دستور زبان عشق در جدال با تردیدهای فلسفی در سروده‌های قیصر شعر انقلاب
کد خبر: 3851237
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۵
به انگیزه سال‌مرگ قیصر امین‌پور/

دستور زبان عشق در جدال با تردیدهای فلسفی در سروده‌های قیصر شعر انقلاب

گروه ادب ــ سخن از قیصر شعر انقلاب است که با دستور زبان عشق و سلوک عارفانه بر جدال‌های خشک، شک و تردیدهای فلسفی فائق آمد.

8 آبان//دستور زبان عشق در جدال با تردیدهای فلسفی در سروده‌های قیصر شعر انقلاببه گزارش خبرنگار ایکنا؛ امروز هشتم آبان، سالروز درگذشت قیصر امین‌پور، یکی از شاعران برجسته معاصر کشورمان، است. شاعری که با زبان ساده و مردمی‌ در ادبیات انقلاب ایران شناخته می‌شود و با سروده‌ها و ترانه‌هایش به جهانی شدن شعر فارسی کمک کرده و اندیشه شاعرانه وی، طرز فکر امروزی‌ها را از رسالت شعر نو به چالش کشیده است.

در شعرهای قيصر، ويژگی‌هايی نظير سادگی، صراحت، صداقت و تعهد خودنمايی می‌كند، آنچنان كه می‌توان گفت قیصر، از اولين كسانی است كه در شعر انقلاب و دفاع مقدس، تحول ايجاد كرده و علاوه بر محتوا، تفاوت محسوسی از نظر زبانی با شعر پيشينيان دارد و همه از وی به عنوان شاعری متعهد و انقلابی ياد می‌كنند. بنابراین باید او را آئینه تمام‌نمای زندگی صادقانه و هنرمندانه دانست.

آثار علمی و نوشته‌های ادبی و مقاله‌های پژوهشی این معلم، شاعر، نویسنده و منتقد، گواه صادق گستره اندیشه و دریای ژرف تأمل او در پدیده‌هاست. استاد شفيعی‌كدكنی، اديب روزگار ما، زمانی كه پايان‌نامه قيصر را با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» تأييد می‌كند، می‌گويد: «قيصر! تو به شعر رسيده‌ای؛ همان جا بمان و تكان نخور...» اين هشدار، از زبان آن استاد، راه را برای معرفی اعتبار و مقام شاعری قيصر هموار می‌كند.

او که در قالب‌هایی چون چهارپاره، غزل، دو بیتی، نیمایی و مثنوی شعرهای بسیاری را سروده بود، در اشعارش به سراغ مضامین بکر و اندیشه‌های نو می‌رفت و سعی می‌کرد تا با زبانی امروزی سخن بگوید و بتواند طیف‌های گوناگونی از مخاطبان را با شعر خود همراه کند. به همین دلیل است که هنوز هم خاطره شعر شیرین «بوی ماه مهر» او در ذهن کودکان سال‌های نه چندان دور این سرزمین باقی مانده و با خود زمزمه می‌کنند.

باز آمد بوی ماه مدرسه/بوی بازی‌های راه مدرسه

بوی ماه مهر، ماه مهربان/بوی خورشید پگاه مدرسه

از میان کوچه‌های خستگی/می‌گریزم در پناه مدرسه

در واقع او از سنت به نوآوری می‌رسد و در عین نوآوری سنت را نفی نمی‌کند و معتقد است اگر انسان نمی‌تواند مانند خداوند باشد، دست‌کم می‌تواند نگاهش نوآورانه باشد.

نعمت الله ایران‌زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره سیر تکامل شعر قیصر امین‌پور در مقاله‌ای که برای ایکنا نگاشته است می‌نویسد: این سیر تکاملی نشان می‌دهد هم شیوه بیان و زبان او به کمال و پختگی نزدیک‌تر شد و هم فکر و اندیشه‌اش عمق یافت و به اوج رسید. هرچه به سروده‌های خلاقانه شاعر در مرحله پایانی می‌نگریم، رگه‌های شک و تردید فلسفی، تأملات روان‌شناسانه  و بحث‌های فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی، نمود بیشتری می‌یابد. با این حال او با دستور زبان عشق، سلوک عارفانه و نگاه جمال‌پرستانه، بر جدال‌های خشک فلسفی و برهان‌های سرد علّی و معلولی و تردیدها، فائق می‌آید. از بررسی موشکافانه آثار شاعر، به حس کنجکاوانه و هنرمندانه او در تبیین ظریف و مبدعانه مسائل پیچیده می‌توان پی برد. در غزلی با بهره‌گیری از اصطلاحات فلسفی، بحث بی‌فایده علت و معلول را با بودن عشق بی‌فایده می‌داند و انگاره وحدت وجودی را یادآور می‌شود:

مگر موج دریا ز دریا جداست

چرا بر یکی حکم « کثرت» کنیم؟

پراکندگی حاصل کثرت است

بیایید تمرین وحدت کنیم

«وجود» تو چون عین «ماهیت» است

چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟

بیایید تا عین عین القضات

میان دل و دین، قضاوت کنیم

(کتاب دستور زبان عشق؛ صفحات ۶۴ و ۶۵)

وی می‌افزاید: در فلسفه هنر یکی از جذاب‌ترین و حیرت‌انگیزترین بحث‌ها، حقیقت زیبایی و چیستی زیبایی (عینی بودن یا ذهنی بودن زیبایی و نسبت آن دو) است. از دغدغه‌های هنری و فکری امین‌پور، کشف رابطه زیبایی و هنر و رسیدن به راز زیبایی بود.

ای اهل نظر! جمال اگر این است

در حیرت آینه سفر این است

زاییده چشم ماست زیبایی؟

یعنی که جمال در نظر این است؟

یا چشم خود از جمال می‌زاید

معنایِ بصیرت و بصر این است؟

آنی که به چشم عاشقان «آن» است

در منظر چشم بی‌نظر « این» است

سیلی است که می‌برد درختان را

باران به عبارت دگر این است

این هیزم هرچه خشک‌تر، خوش‌تر

جنگل به روایت تبر این است

ایران‌زاده ادامه می‌دهد: نگاه امين‌پور به مسائل پيچيده فكری، گوهر وجودی آدمی، مفهوم انسان در عصر جديد و ساير مفاهيم فلسفی و حتی اجتماعی و فلسفه هنر و حتی فلسفه سياست در دفتر بازپسين شاعر در قیاس با ساير آثار او پررنگ‌تر است؛ اما او با نگاه ژرف و روشنگرانه، كه ريشه در سنت و آرای اشراقيان و مرام عاشقان و سلوک عارفان و اوليا دارد، با نوآوری به طرحِ هنرمندانه موضوع می‌پردازد و از عهده برمی‌آيد و دليل اين مدعا، درک زيباشناختی و التذاذی است كه سرانجام در خوانش شعر نصيب خواننده می‌شود؛ برای نمونه در عصر متناقض‌نمای جديد، كه عصر قاطعيت ترديد است، چشمان معشوق، عين‌اليقين و قطعيت نگاه محبوب، دين اوست و شاعر گزيری از دوست ندارد:

«عصر جدید

ما

در عصر احتمال به سر می‌بریم

در عصر شک و شاید

در عصر پیش‌بینی وضع هوا

از هر طرف که باد بیاید

در عصر قاطعیت تردید

عصر جدید

عصری که هیچ اصلی

جز اصل احتمال، یقینی نیست

اما من

بی‌نام تو

حتی

یک لحظه احتمال ندارم

چشمان تو

عین الیقین من

قطعیت نگاه تو

دین من است

من از تو ناگزیرم

من

بی‌نام ناگزیر تو می‌میرم»

انتهای پیام
captcha