مهتاب رضاپور، عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: ازدواج روندی است که در آن، هم دختر و پسر و هم خانوادههای آنها باید با یکدیگر متحد شوند.
وی با بیان اینکه یکی از دلایل سختشدن ازدواج، رواج فردگرایی است، ادامه داد: در گذشته زندگی جمعی برای خانوادهها موجب بقا، سلامت و امنیت میشد و به همین دلیل خانوادهها تلاش میکردند با فرزندآوری، آن بقا و امنیت را برای خود فراهم کنند. اما در شرایط فعلی، افراد قادر هستند به تنهایی به راحتی زندگی کنند و حاضر به قبول مسئولیتها و دردسرهای همسر و فرزند نیستند.
این عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه اصفهان افزود: گسترش فردگرایی، تغییر زاویه دید افراد برای لذت بردن از زندگی، مشکلات اقتصادی، تعهداتی مانند نفقه، مهریه و جهیزیه، ازدواج را برای جوانان سخت کرده است. امروزه فردگرایی سطح توقعات جوانان را تا حدی بالا برده که کسی حاضر نیست به یک بهای اندک، مسئولیت ازدواج را بپذیرد.
رضاپور بیان کرد: خانوادهها نیز در به وجود آمدن این شرایط نقش دارند؛ به طور مثال خانواده پسر به گونهای رفتار میکنند که انگار پسرشان فرد بسیار خاصی است و باید بهترین دختر را برای او پیدا کنند. دختران نیز شرایط خاص خودشان را دارند. تمام این عوامل دست به دست هم داده و سن ازدواج را بالا برده است.
وی گفت: فرهنگسازی برای رواج ازدواج آسان میتواند در پایین آوردن سن ازدواج مؤثر باشد، اما در عمل، شرایط بد اقتصادی و بالا رفتن سطح توقعات این مسئله را مشکل میکند. از طرفی اگر دختر و پسر در زندگیشان دچار مشکلاتی شوند، سالها در مسیر دادگاههای قوه قضائیه گیر کرده و پروسه طلاق ممکن است دو یا سه سال طول بکشد و یا مردی برای پرداخت مهریه باید تا پایان عمرش درگیر باشد.
وام ازدواج تنها راه ازدواج آسان نیست
رضاپور تصریح کرد: اخیرا با اعلام آمادگی برای ازدواج، به هر یک از طرفین 30 میلیون تومان وام تعلق میگیرد. این یعنی اینکه یعنی تسهیلات ازدواج تنها مختص به پول است و چیز دیگری کنار آن قرار نمیگیرد. فرهنگسازی برای ازدواج آسان برنامهریزی در سطح کلان را لازم دارد که از من کارشناس ساخته نیست.
این عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه اصفهان اضافه کرد: دستهای از مردم علاقهای به فرزندآوری نداشته و به فردگرایی و برآوردن نیازهای خودشان میپردازند و ازدواج نمیکنند و به همین دلیل نسلشان منقرض خواهد شد. عدهای دیگر به فرزندآوری و قبول مسئولیت و تشکیل خانواده علاقهمند هستند که با حمایتهای درست، به سمت ازدواج هدایت شده و نسلشان باقی میماند.
رضاپور تأکید کرد: جوانان در کنار تحصیل باید در کسب مهارتهای زندگی نیز تلاش کنند، در حال حاضر خانوادهها به شدت «کنکور زده» هستند و تاکید میکنند که فرزندانشان تمام توجهشان به درسشان باشد. نتیجه آن این است که فرزندان آنها هیچ آگاهی در خصوص شرایط و ضرورت ازدواج پیدا نمیکنند. پس در این مورد، والدین قبل از جوانان مقصر هستند. از طرف دیگر والدین گاهی بیش از اندازه فرزندانشان را مورد حمایت قرار میدهند که این باعث میشود جوانان نتوانند مسئولیت زندگی خودشان را برعهده بگیرند و وارد یک زندگی جدید شوند.
وی گفت: خانوادهها باید با مسئله طلاق و مشکلاتی که به همراه دارد، آشنا شده و راههای پیشگیری از آن را بیاموزند. مثلا بسیاری از جوانان از اهمیت و ضرورت مشاوره پیش از ازدواج آگاه هستند، اما والدین مانع این کار میشوند. با اینکه گاهی مشاور به دو نفر توصیه میکند که این ازدواج به صلاح آنها نیست و باید قید آن را بزنند، اما والدین معتقدند با توکل به خدا میتوان وضعیت را درست کرد. در چنین شرایطی، ن جوانان وارد یک مسیر غلط شده و الگویی نادرست برای دیگر جوانان در بحث ازدواج خواهند شد.
بلوغ عقلی؛ لازمه ازدواج سالم و پایدار
این عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه اصفهان بیان کرد: برای یک ازدواج پایدار و مطمئن، ابتدا دختر و پسر باید کاملاً به بلوغ برسند، نه تنها بلوغ جسمی و جنسی، بلکه بلوغ عقلی، فرهنگی و اجتماعی. مراجعه به یک مشاور میتواند مشخص کند که آیا فرد برای ازدواج به این نوع بلوغها رسیده است یا نه.
رضاپور با اشاره به اینکه بلوغ اقتصادی از موارد لازم و ضروری برای ازدواج است، افزود: معمولاً پسرانی که به شدت از سمت والدین حمایت شده و به وسیله آنها به جایی میرسند، همین که حمایت خانواده را از دست بدهند زمین میخورند و قادر نخواهند بود کسب و کارشان را ادامه دهند. بلوغ اقتصادی یعنی فرد بتواند با همان سرمایههای موجود خانواده خود را اداره کند. از طرف دیگر خانوادهها نباید در امر ازدواج فرزندانشان دخالت کنند.
رضاپور با اشاره به تسهیلاتی که باید از سمت دولت در زمینه ازدواج اختصاص پیدا کند، گفت: اگر کمی تلویزیون تماشا کنید میبینید که همه شبکهها به نوعی در حال دامن زدن به مسئله کنکور هستند، برای همه خانوادهها به وضوح مشخص است که فرزندشان باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشد، آن هم از هر دانشگاه و در هر رشتهای که شد؛ یعنی تمام اولویت خانوادهها تحصیل فرزندان است.
وی ادامه داد: این مسئله تا جایی ادامه پیدا کرده که یک کودک برای ورود به کلاس اول ابتدایی نیز لازم است آزمونهایی را پشت سر بگذارد. چقدر از این افراد تحصیل کرده وارد بازار کار میشوند؟ حال چقدر برنامه آموزشی در جهت ازدواج یا مهارتهای آن، و یا آموزش برای دوران پس از طلاق داریم؟ جای چنین آموزشهایی واقعاً خالی است.
دخالت خانوادهها؛ مانع ازدواج پایدار
این روانشناس بیان کرد: در حال حاضر اگر دختر و پسری قصد ازدواج داشته باشند باید آزمایش خون بدهند و آموزش مختصری هم درباره مسائل جنسی، کنترل بارداری و همسرداری به آنها داده میشود. آیا یک جوان با یک آموزش دو ساعته آماده ازدواج میشود؟ تأثیر این آموزش بر خانوادهها چقدر است؟
رضاپور اضافه کرد: طبق آخرین آماری که قوه قضائیه و دادگستری اعلام کردهاند، قبلاً بیشترین علت طلاق مسائل جنسی و در حال حاضر دخالت خانوادهها بوده که در این زمینه، آموزشهایی جدی برای جامعه مورد نیاز است.
انتهای پیام