دنیای فانی و آخرت باقی
کد خبر: 3876732
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۳
حکمت‌های امیر/ برداشت ۱۱۳

دنیای فانی و آخرت باقی

گروه معارف ــ نیست شدن، ذات این دنیاست، دنیایی که دنیای ترکیب اضداد است و حاصل جمع این اضداد فناآفرین است، برخلاف جهان دیگر که باقیست و سرای جاودانگی‌هاست.

دنیای فانی و آخرت باقی

در حکمت 113 نهج‌البلاغه آمده است: «وَ قِيلَ لَهُ[ع] كَيْفَ نَجِدُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ ع كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ.
شخصى از امام پرسيد حال شما چگونه است؟ فرمود: چگونه خواهد بود حال كسى كه در بقاى خود ناپايدار و در سلامتى بيمار است و در آنجا كه آسايش دارد، مرگ او فرا مى‌رسد!

ما انسان‌ها در حالی که زنده‌ایم و هنوز باقی هستیم، نفس‌هایمان به سوی فنا و از دست دادن کشیده می‌شود و ساق‌هایمان به سوی نیستی روان است. سلول‌هایی که از دست می‌روند و فانی می‌شوند و قوایی که به تحلیل می‌روند، چهره‌هایی از این پر شدن کاسه زیرین ساعت شنی زندگی ماست. او این فنا شدن مستمر جاری در زیر پوست در ظاهر استاده و استوار را حس می‌کند و بر آن اشراف یافته است، ما اما این قالب ظاهر بیرون را می‌بینیم که سرپا و باقی نماست و او صورت‌هایی را می‌بیند که در زیر این پوسته جریان دارند.

این نیست شدن و تفانی، ذات این دنیاست، دنیایی که دنیای ترکیب اضداد است و حاصل جمع این اضداد فناآفرین است، برخلاف جهان دیگر که باقیست و سرای جاودانگی‌هاست.

آن جهان جز باقی و آباد نیست
زان که ترکیب از اضداد نیست
این تفانی از ضدّ آید ضدّ را
چون نباشد ضد نبود جز بقا(مولوی)

این دنیا، دنیای کون و فساد است و هر آن و لحظه‌اش تبدیل و تبدلی و تغییر و تحولی را رقم می‌زند، تازه‌ها جای کهنه‌ها می‌نشینند و خود باز رنگ کهنگی می‌پذیرند و این چنین ارابه جهان به پیش می‌رود.

این جهان با این دو پر اندر هواست
زین دو، جان‌ها موطن خوف و رجاست
تا جهان لرزان بود مانند برگ
در شمال و در سموم بعث و مرگ

سقم و بیماری و صحت و سلامت چهره‌هایی دیگر از همین تضادند؛ ما خود را صحیح و سلامت می‌پنداریم، اما در همین حال فرسودگی و پیری و از دست رفتن سلول‌ها و ... آسیب‌پذیری‌ها را به دنبال می‌آورند. بیماری‌هایی که در کمین‌اند و علائم‌شان هنوز ظاهر نشده، بیماری‌های پنهان و سلامتی‌های ناپایداری که عصایی چوبین را می‌مانند در دست سلیمان عمر، در زیر دندان موریانه‌های فنا. مرگی که در کمین نشسته است و در جایی که آن را امن می‌بینیم، گریبان‌مان را خواهد گرفت. علی(ع) می‌خواهد کاخ پوشالین اطمینان دروغین ما را فرو بریزد و تا این کاخ برآمده در مسیر سیلاب فنا بر باد نرود، چشم‌هایمان باز نخواهد شد. او خود را در چه موقعیت لرزانی می‌بیند و ما در چه اطمینان خامی آرام نشسته‌ایم!!

یادداشت از داریوش اسماعیلی؛ معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی اصفهان

انتهای پیام
captcha