دین؛ پاسبان انسانیت/ قدر انسان، تعین‌کننده حق و تکلیف
کد خبر: 3858449
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۷
حکمت‌های امیر/ برداشت ۱۰۳

دین؛ پاسبان انسانیت/ قدر انسان، تعین‌کننده حق و تکلیف

گروه معارف ــ دین پاسبان انسانیت است، تا از مرزهای بلند انسان و انسانیت سقوط نکنیم و تا فرصت‌های بالا رفتن از نردبان هستی را هدر نداده، تلف نکنیم و رنج بیهوده نبریم.

دین، شناسایِ پاسبان و تعالی‌بخش انسان است/ قدرانسان، تعین‌بخش حق و تکلیفبه گزارش ایکنا از اصفهان، در حکمت شماره 103 نهج‌البلاغه آمده است: «إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا وَ سَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا؛ همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده، آن‌ها را تباه نكنيد و حدودى براى شما معين فرموده، اما از آن‌ها تجاوز نكنيد و از چيزهايى نهى فرمود، حرمت آن را نگاه داريد و نسبت به چيزهايى سكوت فرمود نه از روى فراموشى. پس خود را درباره آن‌ها به رنج و زحمت دچار نسازيد».

فرائض: جمع فریضه؛ آنچه واجب شده؛ در اصل جدا کردن قطعه‌ای از چیزی و تأثیر گذاشتن در آن قطعه، معنی می‌دهد و در مورد واجب کردن هم، چون پاره‌ای از موضوع را جدا کرده و حکم را به آن اختصاص می‌دهد، استفاده می‌شود.

تضییع: اتلاف، هدر دادن، تباه‌سازی، از بین بردن، مهمل و بی کار ساختن چیزی.

تعدی: تجاوز، از حد گذراندن، ظلم.

این حکمت حاوی چهار بخش است و هر بخشی از دو قسمت تشکیل شده، در هر کدام از قسمت‌هایِ اول، خداوند و فعل او قرار گرفته است؛ او واجب‌کننده فرایض و تعیین‌کننده حدود و ناهی از برخی امور و ساکت در مقابل برخی دیگر شمرده شده است. اما در بخش‌های دومِ هر کدام از فرازها انسان قرار دارد، با اختیارِ تضییع و هدر دادن یا استفاده از فرصتِ آن فرائض و امکان تجاوز و دریدن و هتک یا پذیرش و قبولِ آن حدود و مناهی، و حتی مختار در خریدنِ رنجِ پیگیریِ اموری که خداوند در مقابلشان سکوت اختیار کرده است.

او به ما نمی‌گوید که اگر این حدود و فرایض و مناهی را نپذیری و استفاده درست نکنی و رعایت ننمایی تو را چه می‌کنند و چه نمی‌کنند، او نتیجه‌ها را نمی‌گوید، بلکه به ماهیتِ خود عمل متذکر می‌شود، که هدر دادن است و تجاوز است و دریدن و زحمت و رنج بیهوده بردن؛ گویی همین تذکر کافی است. او نمی‌گوید که اگر از این راه برَوی تو را می‌سوزانند، بلکه می‌گوید این راه، سوزان است و می‌سوزاند، هم تو را و هم فرصت‌هایت را از بین می‌برد. این منطق علی است در این سخن، تا ما را متذکرِ هدررفتِ فرصت‌ها و تجاوز از حدود و چارچوب‌های بندگی یعنی چارچوب‌های هویت انسانی‌مان کند تا از اختیار و آزادی خود در این میانه، درست انتخاب کنیم. هدف از این سخن شاید آن است که فرد را در حوزه «وظیفه» و فریضه، قرار دهد، وظایفی که از تعریف عبودیت، یعنی انجام مهم‌ترین کار در هر لحظه برای خدا، سرچشمه می‌گیرند و از معیارِ نیت (انگیزه و هدف) و اهمیت (اولویت) و سنت(علم) برخورداراند.

وقتی این معیارها در امری جمع شوند، «واجب» شکل می‌گیرد و وقتی خلاف آن‌ها رخ دهد «نهی» می‌شویم و وقتی این معیارها در جایی جمع نشوند، دستور و امری برای ما نمی‎آورند و وظیفه و مسئولیتی بر دوشمان نمی‌نهند اما ورود به آن‌ها هرچند نهی ندارد، اما فرصتمان را می‌گیرد و رنج و زحمت بی‌نتیجه‌ای را بر ما تحمیل می‌کند. علی(ع) ما را از اتلاف و به رنج انداختن خود در ورود به این امور نهی کرده است.

انسانِ ترازِ این سخن امام علی(ع)، انسانِ آزاد و مختار و مسئول و وظیفه‌مند است و ورودش به مسائل باید از این سرچشمه‌ها نشات بگیرد و برآن پایه‌ها و معیارها استوار باشد. حدودی هم که برای انسان در نظر گرفته شده‌اند، حدودی است که می‌تواند از حقوق او به‌عنوان یک انسان برخاسته باشد، حدودی که براساس قدر و اندازه‌های ما در قامت بلند یک انسان وضع شده‌اند تا کرانه‌های ناپیدای ما را به ما 1- بشناسانند و 2- پاسبانی کنند و 3- ارتقاء دهند.

1- این حدود و تکالیف برآمده از آن قدر و اندازه‌هایند و بنابراین می‌توانند آن حد و مرزها را نشانمان بدهند.

2- هر موجودی متناسب با قدر و اندازه‌هایش از حقوقی برخوردار است. اگر جان‌دار است و قدر و اندازه یک موجود جان‌دار را دارد، حق حیات دارد، اگر گیاه است، حق نور و خاک و تغذیه و محیط سالم دارد؛ اگر حیوان است، حقوق حیوانات را دارد و ... و هرچه این قدر و اندازه‌ها پیچیده‌تر و بزرگتر باشند از حقوقی بیشتر و متناسب با آن قدر و اندازه‌ها برخوردار می‌شوند. حقوقی که گاه بر عهده خالق آن‌هاست و گاه برعهده سایران. این قدر و اندازه‌ها حد و مرزهایی دارند که همان حد و مرزهای این موجودات‌اند. همان‌طور که حدود و تکالیف الهی از دل حقوق بیرون می‌آیند حقوق نیز بر اساس حد و مرزهای موجودات (قدر و اندازه‌های آن‌ها) وضع می‌شوند. رعایت حدود و تکالیف الهی، یعنی رعایت حد و مرزهای انسان و حقوق او، یعنی احترام به قدر و اندازه‌های انسان و پاسداشت و پاسبانی و تثبیت آن و عدم تجاوز از تعریف انسان وعدم تنزل او به قدر و اندازه‌های غیر انسانی و یا ضد انسانی.

3- وقتی قدر و اندازه‌مان را می‌بینیم و استعدادهای خود را می‌کاویم، پی می‌بریم که فقط برای این زندگی چند ساله و در این سرا طراحی نشده‌ایم. بسیاری از استعدادهای ما برای این جهان، زیادی‌اند و گاه حتی مزاحم‌اند! می‌خواهیم تا خود را از شرشان راحت کنیم تا راحت‌تر به کارهایمان برسیم، خیالاتی که از سرعت نور سریع‌تر می‌گذرند! و هردم ما را به جایی می‌کشند، فکری که آرام ندارد و آرام‌مان نمی‌گذارد و آرامش‌مان را گرفته است و عقلی که دقت سنجش‌هایش برای توزین‌های این جهانی زیادی دقیق است و داوری‌هایش همه عیش‌مان را منقص می‌کند و پنبه خیالات و انتخاب‌های‌مان را می‌زند و ... انگار جنینی درون رحم مادر دنیائیم، به دست و پاها و چشم و گوش‌ها و ... مان که نگاه می‌کنیم برایمان زیادی‌اند، همان بند ناف کافی بود، این‌ها چیست؟ جا را تنگ کرده‌اند و معلوم نیست کاربردشان چیست و ...! آری این قدر و اندازه‌های ماست که خبر از آینده‌ای دیگر و سرا و زندگی‌ای دیگرو بزرگ‌تر و عالی‌تر می‌دهد و حتی می‌تواند تخمینی هرچند گنگ از وسعت و بزرگی آن به دست بدهد. حد و حدود ما فقط در این دنیا نیست و تنها در آن تعریف نمی‌شود و در آن جا نمی‌گیرد، حق و حقوق‌مان هم بیشتر از همه این دنیاست!

ما حق داریم تا برای زندگی دیگری که تا بی نهایت ادامه خواهد داشت، آماده شویم و راه شناسایی و حفاظت و رشد این دست و پاها و چشم و گوش‌های زندگیِ بعد را بدانیم، ما حق داریم که دین داشته باشیم، دین حق انسان است، دین حق ماست، چون انسان بودن و انسان ماندن حق ماست، چون برشدن و فراتر رفتن از خود و از این محدوده‌ها و محدودها، حق ماست، و این را از قدر و اندازه‌های بلندتر از گنجانیده شدن‌مان در این دنیا می فهمیم.

اما کدام دین؟ دین منشأ آسمانی الهی و مخاطبی زمینی انسانی دارد، این است که دین و احکام آن، الهی - انسانی است و در محدوده توان و هماهنگ با ساختار وجودی انسان است و تکالیف و مسئولیت‌هایی هم که بر عهده ما می‌گذارد، الهی-انسانی است، و رعایت همین حقوق در قبال خود و خدا و دیگران و سایر نیروها و موجودات هستی در زمره آن است. آری، دینی که پاسبان انسانیت است، تا از مرزهای بلند انسان و انسانیت سقوط نکنیم و تا فرصت‌های بالا رفتن از نردبان هستی را هدر نداده، تلف نکنیم و تا رنج بیهوده نبریم.

یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان 

انتهای پیام
captcha