شورا به معنای رایزنی و همفکری بین افراد و متولیان جامعه برای تصمیمگیری حول محور موضوعی خاص تعریف میشود که در قرآن و اندیشه دینی نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است؛ به طوری که این مفهوم دوبار در قرآن به عنوان یک فعالیت قابل تحسین جمعی ذکر شده و نیز نام یکی از سورههای قرآن است. شورا در قالب یک نهاد مدون با عناوین مجلس و پارلمان در کشورهای مختلف مورد توجه قرار دارد و محور تصمیمگیریهای کلان قلمداد میشود.
خبرنگار ایکنا اصفهان درباره مفهوم قرآنی شورا و اینکه این مفهوم تا چه اندازه با مفهوم دموکراسی و مردمسالاری در ادبیات سیاسی اجتماعی معاصر سنخیت و مطابقت دارد، گفتگویی با حجتالاسلام محمدصادق کاملان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه مفید داشته که متن آن را در ادامه میخوانید:
مفهوم قرآنی شورا به چه معناست و شورا در این مفهوم تا چه اندازه با مفهوم مصطلح امروز یعنی دموکراسی و مردمسالاری سنخیت دارد؟
قاعدهای کلی وجود دارد مبنی بر اینکه مفاهیم باید از عرف متخصص گرفته شود و امروزه اهل لغت، عرف متخصص هستند، چون تخصص دارند در اینکه واژه و کلمه در کلام عرب به چه معانیای استعمال میشود و کدام حقیقی و کدام یک مجازی است؛ به همین دلیل ما برای فهم مفاهیم الفاظ اعم از قرآنی و غیر قرآنی به کتاب لغت رجوع میکنیم. البته باید به این نکته توجه کنیم که اگر در آیات قرآن شواهد و قرائنی وجود دارد که از آنها آن معنای مصطلح و عرفی اراده نمیشود، باید به آن شواهد و قرائن تمسک و اشاره کنیم.
در مورد کلمه شورا این قضیه صدق نمیکند، یعنی همان معنای عرفی و لغوی آن در آیات قرآن مراد خداوند است. دو آیه قرآن در مورد شورا بحث کردهاند، یکی آیه ۵۹ سوره آل عمران است که میفرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ و َاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر؛ پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنها مشورت کن». در این آیه منظور از امور، امور اجتماعی است و حتما مراد خداوند امور دینی که شارع باید آنها را تعیین کند نیست؛ مثلاً اینکه مناسک حج کم یا زیاد شود، مسئلهای نیست که قابل مشورت کردن باشد، البته قواعدی هم دارد، اگر حالت اضطرار و اکراه و شرایط خاص پیش آید، قواعد خودش را دارد. در مسائل مربوط به احکام، جای مشورت با مردم نیست، بنابراین در امور اجتماعی مثل جنگ و صلح، چگونگی ارتباط با ملل و اقوام دیگر و مسائلی که در آنها مردم صاحبنظر هستند، خداوند به پیامبر امر میکند که با آنها مشورت کن.
از طرف دیگر، خداوند در آیه دوم سوره شورا میفرماید: «وَالَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ؛ و آنان که امر خدایشان را اجابت کردند و نماز به پا داشتند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام میدهند و از آنچه روزی آنها کردیم (به فقیران) انفاق میکنند». ظاهر آیه، جمله امری نیست و خداوند به صورت خبری مفهوم شورا را بیان میکند، ولی در علم اصول فقه به تفصیل بحث شده که این جملات خبری بسیار قویتر از جملات امری بر وجوب و حتمیت دلالت میکنند، چون خداوند در اینجا «و امرهم شوری بینهم» را به صورت جمله خبری بیان کرده و مفروض گرفته که در میان امت اسلامی، امور با مشورت و عقل جمعی انجام میشود. امر مفروض یعنی اینکه امت اسلامی حتماً باید این کار را انجام دهند که دلالت آن بر وجوب، بیشتر از صیغه امر و هیئت اِفعَل است.
بنابراین هر دو آیه بر وجوب مشورت کردن در امور اجتماعی دلالت دارد، اجتماع هم از خانواده شروع میشود تا برسد به روستا، شهر، استان و کشور، و بر این اساس امور باید مبتنی بر «اهل حل و عقد»، یعنی با مشورت کارشناسان انجام شود و نتیجه آن تحقق پیدا کند.
اینکه بعضیها با استناد به آیه « فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» میگویند به نتیجه مشورت کاری نداشته باشیم، مشورت را تنها در ظاهر انجام بدهیم، ولی در آخر کار خودمان را انجام داده و تصمیم بگیریم، اصلا از این دو آیه فهمیده نمیشود، این مثل این است که بگوییم امر کردن به شورا و مشورت، لغو است، یعنی خداوند کار لغو انجام داده و به پیامبر دستور داده که تظاهر به مشورت کند، ولی در آخر تصمیم خود را بگیرد! این کار لغو است، در حالی که لغو و فعل قبیح از خداوند حکیم صادر نمیشود و محال است. به هر حال تفسیرهای این چنینی از نظر ثبوتی غلط است.
منظور «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» این است که از نتیجه شورا و مشورت آنچه به دست میآید آن را انجام بده. منظور از شورا این است که جامعه اسلامی مورد پسند خداوند، با عقل جمعی اداره شود، نه با نظر و عقل یک فرد، زیرا خطای یک فرد بیشتر از خطای جمع است. در عین حالی که پیامبر معصوم است، ولی خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد که در مسائل اجتماعی با عقل جمعی تصمیم بگیرد.
امام باید به احکام و معارف دین علم صددرصد داشته باشد و کسی از امام اعلمتر و عادلتر در جامعه نباشد. اینکه امام وقتی بیمار میشوند و از پزشک مشورت میگیرند، به این معنا نیست که علم امام مخدوش میشود، مثلاً وقتی امام حسن(ع) نیز برای درمان ضربت خوردن سر مبارک امام علی(ع) نزد طبیب میروند و طبیب به بالین ایشان میآورند، برخی فکر میکنند که این جریان صوری است، چون ایشان از هر طبیبی، طبیبتر هستند؛ در صورتی که اینطور نیست، امام صادق هم که بیمار میشدند، پیش طبیب میرفتند. آنها در برخی مسائل خاص به متخصص مربوط به آن رجوع میکردند و در مسائل اجتماعی نیز براساس عقل جمعی مشورت و سپس تصمیم میگرفتند.
پس معتقدید که مفهوم قرآنی شورا با مفهوم مصطلح امروز یعنی دموکراسی و مردمسالاری سنخیت دارد؟
مفهوم شورا با توضیحاتی که پیرامون آن ارائه شد، کاملاً با مردمسالاری سنخیت دارد، ولی با حکومت فردی سنخیت و سازگاری ندارد و در این زمینه باید به عقل جمعی نظر کرد و آنچه را عقل جمعی میپسندد، اجرا کرد. مشورت تنها در حوزه اجتماعی صدق میکند، نه در حوزه احکام و معارف دین. در امور اجتماعی که امری جمعی است، شورا با مردمسالاری کاملاً مطابقت دارد.
در کشور ما متأسفانه صورت و لفظ شورا هست، ولی آن گونه که باید و شاید واقعیت شورا اجرا نمیشود. با اینکه انتخابات شوراهای شهر و روستا انجام میشود، ولی به آن بهای کافی داده نمیشود، کلیت شورا مطرح و در قانون اساسی نیز مورد توجه قرار گرفته و قانونگذاران هم طرفدار شورا هستند. شورا باید مانند سایر قوانین و مادههای قانونی که در قانون اساسی وجود دارند، مورد توجه واقع و راهکارهای عملی آن استنتاج شود. ولی این گونه کارها بسیار کمرنگ است و اراده جدی در این کار وجود ندارد، زیرا اگر پیگیری و راهکارهای قانونی و اجرایی آن تبیین شود، مردمسالاری دینی تحقق پیدا میکند. آیتالله طالقانی نیز در خطبههای جمعه خود در مسئله اداره کشور به صورت شورایی تأکید میکرد.
انتهای پیام