به گزارش
ایکنا؛ در این شماره از نشریه علمی ـ پژوهشی «حکمت اسرا»، مقالاتی با عناوین «تحلیل و مقایسه رابطه عقل و نقل از دیدگاه ابنتیمیه و آیتالله جوادی آملی» نوشته ابوالفضل خراسانی و حمید پارسانیا؛ «درآمدی بر مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی» تالیف میثم واثقی؛ «ابنسینا؛ معانی وهمی و مسئله رویآورندگی» به قلم آصف احسانی و یارعلی کرد فیروزجایی «تحلیل قضایای منفصله منطق خواجه نصیرالدین طوسی» تالیف سیداحمد فقیه؛ «جایگاه طبیعت در نظام هگل (آیا حقیقت، زمانمند است؟)» نوشته محمدتقی چاوشی و «ملاحظاتی در مضامین فلسفی شعر متنبی با ارجاع به امثال و حکم دهخدا» تالیف علیرضا منوچهریان؛ زهرا حامدی یکتا و حسین کلباسیاشتری منتشر شده است.
مقایسه رابطه عقل و نقل از دیدگاه ابنتیمیه و آیتالله جوادی آملی
در چکیده مقاله «تحلیل و مقایسه رابطه عقل و نقل از دیدگاه ابنتیمیه و آیتالله جوادی آملی» میخوانیم تحلیل و تبیین صحیح رابطۀ عقل و نقل بر اساس اصول و مبانی فکری ابنتیمیه و جوادی آملی به عنوان نمایندگان دو جریان نصگرا و عقلگرا در عرصۀ معرفت دینی، نتایج قابلتوجهی به دنبال دارد. ابنتیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل میداند؛ لذا تقدیم معقول بر منصوص را بیاساس میخواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر (ص) برمیشمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه میدهد، عقل را عرض میخواند و آن را تا سرحدّ غریزه و عقل عرفی تقلیل میدهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم نقل بر عقل به طور مطلق دفاع میکند؛ با پذیرش تعدّد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، در صدد حل تعارض عقل و نقل برمیآید و ابطال یک نوع از انواع عقل را ابطال کل عقل نمیداند. اما جوادی آملی، با همسطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری میداند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را همچون فهم عقلی، آسیبپذیر و غیرمصون از خطا و صواب و تعارض معرفی میکند و از تأویل به عنوان راهحل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیرصریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمهتجربی، تجریدی و عقل ناب را، اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد، حجت میداند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلا، برهان عقلی را از سنخ علم برمیشمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است، نه جعلی. به باور او در علم اصول باید از عقل و نقل و مباحث مربوط به آن در حوزۀ معرفتشناختی دین بحث شود.
درآمدی بر مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی
نویسنده مقاله «درآمدی بر مدرسه فلسفی استاد جوادی آملی» در طلیعه نوشتار خود آورده است مدرسۀ فلسفی استاد جوادی آملی ذیل مکتب قم و مکتب قم ذیل نظام حکمت صدرایی تعریف میشود. پژوهش حاضر در پی توصیفی پدیدارشناختی از مدرسۀ فلسفی آیتالله جوادی آملی است. چنین توصیفی از قِبل بررسی ظهورات متعدد یک اندیشه صورت میپذیرد تا بنیادی را که موجب تحقق ظهورات شده، هویدا سازد. پژوهش حاضر از رهگذر بررسی دو مسألۀ فلسفی چونان ظهوری از ظهورات اندیشۀ استاد جوادی آملی صورت میپذیرد. اولین مسأله، رابطۀ علم و اراده است. تصویر ارائهشده از رابطۀ علم و اراده در اندیشۀ ایشان، از تصویر مذکور در اندیشۀ علامه طباطبایی متمایز است. درحالیکه علامه طباطبایی علمِبهباید را علم حضوری و منشأ آن را عقل عملی میدانند، آیتالله جوادی آملی علمِبهباید را علم حصولی میداند که ذیل حکمت عملی قرار دارد و صادرکنندۀ آن عقل نظری است. دومین شاهد، اشاراتی است که استاد جوادی آملی ذیل تعریف فلسفه در ابتدای اسفار مطرح میکنند. در اندیشۀ استاد جوادی آملی فلسفه به هستیشناسی قطعی تعریف میشود؛ هستیشناسیای که مشتمل بر شناخت مفهومی و تصدیق برهانی بر وجود اشیاء است. آنچه از قِبل این توصیف حاصل میشود، آن است که انحصار توانایی ادراک به ساحت عقل نظری و نحوۀ ابتناء عقل عملی بر عقل نظری، بنیادی است که مدرسۀ فلسفی ایشان بر آن استوار شده است. در این مدرسه، عقل نظری و مراتب آن یعنی عقل تجربی، عقل نیمهتجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب، اهمیت ویژه مییابد.
ابنسینا؛ معانی وهمی و مسئله رویآورندگی
در چکیده مقاله «ابنسینا؛ معانی وهمی و مسأله رویآورندگی» آمده است ابنسینا در میان حواس باطنی، وهم را بهمثابۀ قوۀ حاکم تمایز میبخشد و باور دارد وهم معانی را ادراک میکند. در این پژوهش عملکردها و احکام وهم بررسی و نشان داده شده است که معانی وهمی ازسوی، اساساً نسبیاند و حیث ارتباطمندانه دارند و از دیگر سو، این معانی دارای وجه رویآوردی هستند. پرسش اصلی این تحقیق ناظر به همین وجه معطوفبودگی معانی وهمی است و تلاش کرده است با توجه به معیارها و مشخصههایی که اهل تحقیق برای نظریۀ رویآورندگی مشخص کردهاند، و با استفاده از روش تحلیلیـتوصیفی، رویآوردی بودن این معانی را بررسی کند. با تحلیل معانی وهمی، آشکار میشود که بیشتر ویژگیهای نظریۀ رویآورندگی، از طریق این معانی تأمین میشوند و اینها بهمثابۀ پل ارتباطی میان ذهن و عین، نقش ایفا میکنند و دارای حیث نشاندهندگی هستند. برای ابنسینا علم، داشتنِ تصوری از چیزی در قلمرو ذهن است و نقاط آماج قصدیِ فکر، اشیاءِ موجود در جهان هستند؛ یعنی میان ذهن و متعلق آن، گونهای پیوستگی وجود دارد و دریافت معانی وهمی، به گونهای رویآوردی انجام میپذیرد.
جایگاه طبیعت در نظام هگل
در طلیعه نوشتار «جایگاه طبیعت در نظام هگل (آیا حقیقت، زمانمند است؟)» میخوانیم در واپسین بخش «دانش منطق»، از ایدۀ مطلق سخن میرود. شللینگ در تاریخ فلسفۀ خود، بخش مطلق نظام علمی هگل را، بحث از خدا در مرتبۀ درونذات میداند. حرکت از هر مقوله به مقولهای دیگر، گرچه صیرورت است، بارور شدن مفاهیم و منتهی شدن آنها به ایدۀ مطلق نیز هست. ازاینرو، ورود از منطق به طبیعت، تداعیگر همان پرسش معروف است که چگونه خداوند به طبیعت پا میگذارد؟ اهمیت جایگاه طبیعت در فلسفۀ هگل، در همین پرسش نهفته است. از سوی دیگر، خصلت مهم سلبیت که یگانه محرک نظام هگلی است، در روند عبور از منطق به طبیعت، با وضوح بیشتری نمایان میشود.
انتهای پیام