خانه پدری؛ از پُز‌های روشنفکرانه تا تکذیب‌های بی‌منطق
کد خبر: 3852509
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۵

خانه پدری؛ از پُز‌های روشنفکرانه تا تکذیب‌های بی‌منطق

گروه هنر ــ چند روزی بیشتر از اکران فیلم خانه‌‌ پدری اثر کیانوش‌ عیاری نمی‌گذرد که این فیلم با واکنش‌ مختلف گروه‌های سیاسی و هنری مواجه شده است و هر کسی از نگاه خود به آن می‌پردازد؛ در میان این هیاهو از یاد برده‌ایم که معضلات اجتماعی و فرهنگی ایران به شیوه‌های گوناگون مطرح می‌شوند تا بتوان برای آن راه‌حلی یافت. یکی از این معضلات خشونت علیه زنان است که به اشکال مختلف و در ادوار گوناگون مطرح بوده است و سایه سنگین این مسئله فقط با فرهنگ‌سازی از میان خواهد رفت.

خانه پدری
خانه پدری فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی کیانوش عیاری و محصول سال ۱۳۸۹ است. این فیلم در دی‌ماه ۱۳۹۳ اکران شد و به دلیل وجود یک صحنه خشن با مشکلاتی در اکران روبرو و در روز اول اکران عمومی از پرده پایین کشیده شد. اکنون پس از پنج سال فیلم خانه پدری با اصلاحاتی جزئی و با رده‌بندی سنی بالای ۱۵ سال در تاریخ ۱ آبان ۱۳۹۸ مجدداً در سینما‌های ایران اکران شده‌ است. 
 
در خلاصه داستان فیلم آمده است: ملوک دختر جوانی است که به دلایل ناموسی، پدرش(مهران رجبی) خواهان مرگ اوست و برای این کار به پسر کوچکش به نام محتشم گفته که قبری را در زیرزمین حفر کند تا ملوک را بکشند و در آنجا دفن کنند اما...
 
در واقع طرح اصلی داستان به قتلی بازمی‌گردد که گویی باعث بی‌آبرویی خانواده شده است. جسد او در زیرزمین خانه مدفون شده است و سال‌ها پس از این ماجرا، این خانواده حوادث گوناگونی را تجربه می‌کنند. این قصه از دوره قاجار شروع می‌شود و در دوره پهلوی ادامه می‌یابد و در زمان حال به پایان می‌رسد. 
 
خانه پدری آغازی پرهیجان دارد، آن هم با قتلی وحشتناک. شاید نام خانه پدری اشاره‌ای به فرهنگ مردسالارانه آن دوران دارد. کیانوش عیاری تلاش کرده است که وضعیت زنان ایرانی را در ادوار مختلف تاریخی بررسی و ارزیابی کند. این فیلم کنایه به امنیتی است که باید ایجاد شود و شاید در بسیاری از خانه‌ها نباشد. شاید خانه پدری موضوعی جنجالی داشته باشد، اما ساختار سینمایی آن با وجود هیجان و التهابش، برای بسیاری از مخاطبان خسته‌کننده است. 
 
این فیلم غیر از طوفان جنجالی‌اش نقاط ضعف خاص خود را دارد و چون ساختار آن اپیزودیک است، مخاطب با اپیزودهای تکراری مواجه می‌شود و پیام مهم فیلم در میان اپیزودهای گوناگون گم می‌شود. بازیگران این فیلم هم آنچنان که باید خوش ندرخشیده‌اند و فقط بازی مهدی هاشمی جالب توجه است. این فیلم پس از اکرانش با واکنش‌های گوناگون سیاسی و جناحی مواجه شده است که در ذیل می‌آید.
 

کیهان نوشت: «اکران عمومی ‌فیلم «خانه پدری» با انتقاد بسیاری از منتقدان و اهالی رسانه مواجه شده است. اما گروهی از اهالی سینما نیز مانند خشونت قاجاری حاکم بر این فیلم، واکنشی دور از شأن اهالی فرهنگ و هنر را نشان داده‌اند. رفتار این گروه دارای این معنی است که آنها اعتقادی به آزادی فکر و بیان ندارند و هر کس را که از این فیلم خوشش نیاید یا به آن انتقادی داشته باشد تکفیر می‌کنند!» 

به طور مثال، مازیار میری در خطابه‌ای که بیشتر شبیه بیانیه گروه‌های سیاسی است، منتقدان این فیلم را «دشمنان سینمای ایران» توصیف کرده و خطاب به رئیس سازمان سینمایی نوشته: «آقای حسین انتظامی ‌از شما متشکرم، متشکرم از اینکه ایستادگی کردید و یکی از بهترین فیلم‌های سینمایی ایران را که به غلط در بند توقیف بود نمایش دادید. آقای انتظامی ‌شما به خوبی در این روزهای مدیریت بر سینمای ایران متوجه شدید که دشمنان افتخارات سینمای ایران، قسم‌خوردگانی هستند که حتی نمی‌دانند چرا دشمن هستند ولی مأموریت دشمن را بازی می‌کنند.» علیرضا داودنژاد نیز اظهارنظر کرده: «اصلاً آقای عیاری نباید احتیاج داشته باشد پروانه ساخت و نمایش بگیرد.»

خانه پدری

در حالی که فیلم «خانه پدری» به زعم بسیاری از منتقدان، یکی از ضعیف‌ترین آثار کیانوش عیاری محسوب می‌شود، اما یکی از منتقدان درباره آن نوشته: «یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است». یک منتقد دیگر هم نوشته است: «خانه پدری، اصلِ سینمای ایران است». منتقد دیگری هم انتقادکنندگان به «خانه پدری» را کسانی دانسته که سینما را نمی‌فهمند! به هر حال این همه ابراز شیفتگی و تعصب نشان دادن درباره فیلمی ‌که بخشی از جامعه آن را نپسندیده، ناشی از تبلیغات و فضاسازی یک جریان سیاسی ورشکسته برای استفاده ابزاری دوباره از هنر و هنرمندان است.

جواد شمقدری، کارگردان سینما و تلویزیون، درباره اکران فیلم «خانه پدری» می‌گوید: «فکر می‌کنم اکران این فیلم بدون اصلاحات لازم یک جنایت فرهنگی است. به خاطر اتفاق‌هایی که ما در سکانس اول این فیلم می‌بینیم که اتفاق‌‌های ناگواری است. حتی در سینمای غرب هم چنین صحنه‌هایی را نشان نمی‌دهند، حتی اگر واقعیت داشته باشد».

حسین معززی‌نیا، منتقد سینما، در واکنش به این حرف شمقدری در توئیتی نوشت: «شمقدری گفته اکران خانه پدری «جنایت فرهنگی» است. انتخاب کلماتش بد نبوده، فقط جابه‌جا استفاده کرده. «خانه پدری» درباره فرهنگ جنایت است. قصه یک زیرزمین و چیز‌هایی که مدفون می‌شود تا بتوانیم به زندگی‌مان ادامه دهیم. اما خون را نمی‌شود شست».

خانه پدری؛ برشی از وضعیت دیروز و امروز زنان ایرانی/ چرا معضلات جامعه ایرانی حل نمی‌شود

همچنین، او در یادداشتی اینستاگرامی نوشته است: «حساب آنها که از روز اول از هیچ تلاشی فروگذار نکردند تا جلوی نمایش «خانه‌ی پدری» را بگیرند مشخص است. روی سخنم با آنها نیست. همان‌ها که می‌گویند این فیلم علیه سنت و مذهب ساخته شده و سیاه‌نمایی کرده و... از نظر اینها لابد قتل ناموسی در پهنه‌ تاریخ ایران‌زمین رخ نداده و اگر هم احیاناً خدای‌نکرده، روزی روزگاری موردی جزئی بوده و باید در سینما جوری پرداخت شود که در پس‌زمینه‌ وقایع، رودخانه‌ دانوب یا کوه‌های آلپ را ببینیم و آلت قتاله هم یکی از اشیایی باشد که فقط در سوییس مورد استفاده‌ مردم قرار می‌گیرد تا احیاناً کسی تصور نکند در تاریخ کشور ما مردی دخترش را به‌ دلیل بی‌آبرو کردن خانواده کشته است. ما و این کارها... نعوذ بالله.

اما خطاب به دیگرانی که چنین تصوری ندارند، ولی این روزها می‌گویند و می‌نویسند این فیلم تلخ است، سخت است، مخاطب را آزار می‌دهد، فلانی گفته حالش بد شده و... ای دوست خیرخواه و خوش‌قلب و خوش‌بین و خوش‌نیت، از کجا و چطور به این نتیجه رسیده‌ای که آثار هنری همیشه وظیفه دارند ما را نوازش کنند؟ چه کسی به تو گفته همیشه قرار است که فیلم‌ها لی‌لی به لالای ما بگذارند؟ فیلم می‌تواند جان‌خراش باشد. بسیاری از آثار ادبی بزرگ، رمان‌ها و نمایشنامه‌های تاریخ دل‌خراش‌اند. حتی آثار ادبی خودمان؛ شاهنامه پر از سوگ است. قصه‌ سیاوش آدم را داغدار می‌کند. بسیاری از قصه‌های بزرگ تاریخ مثل پتک کوبیده‌اند بر سر ما.

خانه‌ پدری فیلم تیره و تاری است. آزار می‌دهد. هولناک است. خراش می‌اندازد بر ذهن تماشاگرش. چرا نباید این کار را بکند؟ ایرادش چیست؟ چرا میان این همه کمدی بی‌خاصیت و درام‌های قلابی، یک فیلم اجازه ندارد تماشاگرش را با دل‌آشوبه بفرستد خانه؟

پی‌نوشت: دوستانی که زیر این پست دارند درباره‌ کیفیت نازل فنی فیلم به من آموزش می‌دهند، اولاً دقت کنند موضوع این پست چیز دیگری است، ثانیاً گاهی بد نیست لحظه‌ای هم که شده به این فکر کنیم که شاید مشکلاتی که در فیلم می‌بینیم به این دلیل است که هنوز فیلم دیدن بلد نیستیم. به احتمالش که می‌شود فکر کرد.»

خانه پدری؛ برشی از وضعیت دیروز و امروز زنان ایرانی/ چرا معضلات جامعه ایرانی حل نمی‌شود

محمود صادقی نماینده اصلاح‌طلب مجلس هم پس از دیدن این فیلم با انتشار یک توئیت در صفحه شخصی‌اش نوشت: «خانه پدری را دیدم؛ روایتی دردناک از قتل ناموسی که به 70سال پیش بازمی‌گردد. عیاری این سنت را روایت می‌کند، اما وضع زن در جامعه کنونی را سیاه‌نمایی نمی‌کند. بلکه به طور ضمنی تحول وضعیت زن را از خانه‌نشینی تا دوره‌ای که دختری متخصص مرگ مغزی پدر نامزدش را تشخیص می‌دهد، به تصویر می‌کشد.»

فارغ از تمام نگاه‌های مثبت و منفی به این فیلم، باید گفت که نمی‌توان مسائل و مصائب اجتماعی را نادیده گرفت. اگر گذری به دادگاه‌ها داشته باشید آمار جنایات و اتفاقاتی که در جامعه رخ می‌دهد حاکی از آن است که زنگ آسیب‌های اجتماعی سال‌هاست به صدا درآمده است و نمی‌توان با دید ساده‌انگارانه از آن گذشت. شاید بهتر باشد به جای واکنش‌های هیجانی در رد یا تأیید یک اثر یا فرد به موضوع آن بیندیشیم. اندیشه‌ای که در بسیاری از آیات و روایات برآن تأکید شده است. امیرمؤمنان(ع) نیز یکی از خصوصیات بارز مؤمن را تفکر او در جوانب کار‌ها می‌داند: «المؤمن... مغمور بفکرته»؛ مؤمن در افکار خویش غوطه‌ور است. این تفکر همواره منجر به حل بسیاری از مسائل و در جهت رشد انسان است و اگر این گونه نبود این تأکیدهای مؤکد هم روی آن صورت نمی‌گرفت. 

همچنین، همواره در برهه‌های مختلف تاریخی به زنان ظلم شده، ظلم‌هایی که از جسم تا روح آنان را نشانه می‌گرفته است. البته همان گونه که در این فیلم می‌بینیم با گذر زمان و پیشرفت فرهنگی، این ظلم‌ها کمتر شده اما گاهی نوع آن‌ها عوض شده است. به هر روی این فیلم نمایانگر یک معضل فرهنگی است، معضلی که فقط با آگاه کردن و فرهنگ‌سازی می‌توان راهی برای کاهش آن یافت؛ در واقع در این اثر از ابتدا با دختری مواجه‌ایم که باید در خانه بماند اما در پایان می‌بینیم که دختری که دانشجوی پزشکی است وارد ماجرا می‌شود. در واقع علاوه بر فزونی حضور زنان در جامعه و ارتقای جایگاه اجتماعی آنان، که نشانگر افزایش اعتماد به نفسشان است، مشاهده می‌کنیم که قدرت مرد در خانواده نیز رو به کاستی رفته است، قدرتی که اوج آن در پدربزرگ خانواده، مهران رجبی، آشکار بود و در نهایت به نوه او، شهاب حسینی، ختم شد. در پایان این نکته را نباید از نظر دور داشت که تولیدات هنری زمینه‌ساز شکوفایی فرهنگی جامعه‌اند.

این روزها جامعه ایرانی شرایطی دارد که بهتر است به جای انگ‌ زدن، در راستای حل مسائل اجتماعی گام برداریم، زیرا عرصه پرخاشگری‌های سیاسی گذراست و فقط اثر فرهنگ و ضد فرهنگ بر جامعه ایرانی باقی خواهد ماند و شاید فصل‌الخطاب تمامی این مباحث نیم‌نگاهی به حدیث حضرت امیر(ع) باشد که می‌فرمایند: «نِظامُ الدِّينِ خَصلَتانِ: إنصافُكَ مِن نَفسِك و، مُواساةُ إخوانِكَ؛ نظام و رشته دين دو خصلت است: انصاف داشتن و همدردى و كمك به برادران».

 به قلم مینا حیدری

انتهای پیام
captcha