گیلهوا عنوان مجموعهای به کارگردانی اردلان عاشوری است که چندی پیش از شبکه سه سیما پخش شد. این اثر به قحطی بزرگی میپردازد که در اواخر دوره قاجار رخ داد؛ موضوعی که کمتر اثری به آن اشاره کرده است. به بهانه پخش این اثر با اردلان عاشوری، کارگردان و امیرحسین هاشمی، بازیگر این مجموعه، گفتوگویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ــ گیلهوا سریالی تاریخی است که در آن به مقطعی از تاریخ پرداخته میشود که اکثریت مردم از آن بیاطلاعاند. درباره چرایی تولید این اثر برایمان توضیح دهید.
عاشوری: سال نود کتابی با عنوان «قحطی بزرگ» نوشته محمدقلی مجد را مطالعه کردم. این کتاب به واقعهای پرداخته بود که کمتر بحث و بررسی شده است. این کتاب دلایل قحطی بزرگ را که بر اثر آن تعدادی زیادی انسان کشته شده بودند تبیین کرده بود، اما مهمترین دلیل این اتفاق اسفبار سیاستها و اقدامات انگلیسیها در آن دوره بود. همین موضوع سبب شد تا طرحی بنویسم که بتوان براساس آن مستندی ساخت تا به شکل دقیقی به این موضوع بپردازد. در ادامه به من پیشنهاد شد به جای مستند، این طرح را به فیلمنامه تبدیل کنم تا به واسطه قصهپردازی بتوان جزئیات این اتفاق را به دقت شرح داد.
اگر قرار بود داستان قحطی به صورت دقیق و مستقیم بیان شود، قطعاً قصه بسیار تلخ میشد و مخاطبان را رنجیدهخاطر میکرد. به همین جهت تلاش کردم با قصهای تلطیف شده به این موضوع بپردازم. معتقدم برای بیان تلخیها حتماً نباید روایتی تلخ انتخاب شود، بلکه میتوان قصه را برای مخاطب جذاب کرد. به همین جهت به دنبال بارقههای امید در آن دوران گشتم و میرزا کوچکخان را بهترین نور امید در آن زمان یافتم. میرزا کوچکخان علاوه بر اینکه زود دست انگلیسیها را در این زمینه خواند، نیروهایش را به منجیل فرستاد تا جلوی نفوذ انگلیسیها را به رشت بگیرد. در ضمن به هفت یا هشت هزار نفری که از شهرهای مختلف برای پناه به شمال آمده بودند سکنی داد و برای این پناهجویان مقرری در نظر گرفت تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند.
زمانیکه میرزا برای جنگ رفت، اقدامی انجام داد که نشان میدهد تا چه حد او کاردان و باهوش است، زیرا پناهجویان را به دست مردم سپرد. داستان نیز از همین جا شروع میشود. در سریال خانوادهای ارمنی حضور دارند که برای فرار از قحطی به شمال میآیند و نزد خانوادهای به نام محمودخان زندگی میکنند. پسر این خانواده عاشق دختر ارمنی میشود و همین موضوع آغازگر قصه سریال است.
ایکنا ــ در مورد میرزا کوچکخان شایعاتی شکل گرفته بود که با اعلام جمهوری در پی جدایی از ایران بود. چگونه توانستید سره را از ناسره تشخیص دهید؟
عاشوری: ابتدا میخواهم بگویم چرا با وجود ساخته شدن سریال و فیلم درباره میرزا، بازهم سراغ این موضوع رفتیم. در این اثر به صورت مستقیم به میرزا کوچکخان نپرداختهایم و شخصیت میرزا در شش سکانس ترسیم شده بود. هدف گیلهوا روایت قحطی بزرگ بود. بنابراین آنجایی که هم حضور میرزا را در مجموعه میبینیم مربوط به بخشهایی از فعالیتهای اوست که به وضعیت قحطیزدگان میپرداخت.
قبل از اینکه بخواهم گیلهوا را بسازم از حواشی زندگی میرزا آگاه بودم. به همین جهت به ادعایی که میگویند میرزا به دنبال جدایی گیلان بود پاسخ دادم. در این صحنه انگلیسیها برای مذاکره نزد میرزا میآیند و به او پیشنهاد میکنند اگر به آنها اجازه عبور از گیلان داده شود، آنها از حکومت وی در گیلان و ایران حمایت خواهند کرد، ولی میرزا به آنها میگوید که دعوای ما با رجال خودمان نیز برای همین بده بستانهای سیاسی است. جدا از این اتفاق رجال مهم تهران نیز با توجه به بیلیاقتی شاه قاجار به میرزا پیشنهاد کردند اگر به تهران بیایید و او به سادگی قادر بود تهران را در اختیار خود بگیرد، ولی وی هیچ گاه زیر بار چنین پیشنهادی نرفت. این مسئله نشان میدهد میرزا هیچ گاه به دنبال جدایی از ایران نبود.
برخی بیان میکنند که میرزا در مقابل رضاخان به پا خاست، درصورتیکه در دوره اول که سه ساله بود میرزا مشکلی با رضاخان نداشت، اما در دوره دوم درگیری آنها آغاز شد. گیلهوا روایتگر دوره اول انقلاب میرزا کوچک خان است، دورهای که انگلیس و روسیه ایران را بین خود تقسیم کردند. در همان دوره شاه بیلیاقت قاجار به جای اینکه در مقابل قحطی حرکتی از خود نشان دهد به یک محتکر تبدیل شد بود تا به واسطه این احتکار در بورس فرانسه برای خود سرمایهای به دست آورد. در چنین شرایطی میرزا تلاش کرد با تسلط بر گیلان، اجازه ندهد مردم آنجا گرفتار قحطی شوند و در ادامه به پناهجویان هم یاری رساند. در نتیجه به صراحت میگویم اگر امثال رئیسعلی دلواری و میرزاکوچک خان نبودند ایران مستعمره انگلستان میشد، نظیر اتفاقی که در هند رخ داد.
شبههای در این میان وجود دارد، آنها میگویند بعد از پیروزی انقلاب به میرزا کوچکخان بها داده شد، در صورتی که طرح ساخت این مجموعه در تلویزیون ملی ایران قبل از انقلاب تصویب شده بود، همان گونه که «دلیران تنگستان» نیز قبل از انقلاب ساخته شد. درباره میرزا کوچک خان، «دنستتر ویل» افسر انگلیسی که با میرزا جنگید میگوید که میرزا تنها برای وطنش میجنگد و اهل هیچ زد و بندی نیست. این واکنشها بیانگر آن است که هدف میرزا از جنگ چه بود.
نقدی هم به روایت تاریخی در آثارمان دارم که باعث عکسالعمل مردم شده است. برای نمونه برخی شخصیتها در تاریخ که اتفاقاً اقدامات مثبتی هم انجام دادهاند، فقط سیاه ترسیم میشوند و اقدامات مثبتشان دیده نشده است. برای مثال به محمدعلی فروغی و محمد مصدق اشاره میکنم. نتیجه چنین اتقاقی سبب مخدوش شدن تاریخ است که منتج به اتفاقات ناخوشایندی میشود که نمود آن را در برخی سریالهایی تاریخی شاهدیم.ایکنا ــ معمولاً انتخاب عوامل و بازیگران برای آثار تاریخی سخت است. چگونه گروهتان را انتخاب کردید؟
عاشوری: فعالیت در این حوزه بسیار سخت است، چون بازیگرانی که حاضر به همکاری در این قبیل مجموعهها باشند معمولاً کماند، برای همین از همان ابتدا به دنبال بازیگرانی با دستمزد بالا نبودیم، هرچند محدودیتهای مالی هم در این عدم انتخابها نقش داشت. درباره قیمت بازیگران نیز باید نکتهای را بیان کنم. آنهم اینکه شرایط به اندازهای وخیم است که بسیاری از کارگردانها امکان همکاری با برخی هنرمندان را از دست دادهاند، چون قیمت آنها به اندازهای غیرمعقول شده که نمیتوان چنین خواستهای را محقق کرد.
دستمزد بازیگران به سینمای مستقل ایران هم آسیب زده است، چون پیشتر فیلمسازها میتوانستند از بازیگران مطرح را در آثار مستقل سینمای ایران هم داشته باشد، ولی این اتفاق در شرایط فعلی امکانپذیر نیست. همچنین افزایش دستمزد بازیگران بر دیگر مشاغل سینما نیز تأثیر خود را گذاشته است. حضور بازیگران چهره همیشه به معنای موفقیت فیلم در فروش نیست. به همین جهت کاملاً مشاهده میکنید که بسیاری از فیلمهای پربازیگر فروش چندانی ندارند.
این اتفاق به دلیل سیاستگذاریهای غلط در سینما رخ داده است. یکی از این تصمیمات به استفاده از سلبریتیها در سینماوتلویزیون مربوط میشود.استفاده از سلبریتیها با این هدف انجام میشود که به رونق سینما و تلویزیون بیانجامد، درصورتیکه نتیجه آن عموماً معکوس است. برای رونق سینما و تلویزیون بیش از اینکه به حضور سلبریتی توجه شود باید روی جریانسازی آثار تأکید کرد تا بدون اینکه ضررهای احتمالی حضور سلبریتیها پیش آید به موفقیت مورد نظر رسید.
هاشمی: باور من این است که بالا رفتن دستمزد بازیگران بیش از هر عاملی به عملکرد فیلمسازان و تهیهکنندگان مربوط میشود، چون اگر آنها چنین پولهایی را به سلبریتیها نمیدادند، دیگر این وضعیت به وجود نمیآید، اما وقتی این پول پرداخت میشود، دیگر جای گلایه باقی نمیماند.ایکنا ــ زمانیکه پیشنهاد بازی در این سریال را پذیرفتید چه چیزی برای شما جذاب بود؟ آیا در این زمینه مطالعه هم داشتید؟
هاشمی: پروسه حضور در این سریال طولانی بود، چون نقشی که من آن را بازی کردم، سن کمتری داشت و در ادامه با تغییراتی که پیش آمد سن شخصیتی که من آن را ایفا کردم بالاتر رفت. وقتی این کار به من پیشنهاد شد آن را پذیرفتم، چون قبلاً با ابراهیم امینی کار کرده بود و اردلان عاشوری را هم میشناختم. البته کمی هم ترس داشتم، چون پیشتر در «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» هم بازی کرده بودم، ولی به هر حال وقتی دریافتم، این اثر ظرفیت فراوانی دارد، حضور در آن را پذیرفتم. درباره قیام جنگل نیز تا آنجا که ضرورت ایجاد میکرد مطالعه کردهام و همچنین نظرات کارگردان را در این زمینه صحیح یافتم.
برای اینکه بتوانم به نقش نزدیک شوم، تنها به مطالعه تاریخی اکتفا نکردم، بلکه تلاش کردم به لحاظ فیزیکی هم به کارآکتر نزدیک شوم، در همین راستا نسبت به الان، ۱۸ کیلو وزن کم کردم. درباره ایفای نقش در آثار تاریخی ذکر نکتهای را ضروری است زیرا بازیگری که میخواهد در چنین آثاری حضور داشته باشد، باید بتواند زیست در آن شرایط را تجربه کند. برای مثال من آموختم، چگونه پای برهنه در جنگلها و مراتع راه بروم، بدون اینکه اذیت شوم، همچنین سوارکاری آموختم که تا حدودی انجام آن برایم سخت بود. ایکنا ــ با توجه به حضورتان در «رد خون» کمی هم درباره این فیلم بگویید، چون چنین اثری کمتر در سینمای ایران تولید میشود، ولی چندان در فروش موفق نبود. دلیل این امر چیست؟هاشمی: این فیلم جزء آثار خوب سینمای ایران است، اما همانگونه که میدانید موفقیت فیلمها در گیشه به متغیرهای بسیاری منوط است. اول اینکه فروش این فیلم را با آثار کمدی مقایسه نکنیم، چون به واسطه وضعیتی که بر کشور حاکم است، اقبال به فیلمهای طنز بیش از کارهای جدی است. مطلب بعد به زمان اکرن مربوط میشود، زیرا زمان اکران آثاری نظیر رد خون مناسب پاییز و زمستان نیست، هرچند ممکن است مثالهای نقض این امر هم وجود داشته باشد. درباره نقشم هم باید بگویم در قسمت اول ماجرای نیمروز نقشم کمرنگ بود، اما در قسمت دوم این نقش پررنگتر شد. به هر حال من نقشم را در این فیلم دوست دارم، اما در ادامه مسیر کاریام علاقهمندم دیگر ژانرهای سینما را هم تجربه کنم.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام