قرآن مصداق پیوند دیرینه دین و هنر است/ سخیف؛ تنها صفت شایسته برای سینمای امروز ایران
کد خبر: 3856019
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۶
رئیس دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر:

قرآن مصداق پیوند دیرینه دین و هنر است/ سخیف؛ تنها صفت شایسته برای سینمای امروز ایران

گروه هنر ــ سید سعید سید احمدی زاویه درباره نسبت بین دین و هنر اظهار کرد: همواره نسبتی بین دین و هنر وجود داشته و دارد و قرآن کریم مصداق بارز این پیوند است، به عنوان مثال سوره یوسف(ع) که از آن به عنوان احسن القصص یاد می‌شود الگوی زیبایی از این پیوند است.

هنر اصیل، هنر اسلامی، هنر ملی و... عنوان‌هایی هستند که بار‌ها در محافل گوناگون درباره آن بحث و ‌گفت‌وگو صورت گرفته است، اما در نهایت این مباحث منتج به نتیجه خاصی نشده است. ایکنا برای ارزیابی اشکال گوناگون هنر به ویژه هنر اصیل گفت‌و‌گویی با سید سعید سید احمدی زاویه، رئیس دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر داشته که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا ــ هنر اصیل عنوانی است که اظهارنظرهای گوناگونی درباره آن وجود دارد شما به عنوان یکی از صاحب‌نظران این حوزه چگونه آن را تعریف می‌کنید.
 
طیف وسیعی از حوزه‌های فکری به ویژه در اهل فلسفه، هنر و مدرسان هنر اصرار دارند تعریفی برای هنر ارائه دهند و این امر خطاست، زیرا بسیاری از مفاهیمی که در زندگی انسان جاری است نیاز به تعریف ندارند. مثلاً موضوعاتی مانند عدالت، آزادی، مباحثی‌اند که مانند هنر تعریف واحدی از آن‌ها وجود ندارد، اما اصرار بر این‌که این موضوعات را تعریف کنیم، ما را به خطا می‌کشاند و همین اشتباهات زمینه‌ساز بحث‌های بعدی است.
 

در گذشته دور، تعاریفی از کیفیت زندگی وجود داشته که در این تعاریف مبانی‌ای، چون تعادل، تناسب، تقارن و زیبایی مطرح بوده است، اما این شاخصه‌ها ابزاری‌اند که انسان‌ها همواره از آن برای پیشبرد زندگی خود استفاده کرده‌اند. با توجه به این توضیحات هنر از دیدگاه من تعریف‌پذیر نیست، بلکه باید آن را در حد یک کیفیت در تمدن‌های مختلف جستجو کرد. به همین دلیل، همه فعالیت‌های جامعه بشری به نوعی با هنر عجین شده‌اند. در یونان باستان هنر را تقلیدی از طبیعت می‌دانستند زیرا معتقد بودند آنچه انسان می‌آموزد تقلیدی دست چندم از طبیعت است، پس طبیعت را معلم انسان‌ها در عرصه هنر می‌دانستند.
 
در حال ادیت
«کلایو بل» و «ادوارد هانسلیک» نظریاتی در این زمینه ارائه کرده‌اند که هنر همان فرم است. آن‌ها هر چیزی را که فرم دارد هنر می‌دانند، اما در این تعریف نیز مشکلی وجود دارد زیرا همه چیز در دنیا فرم دارد، به همین جهت مبلغان این اندیشه باید بگویند که فرم دلالت‌گر چیست و آن‌ها از این تعریف عاجزند، در ادامه افرادی، چون «تولستوی»، «بندیتو کروچه» معتقدند هنر نوعی بیان عواطف انسان است. «جورج دیکی» نیز بعد‌ها بحث نهاد هنر را مطرح کرد، اما در تمام این تعاریف، اشکالاتی وجود دارد، حتی وقتی «ویتگنشتاین» تلاش کرد تعریف هنر را از درون علم در بیاورد باز هم موفق نبود. به هر حال این تشتت آرا در حوزه هنر از جوامع مختلف نشئت گرفته است، سبب شده نتوانیم تعریف واحدی از هنر ارائه کنیم.

ایکنا ــ پس با این شرایط همچنان می‌توان برای هنر اصالت قائل شد؟
 
این امر بستگی به این دارد که بدانیم هنر را برای چه امری می‌خواهیم به کار بگیریم. اصالت، متکی به باوری است که در هر فرهنگی شکلی متفاوت دارد و هر جامعه‌ای بنا به شرایط خاص خودش برای هنر مشتقات گوناگون در نظر می‌گیرد. برای مثال عناوینی نظیر هنر اسلامی، هنر ایرانی، هنر ملی و... وجود دارد که هیچ یک تأثیری روی اصل هنر ندارد، چون هنر قواعد خاص خودش را دارد. در حقیقت مضاف‌هایی که به هنر اضافه می‌کنیم تعریف از صفت است نه خود هنر. یعنی وقتی می‌گوییم هنر اسلامی از اسلام تعریف می‌کنم نه خود هنر. در حقیقت با توجه به چنین نام‌گذاری‌هایی هنر اسلامی یعنی هنری که در خدمت اسلام باشد. این اتفاق در معماری به اصطلاح رخ داده است. اما بناهایی نظیر مصلی تهران، مسجد امام اصفهان یا مسجد‌النبی هیچ نسبتی با اسلام ندارد، زیرا مسجدی که پیامبر(ص) ساخت در اوج سادگی بود در‌حالی‌که پیامبر(ص) هم می‌توانست مسجدی باشکوه بسازد. عنوان اسلامی روی هنر یا معماری صرفاً آن را تبدیل به هنر اسلامی نمی‌کند، همانگونه که کلمه اصیل نمی‌تواند به هنر شکل خاصی بدهد.

ایکنا ــ تعریف هنر برای هنر دیدگاهی است که در جامعه وجود دارد، همانگونه که تعریف هنر برای مردم وجود دارد. دیدگاهتان درباره این دو نظریه چیست؟

هر دو دیدگاه به نوعی صحیح است، هرچند عنوان هنر برای هنر نیز در خود هدفی را دنبال می‌کند. موضوع دیگر به خاستگاه هنر مربوط می‌شود. خاستگاه هنر از دیدگاه من، هستی و طبیعت است. این ویژگی برای علم هم صادق است. هنر در مقامی است که بتواند موجب درک عالم شود. به عنوان مثال آیا دانشگاه‌های علمی یا صنعتی ما باعث اکتشافات علمی شده‌اند که حالا بگوییم دانشگاه‌های هنر خاستگاه هنر‌اند؟ بنابراین دانشگاه‌ها مرکز علم یا هنر نیستند، بلکه این بازار کار است که هنر و علم را شکل می‌دهد. البته منکر مهارت‌هایی که دانشجویان در دانشگاه‌ها می‌آموزند نیستم، اما این مراکز منشاء الهاماتی که منجر به خلق اث خواهد شد، نیستند.

ایکنا ــ هنرمند قادر است نقش مصلح را در جامعه پیرامون خود با آثاری که خلق می‌کند، ایفا کند؟

این اتفاق می‌تواند رخ دهد، همانطور که توسط طبیبان و... رخ داده است. هنرمندان همانند دیگر اقشار، بنا به داوری که جامعه از آن‌ها انجام می‌دهد به خوب یا بد تقسیم می‌شوند، البته این قضاوت هم عاری از ایراد است، چون مردم حق دارند درباره نخبگان جامعه قضاوت کنند و هنرمند خوب اگر در جایگاه درست قرار گرفته باشد می‌تواند نقش اصلاح‌گری داشته باشد.
 
در حال ادیت
جا دارد اینجا به نسبت دین با هنر هم اشاره کنم زیرا قرآن که کلام خداوند است با تمهیدات هنری نازل شده است. در قرآن تنها وعده داده نمی‌شود، بلکه در مواقعی پرهیز هم می‌دهد. برای مثال آیاتی وجود دارند که در آن بهشت تصویر می‌شود و در کنار آن، آیاتی نیز هستند که به جهنم می‌پردازد، اما در همه این آیات با بهره بردن از تمثیل‌های هنری و زیبا، کلام خدا بیان می‌شود. این زیبایی در سوره یوسف(ع) کاملاً عیان است و از آن به عنوان احسن القصص یاد می‌کنند بنابراین نسبت بین دین و هنر از دیرباز وجود داشته و دارد.
 

ایکنا ــ یکی از مباحثی که همواره در نقد هنر مطرح است اشاره به هنر عامه‌پسند دارد درباره این موضوع برایمان توضیح دهید. 

این عنوان زمانی رواج یافت که تولیدات هنری با هنجاری اجتماعی ناسازگاری پیدا کرد. این اتفاق هم برای اولین بار در اروپا و در نمایشگاه دادایست‌ها رخ داد. هنر عامه‌پسند اصطلاحاً شکلی از هنر است که در لحظه به نیاز مخاطب پاسخ می‌دهد. این نگرش چشم‌انداز دوری ندارد، فیلم‌‌فارسی‌ها و فیلم‌های هندی نمونه بارز هنر عامه‌پسند‌ند، این دست آثار برای افرادی که درگیر زندگی عادی‌اند و روزمرگی هستند، تولید می‌شود، اما در کنار هنر عامه‌پسند، آثاری نیز وجود دارند که مفاهیم عمیق‌تری را بیان می‌کند، ولی این دست تولیدات آنچنان که باید در قیاس با کار‌های عامه‌پسند در کشور ما جایگاهی ندارند.
 
در حال ادیت
در ادامه می‌خواهم به فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» اشاره کنم، زیرا هنوز برای من مشخص نشده، چرا این فیلم توانسته اسکار بگیرد. این سؤال را نسبت به آثار عباس کیارستمی هم دارم، البته بسیاری از سینماگران جهان، کیارستمی را نابغه هنر هفتم می‌نامند، ولی آیا این نبوغ برای سالن‌های سینما هم کاربرد داشته است؟ آیا مردم با دیدن فیلم‌های او دستخوش هیجان و تغییری شده‌اند؟ این تولیدات به نظرم کارایی خاصی ندارند، جز آن‌که خواسته لحظه‌ای از دغدغه ذهنی کارگردان را بیان کنند. این دو فیلم را نام بردم تا بگویم وقتی از هنر عامه پسند سخن می‌گوییم منظور این نیست فیلم‌هایی که تماشاگر ندارند یا اصطلاحاً برای گروهی خاص تولید می‌شود، آثاری عمیق و متفکرانه‌اند.

ایکنا ــ چرا در سینمای کشورمان آثاری که بتوانند در میان توده مردم جایگاهی ویژه کسب کنند تنها آثار عامه‌پسند؛ نظیر «اخراجی‌ها» و... هستند؟

موفقیت این دست تولیدات به تشخیص صحیح سازنده آن مربوط است، که ذائقه مردم را برای تولید یک اثر طنز با موضوع دفاع مقدس شناخته است. آثار مرحوم علی حاتمی هم در نزد بسیاری از مخاطبان محبوب است و گویش و لوکیشن‌های خاص خود را دارد، اما در جامعه، این سبک از گفت‌‌وگو وجود ندارد، بنابراین موفقیت یک فیلم در گیشه دلیل بر خوب بودن آن اثر نیست، البته استقبال از این آثار نیز ربطی به پایین بودن سطح سلیقه مردم ندارد، بلکه این دست تولیدات نیاز آنی مخاطب را پاسخ می‌گویند. 
 
در حال ادیت
مثال دیگر در این زمینه فیلم «محمد رسوال الله» ساخته مجیدی مجیدی در قیاس با «الرساله» مصطفی عقاد است که این فیلم از نظر فنی کیفیت بسیار خوبی دارد، اما نتوانسته به اندازه فیلم عقاد روی تماشاگران اثر داشته باشد. به همین جهت تکنیک صرفاً نمی‌تواند اثرگذاری کافی را در این زمینه داشته باشد، بلکه باید خواست و سلیقه مردم را هم در نظر بگیرد.

ایکنا ــ سینمای امروز ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اگر بخواهیم درباره سینما در حال حاضر اظهارنظر کنیم من اکثر فیلم‌های سینمایی را سخیف می‌دانیم، زیرا عباراتی که در برخی آثار سینمایی شاهد آنیم به حدی رکیک است که نمی‌شود آن‌ها را همراه خانواده دید، البته ممکن است گفته شود در سینمای آمریکا هم چنین آثاری تولید می‌شود، اما جامعه غربی را به لحاظ فرهنگی نمی‌توان با جامعه ایرانی مقایسه کرد. نکته‌ای هم در این میان وجود دارد، که ما زشتی‌های رایج در برخی از فیلم‌های غربی را در تولیدات تلویزیونی هم مشاهده می‌کنیم.
 

در مباحث هنری، عده‌ای معتقدند سینما صرفاً سرگرمی است و نباید از آن انتظار آموزش داشت اما در ارائه سرگرمی اگر نتوان فضیلتی را کسب کرد که دیگر به آن سرگرمی نمی‌توان گفت، بلکه بهتر است عنوان بطالت برای آن به‌کار گیریم؛ بنابراین تنها به فیلم‌هایی، چون «اخراجی‌ها» مختص نمی‌شود و گستره آن در سینما فراوان است. 
 
گفت‌و‌گو از داوود کنشلو
انتهای پیام
captcha