در حکمت شماره 85 نهجالبلاغه امام علی(ع) آمده است: «رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ؛ رأی وانديشه پيرمرد در نزد من از چالاکی و توانمندی جوان خوشايندتر است».
رای: نظری که حاصل تلاش ذهن یک شخص هست و بر اساس آن حکم میشود را رأی گویند.
شیخ: سالمند
جَلد: تازیانه زدن-ج اجلاد؛ جَلدَه = بسیارنیرومند؛ چالاک
غلام: نوجوان، جوان
در خصوصیات هیجانی و عاطفی سوژه «غلام» که بهترین معادل آن را میتوان دوران نوجوانی (12 تا 18 سال) وجوانی (18 تا 25 سال) دانست، مواردی برشمرده شده است از جمله، «سرعت» و تأثیرگیری از محرکهای هیجانی و «شدت» در بروز هیجانات عاطفی «عدم کنترل» و پشیمانیهای بعد از عمل و همچنین «ناپایداری» و دمدمی بودن در تصمیمگیریها. از سوی دیگر، استقلالطلبی و هویت جویی و همچنین رفتارهای مبتنی بر مبارزه و نزاع مانند پرخاشگری و مشاجره نیز از جمله خصوصیات مرحله رشد اجتماعی این گروه به شمار میآید. رشد جسمانی عضلانی و اسکلتی و افزایش قدرت بدنی به همراه خصوصیات عاطفی و اجتماعی ذکر شده، نوعا ازجوان نیرویی قوی، چالاک، ماجراجو، با انگیزه اما بدون تجربه و اسیر احساسات میسازد که به تدریج در حال گذار از مرحله خیال و ورود به مرحله قوام تفکر انتزاعی و عقلی است.
واژه «سالمند» و دوران سالمندی که شاید تعبیر امروزیتر و متداولتری باشد که بتوان در جای کلمه «شیخ» به کار برد، نیز تعاریف و خصوصیات جسمی و عاطفی و عقلانی خاص خود را به همراه دارد. سالمندی را مرحله نهایی رشد و تکامل در انسان دانستهاند و دوران بالای 65 سال را معمولاً به دوران خردمندی انسان منسوب میکنند. افزایش تجربیات زیسته، تفکر و تامل درگذشته، در خود و در پیرامون، سنجشگری و کاربست توان عقلی،کاهش توان جسمانی و تحلیل رفتن قوای بدنی به همراه دور شدن از موقعیتهای شغلی و قوت و قدرت گذشته و تنها شدن وحس تنهایی - که تعلق خاطر به گذشته و حس نوستالژی نسبت به آن را در پی دارد - را میتوان از جمله خصوصیات این دوران بهشمار آورد. مجموعه خصوصیاتی که بهرهمندی از ترکیبهای مختلفی از آنها میتواند به شکلگیری سالمندانی با شخصیتهای مختلف منجر شود. شخصیتهای پخته و آرام یا سالمندانی مبارزه جو و جاهطلب که به دنبال کنترل رویدادها و شرایط و افرادند و یا شخصیتهایی تسلیم شده و واداده و متکی به غیر و دچار ضعف.
این سخن، نشانه اهمیت دادن بیشتر به نظر در مقابل توانایی و عمل است. با یک نظرِ سنجیده میتوان اقدامات و عملهایی را سامان داد یا متوقف کرد. یک نظر میتواند به سختیها و مصائب و عملکردهای غلط بیانجامد یا از آن جلوگیری کند. امام علی(ع) خود را در مقام یک حاکم به مشورت و نظر بیشتر محتاج میبیند و به آن ارزش بیشتری میگذارد تا اینکه خود را بی نیاز از آن دانسته و فقط نیروهایی برای اجرای منویات خود را جستجو کند؛ او بیش از سرباز، به نظر مشاوران اهمیت میدهد و آن را احترام میکند.
این اشاره به خود «الیَ» نیز اشاره به علی (ع) است از آن جهت که حاکم است، یعنی برای حاکم توجه به نظرات و تجربیات پختگان و صاحبنظران باید مهمتر و مقدم بر نحوه اجرا واقدامات اجرایی - که نیازمند توان اجرایی بالا و عملی هستند و در جوانان یافت میشود - باشد. در این سخن علی(ع) پیران را با جوانان مقایسه نکرده است، بلکه نظر آنها را با توان اجرایی و چالاکی جوانان مقایسه کرده و این مقایسه را در ارتباط با خودش بهعنوان یک حاکم قرارداده است. اینطور نیست که کلاً پیران را بر جوانان ترجیح داده باشد یا برعکس، موضوع برتری رأی و نظر و تجربه است، بر توانایی و قدرت و چالاکی در اجرا؛ ملاک سنجش علی، سن و سال نیست، بلکه تفوق و تقدم نظر بر عمل است، آن هم برای کسی که حاکم است و در کار حکمرانی و حکومت نیازمند این نظرات است.
از طرفی این سخن از آنِ کسی است که در نبرد صفین رای ضعیف شیخی چون ابوموسی اشعری به شکستش منجر شده است. او از این ناحیه ضربهها خورده است، اما باز هم بر این نکته تأکید میکند. موضوع چیست؟ شاید بشود این گونه پاسخ داد که در آن واقعه ما شاهد شیخی ضعیف و واداده و وابسته و متکی به غیر بودیم و اساسا رای و نظر و تلاش فکری و اندیشه مستقلی در کار نبود تا بتوان عنوان رای به آن داد، بلکه تلقین و فریبی بود که جایگزین نظر شیخ شد. این است که وقتی علی(ع) از رأی سخن میگوید منظورش روشن است که رای و نظر برآمده از تجربه و تلاش فکری و عاری از مکر و فریب است؛ رأی و نظر مشفقانهای که جهت بهبود امور داده میشود و از شائبه اغفال و سودجویی پاک است. سالمندان و پیشکسوتان مورد مشورت او نیز معلوم است که از کدام دستهاند و چه ویژگیهایی دارند.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان
انتهای پیام