اسلامی در حالت ایده‌آل با فرهنگ، ارزش‌ها و روحیات ما سازگار است، ولی اینکه جزئیات آن چگونه می‌تواند باشد، زمانی که صورت‌بندی و عملیاتی شود، به تدریج خود را نشان می‌دهد. در اقتصاد اسلامی ارزش انسان فقط به کارکرد اقتصادی‌اش نیست و برای انسان فی حد ذاته، نه بر مبنای پول و ثروتش، شأن و حرمت قائل است. اقتصاد اسلامی هنوز در حد انتزاعیات باقی مانده و به شکل سیستم درنیامده است. در نظریه ابتدا باید نهادسازی انجام شده و بر مبنای آن یک سیستم اقتصادی طراحی شود و آغاز به کار کند. آن وقت در مسیر تاریخی‌اش خود را نشان می‌دهد. در واقع سیر تدریجی دارد و باید دید در عمل چه اتفاقی می‌افتد، هر چند از اصول کلی آن آگاهی داریم.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان تصریح کرد: هر کشوری در بحث توسعه اقتصادی باید منحصراً مورد بررسی قرار گیرد و اصولاً مقایسه کشورها با یکدیگر اشتباه است. ارزش‌ها، توانمندی‌ها و روحیات خاص خود را داریم و باید ببینیم با توجه به این‌ها چگونه می‌توانیم به توسعه دست یابیم. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت خیلی بهتر از اقتصاد اسلامی است، چون با ارائه آن متوجه شده‌اند که فرهنگ و وجه تاریخی جامعه چقدر می‌تواند مهم باشد.
انتهای پیام

 

captcha