ظاهرگرایی و یا شکلگرایی نوعی رویکرد رفتاری در جامعه است که به متن و محتوای یک رویداد و پدیده توجه ندارد و تنها به جنبههای ظاهری آن میپردازد. چنین رویکردی افراد، پدیدهها و اندیشهها را برمبنای جنبههای ظاهری و بیرونی آن مورد بررسی قرار میدهد و به جنبههای محتوایی، درونی توجهی نکرده و بر همین مبنا قضاوت میکنند. خبرنگار ایکنا اصفهان، در همین رابطه گفتوگویی با حجتالاسلام مجتبی سپاهی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ فکر نمیکنید امروز در جامعه با پدیدهای به نام ظاهرگرایی یا شکلگرایی مواجهیم؟ یعنی در قضاوت، سنجش و داوری حوادث و رویدادها و حتی اشخاص به محتوا، باطن و مفاهیم درونی توجه نشده و بیشتر به جنبههای ظاهری پرداخته میشود و اشخاص بر همین اساس مورد قضاوت قرار میگیرند؟
در ارتباط با این سؤال باید به چند نکته توجه کرد. اصولاً همه رفتارهایی که در زندگی فردی و اجتماعی شکل میگیرد، برآمده از نظامی فکری است که فرد و جامعه مبتنی بر آن، رفتارهایی از خود نشان میدهند. وقتی افراد در ارتباط با موضوعی به قضاوت مینشینند، این قضاوت از دو حالت بیرون نیست؛ در حالت اول، جوانب مختلف آن موضوع را شناخته و بر اساس شناخت حاصله، به قضاوت مینشینند. در این صورت با توجه به اطلاعاتی که از جنبههای مختلف به دست میآورند، موضوع را مورد توصیف و تحلیل قرار میدهند و بر این اساس، آن را قبول یا رد میکنند. در حالت دوم، افراد راجع به موضوعی به لحاظ معرفتی و شناختی اطلاعات کافی ندارند. یعنی آن موضوع را نمیشناسند و ابعاد مختلف آن را مورد بررسی قرار نمیدهند، اما به گونهای دچار عجله روانی میشوند و دست به قضاوت عجولانه میزنند. در این صورت، پیشزمینه ذهنی آنها یا این است که اطلاعات بیشتری وجود ندارد و آنچه آنها میدانند، همه آن چیزی است که وجود دارد، یا اینکه فکر میکنند در جامعه راجع به این موضوع اطلاعرسانی نمیشود. یعنی آنها نمیتوانند بیشتر از این اطلاعات به دست بیاورند، چون این بستر در جامعه فراهم نشده و بنابراین جامعه یا فرد دچار نوعی سانسور شده است که در این صورت، با عجله و شتاب به قضاوت مینشینند.
در واقع میتوان گفت در حالت دوم، یا اطلاعات افراد ناقص است، یعنی برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر همت به خرج نمیدهند و برای رسیدن به یک نتیجه، سریع قضاوت میکنند، یا اینکه امکان به دست آوردن اطلاعات بیشتر وجود ندارد؛ در نتیجه ظاهرگرایی و قضاوت بسیار سطحی شکل میگیرد.
اگر فرد یا اجتماعی را متهم میکنیم به اینکه قضاوتشان ظاهری است، از دو چیز ناشی میشود؛ یا اینکه ساحت معرفتی و شناختی آنها دچار نقص است؛ بنابراین تلاش و کوشش نمیکنند، تربیت نشده و یاد نگرفتهاند و بر اساس داشتههای اولیه و سطحی، سریع به قضاوت مینشینند و این جرأت را به خود میدهند که راجع به آن موضوع اظهار نظر کنند؛ یا اینکه دوست دارند تأمل کنند و اینطور تربیت شدهاند که برای به دستآوردن اطلاعات حوصله به خرج دهند، اما معتقدند امکان به دستآوردن اطلاعات بیشتر برای آنها وجود ندارد، بنابراین ممکن است در همان سطح اولیه به قضاوت بنشینند. اگر فرد یا جامعهای دچار این حالت شود، یاد میگیرد و عادت میکند که بر اساس اطلاعات بسیار ناقص یا شتابهای روانی، به قضاوت بنشیند و وقتی به قضاوت نشست، طبیعتاً رفتارها و عکسالعملهایش را بر اساس آن قضاوتها تنظیم میکند و به سرعت عکسالعمل منفی یا مثبت نشان میدهد یا در قضاوتش کسی را نفی کرده یا او را اثبات میکند. در حالی که اگر به اطلاعاتش اضافه شود، نظرش برمیگردد و یا اگر شتابهای روانیاش تنظیم شود، قضاوتهایش عوض میشود.
بنابراین هم خود افراد درباره نحوه قضاوت در زندگی فردی و اجتماعی باید خودشان را تربیت کنند و بر اساس الگوهایی که آنها را به نتیجهای منطقی میرساند، رفتارهایشان را تنظیم کنند و هم کسانی که در جامعه متولی تربیت و اطلاعرسانی هستند، باید نسبت به قضاوت جامعه حساس باشند و زمینه دستیابی به اطلاعات خوب را فراهم کنند تا جامعه بتواند بر اساس اطلاعات متقن، فراگیر و همه جانبهای که به دست میآورد به قضاوت بنشیند. بنابراین متولیان وظیفه فوقالعادهای بر عهده دارند و آن این است که شفافیت و صداقت را در جامعه رواج دهند، یعنی زمینه دستیابی به اطلاعات مورد نیاز افراد را فراهم کنند و از طرف دیگر، این شفافیت و صداقت همراه با عدالت باشد. در این صورت عدالت در قضاوت، اطلاعات و رفتار به صورت تدریجی بر روح و ضمیر افراد حاکم میشود و جامعه به سمت عدالت فراگیر در حوزه شناختی و رفتاری سوق پیدا میکند. آن وقت با انسانهایی مواجه میشویم که اگر خبری به آنها رسید، به هیچوجه واکنش قضاوتی از خود نشان نمیدهند. ممکن است بگویند چنین خبری را شنیدهایم، اما قضاوت نمیکنند، عکسالعمل نشان نمیدهند و سریع فرد، گروه یا ارگانی را متهم نمیکنند. البته کمپانیهای خبری در دنیا با تبلیغات شدید و ارائه اخبار دروغ و ناروا بر اذهان ساده و اولیه اثر میگذارند. چون وقتی انسان خبری را میشنود، ناخودآگاه اگر خودش را مدیریت نکند، به طور طبیعی ممکن است قضاوت کند و اگر این خبر را به صورت انبوه بشنود، خود به خود ممکن است دچار چنین رفتاری شود.
ایکنا ـ اگر قبول کنیم که در جامعه ما ظاهرگرایی بر خردورزی غلبه دارد، کدام یک از عواملی که برشمردید در رواج ظاهرگرایی بیشتر نقش دارد؟
بخشی از این موضوع به بسترهای تربیتی در خانواده، مدرسه، دانشگاه و جامعه برمیگردد که کمتر به آنها توجه کردهایم، یعنی سعی کنیم شتابهای روانیمان را کنترل کنیم. متأسفانه این خصلت شتابهای روانی میان ایرانیان وجود دارد که میزان آن باید مدیریت شود. بخش دیگر به این برمیگردد که در جامعه ما افراد باید به این ساحت برسند که متامل و متفکر در قضایا شوند، بدانند که رفتار و گفتار آنها در جامعه تأثیر میگذارد و اینکه رفتارها در جامعه، همزمان عمل و عکسالعمل در پی دارد. اگر افراد جامعه در قضاوت کردن به سمت ظاهرگرایی سوق پیدا کنند، درباره همه چیز اینطور فکر میکنند. پس باید متفکرانه و فیلسوفانه عمل کنیم. یعنی وقتی برابر پدیدهها قرار گرفتیم، فلسفهورزی درونی داشته باشیم و بدانیم که هر رفتاری از ما صادر میشود به خودمان نیز باز میگردد. در واقع باید به ساحتهای معرفتی دست پیدا کرد.
انتهای پیام