حجتالاسلام محمدصادق کاملان، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در پاسخ به این سؤال که آیا اشتغال طلاب به امور غیرعلمی به فعالیتهای علمی آنها لطمه میزند یا خیر، اظهار کرد: من هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن سابقه طلبگی داشتهام و اساتیدی که جنبههای سنتی حوزه را مدنظر داشتند، معتقد بودند که کار اصلی طلبه، درس و تحقیق است و بعد از مدتی که از نظر علمی ارتقا پیدا کرد و به فهمی از قرآن و روایات دست یافت، وظیفهاش این است که فعالیت تبلیغی نیز انجام دهد، اعم از منبر و خطابه یا قلمزدن و نویسندگی.
طلبههای قبل از انقلاب
وی افزود: قبل از انقلاب، طلبهها کمتر دست به قلم میشدند و تعداد افراد دست به قلم بسیار اندک بودند، به خصوص اینکه زمینه آن فراهم نبود و مجلات کمتر مطالب یک روحانی حوزوی را چاپ میکردند؛ البته استثنا هم وجود داشت و مرحوم مطهری در مجله «زن روز» مطلب مینوشت و چاپ میشد، علاوه بر این برخی از بزرگان و فضلای حوزه علمیه قم مجله «مکتب اسلام» را منتشر کرده و افرادی مثل مرحوم گلسرخی و آیتالله ناصر مکارمشیرازی در آن قلم میزدند. آقای نوری و مرحوم هاشمینژاد نیز کتاب مینوشتند و کتابهای محبوبی به زبان فارسی منتشر میشد، ضمن اینکه در زمینه تفسیر، علوم قرآن، حدیث و فقه و اصول کتابهای زیادی به زبان عربی به رشته تحریر درمیآمد.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید اظهار کرد: قبل از انقلاب، زمینه فعالیتهای علمی ـ نوشتاری زیاد فراهم نبود، ولی منبر و سخنرانی رونق داشت و گاهی که سخنرانان به سیاست میپرداختند و سخنانشان با منافع رژیم حاکم در تضاد بود، منبرشان را تعطیل کرده و آنها را به زندان میانداختند؛ ولی طلبه فعالیت علمی داشت، یا در حوزه مشغول تحصیل بود، یا به منبر میرفت، یا مسجدی را اداره کرده و در نماز جماعت برای مردم معارف دین را بیان میکرد؛ البته بعضاً در کنار فعالیتهای علمی، کارهای اقتصادی نیز انجام میدادند، مثلاً آیتالله صدوقی تابستانها شغلهای غیرعلمی نظیر باغداری داشت، همینطور مرحوم هاشمی رفسنجانی، اما روال کار اینگونه بود که طلبه به این امور اشتغال نداشته باشد، حتی از نظر توده مردم نیز مناسب نبود، البته برخی از بزرگان از وجوهات استفاده نکرده و با دسترنج خودشان روزگار میگذراندند، مثل آیتالله کوهستانی در مازندران و شیخ عباس تربتی.
تفاوت امروز با گذشته
کاملان ادامه داد: اساتید غیرسنتی به ما توصیه میکردند که علاوه بر درس و بحث، از مطالب روز در مجلات و مباحثی که درباره علوم انسانی و اسلامی وجود دارد، آگاهی پیدا کنید و کسانی که بهدنبال تقویت بنیه علمی خود بودند، به اشتغالات غیرعلمی نمیپرداختند. در طول دوران طلبگیام، افرادی که معتقد بودند باید فعالیتهای اقتصادی نیز انجام دهند، بدون استثنا همه از حوزه جدا شدند، برخی لباس حوزویشان را نیز کنار گذاشتند و آنهایی که باقی ماندند، هیچ پیشرفتی در مسائل حوزوی به دست نیاوردند.
وی بیان کرد: تفاوت امروز با گذشته این است که در حال حاضر در حوزههای علمیه و بهخصوص حوزه علمیه قم، مؤسسات مطالعاتی، پژوهشی و معارفی زیادی در زمینههای مختلف علوم اسلامی و معارف دینی مشغول فعالیت هستند و طلبهای که اهل مطالعه و تحقیق باشد، میتواند در کنار دروس حوزوی در این مؤسسات نیز فعالیت کند، در حالی که قبل از انقلاب تعداد این مؤسسات بسیار اندک بود.
فرصت یا تهدید
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در پاسخ به این سؤال که ورود طلاب به پستهای سیاسی و اجرایی، فرصت محسوب میشود یا تهدید، گفت: اگر از منظر سیاسی به این مسئله نگاه کنیم، فرصت به حساب میآید و چون حفظ این نظام واجب است، هر کس به هر میزان که بتواند در این مسیر کمک کند، خوب است و طلاب با ورود به مشاغل دولتی میتوانند به نظام خدمت کنند. دیدگاه دیگر این است که طلبه باید فعالیت طلبگی خودش را انجام دهد و وظیفه یک روحانی، تبلیغ دین و گفتن و نوشتن در این زمینه است و کارهای اجرایی وظیفه یک روحانی نیست. به نظر من باید در این خصوص حد وسطی را قائل شد و آن این است که طلبه باید فعالیت آموزشی و پژوهشی در زمینه معارف دینی و تبلیغ آنها داشته باشد و اگر فعالیتهای اجرایی مرتبط با این زمینه را بپذیرد، منافاتی با شأن و وظیفه روحانی و طلبه ندارد.
وی اضافه کرد: برای نمونه میتوان به تشکیل سازمان عقیدتی سیاسی در مراکز نظامی اشاره کرد، به منظور اینکه روحانی در این مراکز حضور تبلیغی داشته باشد و وظایف طلبگی خود را انجام دهد، البته بخشی از فعالیتهای این سازمان به امور اجرایی مربوط میشود، مثلاً رئیس سازمان باید روحانی باشد؛ بنابراین کارهای اجرایی که شانه به شانه فعالیتهای فرهنگی باشد، با شأن و وظیفه روحانی و طلبه منافاتی ندارد، ولی غیر اینها مناسب نیست و روحانیون نباید به آن مسائل ورود کنند، چون ضربه میخورند.
حجتالاسلام کاملان در پایان تصریح کرد: اگر حوزه علمیه وابسته به حکومت شود، به طور طبیعی باید مدافع صد در صد آن باشد و هرگز نمیتواند وظیفه نظارتی خود را بر نظام و حکومت انجام دهد و آن وظیفه این است که اگر کژی و ناراستی مشاهده کرد، با ملایمت و به قصد دلسوزی به مسئولان تذکر دهد. اگر مردم ببینند که روحانی دولتی شده است، هرگز او را مردمی به حساب نمیآورند، در حالی که مردم باید روحانی را از خودشان بدانند و روحانی واسطه انتقال مشکلات آنان باشد، بنابراین حوزه هیچگاه نباید زیر نظر دولت و حکومت بوده و وابستگی مالی به آنها داشته باشد و علما و مراجع نیز اصلا موافق این نیستند که حوزه توسط دولت اداره شود و فقط ضروریاتی مثل بیمه طلاب میتواند کمک کننده باشد.
انتهای پیام