مسعود آلگونه، عضو هیئت علمی گروه ادبیات دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا اصفهان، در خصوص سبقه اساطیری یلدا در فرهنگ ایران، اظهار کرد: ایرانیان پیش از زرتشت آیینی به نام مهرپرستی یا میترائیسم داشتند که بر اساس آن شب یلدا را شب تولد مهر، خدای ایرانیان باستان، میدانستند. سمبل این خدا در جهان خارج خورشید بود و به همین خاطر آنها خورشید را به عنوان نمادی از مهر یا میترا تکریم کرده و این شب را به عنوان سمبلی از تولد وی جشن میگرفتند. البته بخشی از عناصر مهرپرستی پس از آمدن زرتشت جذب این آیین و بخشی از آن نیز در امپراطوری روم جذب مسیحیت شد.
وی بیان کرد: زمانی که ایرانیان باستان به آیینهای دیگر روی میآورند، عناصر اسطورهای یلدا همچنان باقی ماند که این عناصر شامل جشن و تشریفاتی خاص در این شب است.
این عضو هیئت علمی ادبیات دانشگاه اصفهان بیان کرد: مردمشناسان حوزه فرهنگ اعتقاد دارند سنتها و آیینهایی که از گذشته به جا میمانند در چند سطح به جا میمانند؛ بعضی از آنها کارکردی اجتماعی، اخلاقی و دینی خاص خود را دارند و بعضی صرفا در حد آیینی مانده و کارکرد ویژهای ندارند.
وی در ادامه با بیان اینکه گاهی از دل یک سنت و آیین فوایدی عملی میبینیم که به واسطه آن میتوانیم حضور آن آیین را توجیه کنیم، گفت: اما گاهی اوقات این سنت به جا مانده عوارض و عواقب عملی نداشته و صرفاً میتوانیم آن را به یک سرمایه اجتماعی نمادین تبدیل کنیم که میتواند به یک قوم و فرهنگف، نوعی اتحاد ناشی از باورهای یکسان ببخشد. مقبره حافظ به خودی خود کارکرد خاصی ندارد، اما ادبپژوهان و علاقهمندان به فرهنگ و هنر و ادبیات ایران در مفهومی سمبلیک به نام مقبره حافظ گرد هم آمده و این مکان اتحادی در نوع نگرش و رفتار به آنها میبخشد.
آلگونه بیان کرد: سنتهای جمعگرایی و صلهرحم در واقع همان مفهوم روی آوردن به نوعی وحدتباوری است. با این حال مدرنیسم زندگیهایی را به وجود میآورد که «شیوههای زندگی متفاوت انسان مدرن» نامیده میشود. همین که فرد به شیوههای متفاوتی به زندگی یا پول درآوردن روی آورده و معیشت متفاوتی را نسبت به همنوعانش در پیش میگیرد، ذهن، این آمادگی را پیدا میکند که با شیوههای متفاوتی نیز جهان را تفسیر کند.
این عضو هیئت علمی گروه ادبیات دانشگاه اصفهان افزود: مدرنیته و روی آوردن بشر به عصر تکنولوژی انسانی را خلق میکند که نمیتواند مانند قبل با اتکا به چند حرفه کلان مثل کشاورزی و دامپروری زندگیاش را سر و سامان ببخشد و باورهای یکسانی داشته و بتواند روحیه جمعی را تقویت کند، بلکه انسان مدرنی را به وجود میآورد که گویی در جزیره سرگردانی است.
آلگونه بیان کرد: بدیهی است که اگر فرهنگی به سنتها و آیینهای دیرینه مجهز بوده و با تکیه بر آنها و گرامیداشت آنها بتواند به نوعی این روحیه را به شهروندانش القا کند، میتواند بخشی از آن فاجعه فردگرا شدنی که حاصل مدرنیته است را حل کند.
انتهای پیام