«مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد» عنوان روز یکشنبه، 20 بهمن، در تقویم دهه فجر 1398 است؛ نقش مردم در حکمرانی، عدالت و فسادستیزی جایگاه ویژهای در اندیشه امام خمینی(ره) دارد و از نگاه امام(ره) نمیتوان با بیتوجهی به نقش مردم، به حاشیه راندن عدالت و بیتفاوتی در برابر فساد حکومت اسلامی را تثبیت کرد و تداوم داد.
البته عبارت مردمسالاری دینی مستقیماً توسط امام(ره) به کار برده نشده اما تأکید ایشان بر پیوند جمهوریت و اسلامیت و اهمیت رأی مردم خود گواه آن است که امام(ره) برگرفته از آیه قرآنی «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» اراده یک قوم و ملت برای تغییر و تعیین سرنوشت را عامل کمک و عنایت الهی دانسته و لذا در همه مسائل سیاسی و اجتماعی بر حضور و مشارکت فعالانه مردم تأکید میکردند.
امنیت پایدار و ارتقای بازدارندگی لازمه مبنایی تحقق اهداف غایی حکومت اسلامی
بیداری جهان اسلام و رهایی از سلطه استکبار با وحدت قرآنمحور و عترتپایه
امام خمینی(ره) درباره اهمیت جایگاه مردم و نظر آنها در اداره کشور میفرمایند: «ما تابع آراى ملت هستیم. ملت ما هر طور رأى داد ما هم از آنها تبعیت مىکنیم. ما حق نداریم. خداى تبارک و تعالى به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزى را تحمیل بکنیم.» (صحیفه امام، ج11، ص 34)
در این سخن امام(ره) به صراحت تحمیل رأی و نظر خود به منزله رهبر یک حکومت اسلامی، به مردم را دقیقاً در مسیر خلاف خواست خدا و اسلام بیان میکنند و این نشان میدهد که امام(ره) هیچگاه نگاه قیمگونه به مردم نداشتهاند و برعکس همه را به تبعیت از رأی مردم، حال هر چه باشد، تأکید مؤکد میکردند.
در نگاه امام خمینی(ره) نسبت مردم و حکومت در واقع نسبت مخدوم و خادم است؛ حکومت برای مردم، از مردم و در مردم است و با این نگاه حکومت وظیفهای جز خدمتگزاری و تحقق خواستهای مردم ندارد. برهمین اساس است که میفرمایند: «خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند.» (همان)
در واقع کار بدیع امام(ره) که تا آن روز به ویژه در جهان اسلام به جز دوره کوتاهی در زمان حکومت پیامبر(ص) و امام علی(ع)، انجام نگرفته بود، پیوند میان سه رکن مردم، دین و رهبری دینی بود و امام(ره) در چارچوب اسلام برای مردم نقش و کارکرد ویژه در اداره یک جامعه و کشور تعریف کنند و بدون اینکه اصول و مبانی اسلام دچار خدشه شود از دل اسلامیت جمهوریت را برآورند نه اینکه این دو را به مثابه دو مؤلفه جدا از هم به یکدیگر پیوند بزنند. به عبارتی امام(ره) از همان آموزهها و اصول دین اسلام، ثابت کردند که درون اسلامیت، دموکراسی آن هم دموکراسی واقعی، وجود دارد و آن را در اداره کشور عملی کردند که برخلاف عقیده بسیاری از علما و اندیشمندان دنیای اسلام بود که منافات و تضادی میان حکومت مردممحور و حکومت اسلامی میدیدند و اسلام و دموکراسی را قابل جمع شدن با هم نمیدانستند.
از همین جهت است که بیان میدارند: «حکومت اسلام که از مردم جدا نیست، تو مردم است، از همین مردم و از همین جمعیت است.» (همان، ج 8، ص 372 ) یا «از حقوق اولیۀ هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد.» (همان، ج 4، ص 367)
البته امام(ره) براساس یک حکم و اقتضای عقلانی نیز به این نتیجه رسیده بودند که حکومتهای امروزی باید به مردم متکی باشند تا از هر لحاظ از قدرت و توان چه در عرصه داخلی و خارجی برخوردار باشند؛ «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد؛ اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند؛ آن رژیم از بین نخواهد رفت.» (همان، ج 8، ص 372)
براین مبنا درست است که مشروعیت حکومت اسلامی برگرفته از اراده الهی است اما این مردم هستند که منبع قدرت و تأسیس، تثبیت و تداوم نظام سیاسی هستند و نمیتوان به نام مشروعیت الهی، مانع از تحقق تعیین سرنوشت به دست مردم شد و برعکس این دو اراده با هم معنا پیدا میکند و مردمسالاری دینی را شکل میدهد.
به همین جهت امام(ره) بر احترام به رأیِ مردم و حفظ ارتباط مسئولان با مردم به منزله عامل اصلی حفظ نظام اسلامی نگاه کرده و میفرمایند: «آن چیزی که برای همۀ ما لازم است، این است که ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم، و این یک سرش بسته به دولت است و رئیسجمهور است و مجلس، یک سرش هم مربوط به خود مردم. اگر این طرف را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت، آن طرف را حفظ میکنند.» (همان، ج 19، ص 407) یا «جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را میکرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق. شما هم باید دنبال همین معنا باشید.» (همان، ج 17، ص 251)
لذا امام خمینی(ره) به مردم هم به مثابه عامل موجد، هم عامل بقا و هم عامل پیشبرنده انقلاب نظر داشته و برپایه همین اصل همواره به رأی و نظر مردم حتی اگر به زعم ایشان اشتباه بود، احترام میگذاشتند و به عهد خود مبنی بر «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر» همواره پایبند بودند.
عدالت و فسادستیزی نیز از دیگر مقولاتی است که امام(ره) توجه و حساسیت خاصی به آنها داشتند و اساساً حکومت اسلامی را برای تحقق عدالت در همه ابعاد آن می دانستند و لذا صرف اسلامی بودن حکومت بدون توجه به عدالت و ضدیت با فساد را قبول نداشتند.
لذا ایشان مهمترین ویژگی جمهوری اسلامی را تحقق خیر و برچیدن ستم دانسته و میفرمایند: «با جمهوری اسلامی سعادت، خیر، صلاح برای همه ملت است... در جمهوری اسلامی زورگویی نیست، در جمهوری اسلامی ستم نیست.... در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان می رسند... عدالت الهی بر تمام ملت، سایه میافکند.»
حتی در نگاه فقهی و شرعی امام(ره) همه احکام فقهی وسیلهای برای تحقق عدالت هستند؛ «احکام شرعی قوانین اسلام هستند و این احکام شأنی از شئون حکومت میباشند، بلکه احکام، مطلوب بالعرض و اموری ابزاری هستند برای اجرای حکومت و گسترش عدالت.» (صحیفه امام، ج 6، ص 525)
ایشان با همین نگاه قرآنی و دینی عدالت را نه امری کهنه و زمانمند بلکه آرمان همیشگی بشری در طول تاریخ دانسته و میفرمایند: «اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و ... چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.» (پایگاه اینترنتی حوزه، مفهوم عدالت در اندیشه سیاسی امام خمینی)
در همین راستا بر قسم اجتماعی عدالت به منزله مهمترین بعد عدالت در حکومت اسلامی دست گذشته و میفرمایند: «عدالت اسلامی را میخواهیم در این مملکت برقرار کنیم، یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد، اسلامی که در آن هیچ ظلم نباشد، اسلامی که آن شخص اول با آن فرد آخر همه علی السواء در مقابل قانون باشند.» (همان)
تأکید ایشان بر ضرورت تحقق عدالت در حکومت اسلامی از این جهت است که عدالت پایه و اساس سایر آرمانها از جمله آزادی و استقلال است. در واقع جامعه غیرعادلانه در تحقق سایر مؤلفههای پیشرفت نیز ناکام میماند و حاکمیت ظلم مانع شکوفایی و رشد استعداد آحاد اقشار جامعه میشود؛ «عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.» (همان)
حال با این استدلال میتوان گفت فقدان عدل در جامعه یعنی وجود ظلم و فساد و لذا امام(ره) بر مبارزه همیشگی با فساد تأکید داشته و بروز و ظهور فساد در نظام سیاسی عامل تزلزل پایهها و اساس حکومت اسلامی میدانستند. لذا در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه «اولین اقدامات یک دولت اسلامی چه خواهد بود؟ اینگونه پاسخ میدهند که «اولین اقدام، این است که همۀ عوامل فساد و مهمتر اینکه همۀ انگیزههای فساد در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سایر زمینه ها با کمال جدیت باید ریشه کن شود.» (حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی امام خمینی، ص 364)
در جای دیگری میفرمایند: «ما با تکیه بر دستورات اسلامی و اجرای مقررات آن در همۀ زمینهها تلاش خواهیم کرد، که از سویی دست عناصر فاسد کوتاه شود و از طرفی انگیزههای فاسدکننده نابود شود. و دیگر اینکه عموم مردم را موظف میدانیم که انحراف از مسیر اسلامی را در هر کجا که میبینند از پایینترین و بالاترین مقامات بلافاصله جلوگیری کنند. و بدین ترتیب از رشد فساد جلوگیری میشود و مجال بر عناصر فاسد نیز بسته می ماند.» (همان، ص 365)
آنچه از این سخنان برمیآید توجه بیشتر امام(ره) بر انگیزهها و زمینههای ایجاد فساد نسبت به مفسدان است. در واقع مبارزه و از بین بردن زمینههای فساد در جامعه از سختی و اهمیت بیشتری نسبت به مبارزه و برخورد با افراد فاسد دارد و حکومت اسلامی باید در این جهت تلاش بیشتری نماید.
نکته بعد اینکه امام(ره) در اینجا؛ مبارزه با فساد، نیز نقش مهمی را برای مردم قائل هستند و آنها را نسبت به رصد رفتار حاکمان مسئول میدانند که این نظارت مردمی بر همه مسئولان عامل اصلی بر پیشگیری و جلوگیری از رشد و اشاعه فساد است؛ نکتهای که امروز در قالب «سوتزنی» و تشویق گزارشدهندگان فساد در عرصه عمومی مطرح میشود.
با بررسی این سخنان میتوان گفت که در اندیشه امام خمینی(ره) مردم نقش محوری هم در شکل دادن به حکومت، هم در تحقق عدالت و هم پیشگیری از فساد و رشد آن در جامعه دارند و همه اینها منوط به آن است که حکومت اسلامی و مسئولان آن زمینه این نقشآفرینی را برای مردم فراهم کنند و با ایجاد امنیت و آزادی هم بستر ارائه نظر مردم در اداره حکومت را ممکن کرده و هم مطالبه بدون واهمه و ترس عدالت و مبارزه با فساد را در مردم به منزله یک گفتمان غالب ایجاد کنند تا حرکت به سمت جامعه اسلامی که افراد آن بتوانند بدون لکنت در مقابل حاکمان و مسئولان سخن بگویند و بر رفتارها و تصمیمات آنان نظارت کنند محقق شود.
انتهای پیام