وضعیت موجود را بپذیریم / این نیز بگذرد
کد خبر: 3888597
تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۹

وضعیت موجود را بپذیریم / این نیز بگذرد

علی صاحبی، روانشناس معتقد است: اولین بارقه امید، زمانی در وجود ما متجلی می‌شود که باور کنیم وضعیت فعلی، وضعیت ازلی و ابدی نخواهد بود؛ بنابراین باید وضعیت موجود را بپذیریم، زیرا این نیز می‌گذرد.

وضعیت موجود را بپذیریم و غر نزنیم / این نیز بگذرد

کرونا از جمله پدیده‌های مهم تاریخ است که اکنون جهان را فرا گرفته، هزاران نفر را به کام مرگ کشانده و روابط اجتماعی را محدود و به اقتصاد کشورها آسیب وارده کرده است. از طرفی این بحران، ذهن و افکار عمومی جامعه را درباره آینده این وضعیت به خود مشغول کرده و باعث اضطراب و نگرانی جامعه شده است. 

خبرنگار ایکنا اصفهان، در همین رابطه گفت‌وگویی با علی صاحبی، روانشناس، داشته است. علی صاحبی در سال ۱۳۴۳ در گرگان متولد شده است. وی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه تهران گذرانده و در سال ۱۳۷۵ در رشته روان‌شناسی بالینی از دانشگاه نیوساوت‏ ولزِ سیدنی درجه دکتری گرفته و در سال ۱۳۷۷ به دریافت درجه فوق دکترا در اختلالات وسواس از کلینیک اختلالات اضطرابی دانشگاه سیدنی نائل شده است. از این استاد برجسته، تاکنون بیش از ۴۰ عنوان کتاب و ده‌ها مقاله علمی ـ پژوهشی منتشر شده است. علی صاحبی، برای حدود ۲۸ سال در سیدنی استرالیا زندگی کرده و در حدود ۱۰ سال اخیر هر سال دفعاتی به ایران سر می‌زند و کارگاه‌های مختلفی در رابطه با تئوری انتخاب که از تئوری‌های روانشناس معاصر یعنی ویلیام گلاسر است، برگزار می‌کند.


بیشتر بخوانید:


 ایکنا ـ به نظر شما شیوع ویروس کرونا در جامعه به لحاظ روان‌شناختی، چه تأثیرهای مثبت و در عین حال منفی، در روحیه و منش مردم جامعه به همراه داشته و به همراه خواهد داشت؟

هر نوع بحران و یا شرایط چالش‌برانگیز و دشوار که در مسیر زندگی مردم ایجاد می‌شود، به معنای برهم زننده نظم زندگی جامعه است. در این شرایط، اقشار مختلف جامعه از این چالش‌ها متأثر می‌شوند. این چالش‌ها گاهی در قالب جنگ، سیل، زلزله و یا از طریق شیوع بیماری‌های فراگیر واگیردار مانند کرونا نمایان می‌شود. نسل‌های گذشته نیز چنین بیماری‌های واگیردار را تجربه کرده‌اند، ولی جهان به حد امروز در تعامل و مراوده نبوده که این بیماری‌ها به کشورهای دیگر منتقل شود. به همین دلیل باید گفت که کرونا فراگیرترین بیماری در تاریخ بشر است.

کرونا هم چالش جهانی و هم چالش فردی است. قطعاً این بحران می‌تواند در منش و رفتار انسان‌ها تأثیر بگذارد و حتی ممکن است طرز فکر ما را نسبت به زندگی تغییر دهد. بسیاری از انسان‌ها وقتی در زندگی خود با یک چالش و بحرانی نظیر بیماری و یا مرگ مواجه می‌‌شوند، فلسفه زندگی‌شان تغییر می‌کند و مسیر زندگی خود را تغییر می‌دهند، به‌طور مثال خیلی‌ها بیش از گذشته، اهل خانواده و یا اهل معنویت می‌شوند. به نظر من کرونا می‌تواند میان آحاد جامعه و در کشورهای مختلف، تأثیرهای مختلف نیز به همراه داشته باشد. به طور کلی شاید بسیاری از انسان‌ها در معنا و شیوه زندگی خود تأمل کنند.

کرونا می‌تواند، این تأمل را به وجود بیاورد که قدرشناسی بیشتری نسبت به نعمت‌هایی که داریم پیدا کنیم. چون معمولاً ما از نعمت‌هایی که داریم بی‌خبر هستیم، وقتی نعمتی از ما گرفته می‌شود، متوجه می‌شویم که چه نعمتی را از دست داده‌ایم و چقدر آن نعمت برای ما مهم و اساسی بوده است. اکنون که در شرایط فعلی با محدودیت‌های مختلف مثل منع بیرون رفتن، کارکردن، تفریح و مسافرت رفتن و ... مواجه هستیم، این محدودیت‌ها می‌تواند طرز فکر تازه‌ای را رقم بز‌ند. از طرف دیگر، کرونا الگویی از بهداشت فردی را ترسیم کرد که ما از این پس به بهداشت فردی خود اهمیت بیشتری بدهیم و از یکدیگر مراقبت کنیم. کرونا در استفاده و بهره‌گیری از منابع موجود نیز تأثیر می‌گذارد. زیرا شاید بسیاری از مردم قدر نان، آب و منابع غذایی را نمی‌دانستند؛ اما اکنون می‌فهمیم که هر تکه نان را باید نگه داریم، شاید فردا نتوانیم آن را خریداری کنیم.

کرونا می‌تواند، این تأمل را به وجود بیاورد که قدرشناسی بیشتری نسبت به نعمت‌هایی که داریم پیدا کنیم. چون معمولاً ما از نعمت‌هایی که داریم بی‌خبر هستیم، وقتی نعمتی از ما گرفته می‌شود، متوجه می‌شویم که چه نعمتی را از دست داده‌ایم و چقدر آن نعمت برای ما مهم و اساسی بوده است.

کرونا تأثیرهای روحی منفی نیز مثل اضطراب، نگرانی و اینکه بعضاً برخی در این شرایط هوای همدیگر را نداشته باشند، به همراه خواهد داشت، زیرا معمولاً در شرایط چالش‌زا، مغز حیوانی بر مغز اجتماعی‌مان غلبه می‌کند و هر شخصی تنها به فکر ارضای نیازهای خودش است.

از دیگر تأثیرهای منفی کرونا، می‌تواند به انزوا رفتن برخی افراد جامعه باشد، زیرا اکنون که بسیاری از آدم‌ها در قرنطینه خانگی به سر می‌برند، فقط یک نفر هستند و شخص دیگری همراه آنان نیست. این افراد قبلاً در محیط اجتماعی با دوستان و همکاران خود معاشرت داشته‌اند، اما اکنون تنهایی به آن‌ها فشار وارد می‌کند که یکی از پیامدهای آن، حالت‌های خلقی مانند افسردگی است. از طرفی همه مردم عادت به مطالعه و یا فیلم دیدن ندارند و یا نمی‌دانند در چنین شرایطی چطور باید اوقات فراغت خود را طی کنند؛ بنابراین این بی‌برنامگی نیز می‌تواند، اثرات منفی روی خلقیات افراد داشته باشد.

ایکنا ـ به نظر شما در این روزهای خطیر، چگونه می‌توان امید و امیدوارانه زیستن را در وجود خویش متجلی کرده و بر این ویروس منحوس غلبه کنیم؟

اول از همه باید بپذیریم که هیچ چیز در جهان ثابت نبوده و این وضعیت هم ثابت نیست؛ یعنی بپذیریم که این نیز بگذرد. اولین بارقه امید، زمانی در وجود ما متجلی می‌شود که باور کنیم وضعیت فعلی، وضعیت ازلی و ابدی نخواهد بود. گاهی یک رویداد و وضعیت، در یک ماه طی می‌شود و گاهی هم در چند ماه، ولی به هر صورت هیچ‌گاه جهان ثابت و پایدار نبوده است. نه وضعیت خوش پایدار بوده و خواهد بود و نه وضعیت غم.

بسیاری از انسان‌ها نسبت به احساس‌های منفی و مثبت خود، به صورت کاملاً تبعیض‌گرایانه رفتار می‌کنند. افکار و احساسات منفی مثل ماهی‌تابه‌های فلزی هستند که وقتی غذایی در آن پخت می‌کنیم، به کف آن می‌چسبد، احساسات منفی نیز به همین شکل در ظرف وجودی ما می‌چسبد. اما احساس‌های مثبت ما مثل ماهی‌تابه‌های تفلون هستند که غذا در آن نمی‌چسبد. برای همین باید مراقب افکار و خودگویی‌های خود باشیم. چون افکار و خودگویی‌‌ها به احساسات ما بدل می‌شوند. در همین زمینه بیش از هر چیز باید افکار بهتری را با خود مرور کنیم و از نشخوار افکار منفی بپرهیزیم و خود را به یک‌سری کارهای لذت‌بخش مشغول کنیم. یکی از ویژگی‌های برجسته عصر امروز، اینترنت و استفاده از فضای مجازی برای ارتباط سالم با دیگران است.

اولین بارقه امید، زمانی در وجود ما متجلی می‌شود که باور کنیم وضعیت فعلی، وضعیت ازلی و ابدی نخواهد بود. گاهی یک رویداد و وضعیت، در یک ماه طی می‌شود و گاهی هم در چند ماه، ولی به هر صورت هیچ‌گاه جهان ثابت و پایدار نبوده است. نه وضعیت خوش پایدار بوده و خواهد بود و نه وضعیت غم.

راه دیگر برای امیدوارانه زیستن، شفقت‌ورزی است. ما معمولاً در زندگی به خودمان سخت می‌‎گیریم. جهان برای فراهم کردن یک زندگی خوب و خوش، به کسی بدهکار نیست. جهان، زندگی و هستی به کسی قول نداده که اگر به دنیا بیایی زیر پای تو فرش قرمز پهن می‌کنیم. پس باید بپذیریم که جهان همیشه عمل و فعالیت خودش را انجام می‌دهد، ما نیز باید واکنش‌های خودمان را انجام دهیم. اکنون در شرایطی که طبیعت به ما سخت گرفته، ما باید زندگی را به خودمان آسان بگیریم و رفتارها و اعمالی را انتخاب نکنیم که شرایط برای ما و دیگران سخت‌تر شود؛ بنابراین باید با خودمان و به دیگران شفقت‌ورزی کنیم.

اکنون که بسیاری از مواهب مثل تعامل اجتماعی، کارکردن، بیرون رفتن، مهمانی، به دامن طبیعت رفتن و ... از ما گرفته شده، باید به این فکر کنیم چه نعمت‌های دیگری داریم که اگر از ما گرفته شوند، وضعیت‌مان بدتر خواهد شد؛ بنابراین باید شکرگزار و قدردان نعمت‌هایی که داریم باشیم و ما باید وضعیت موجود را بپذیریم و غُر نزنیم. باید بپذیریم شرایط فعلی جهانی برای همه ملت‌ها، گروه‌ها، زبان‌ها، جنسیت‌ها و نژاداها رقم خورده است و به همین دلیل باید به‌گونه‌ای رفتار کنیم که ضررهای خود و دیگران را به حداقل برسانیم؛ بنابراین بهترین گفت‌و‌گوی درونی ما در این شرایط سخت توجه به این حکمت ایرانی است که این نیز بگذرد. «نه عمر خضر بماند، نه ملک اسکندر».

اکنون در شرایطی که طبیعت به ما سخت گرفته، ما باید زندگی را به خودمان آسان بگیریم و رفتارها و اعمالی را انتخاب نکنیم که شرایط برای ما و دیگران سخت‌تر شود؛ بنابراین باید با خودمان و به دیگران شفقت‌ورزی کنیم.

ایکنا ـ امسال به دلیل شیوع این ویروس، نوروز متفاوتی را تجربه کردیم، و ظاهرا بهار متفاوتی را هم تجربه خواهیم کرد. اما در این میان بیش از هرچیز رسیدن به تحول و شادی درونی و به تعبیری بهار درون مهم است. به نظر شما شادی و تحول درونی چگونه حاصل می‌شود؟

فیلسوفان و حکما در طول تاریخ و حتی قبل از میلاد مسیح، راه سعادت بشر را نشان داده‌اند. امام محمد غزالی کتاب «کیمیای سعادت» را نوشته است. اصولاً سعادت همان خشنودی و تحول درونی است. اساساً بشر راه خود را گم کرده و همیشه فکر کرده که شادی و شادکامی و رضایت‌مندی از زندگی در دست‌یابی به موفقیت، داشتن دستاورد، خانه بهتر، ماشین بهتر، سرمایه، پول بیشتر و ... است. اصلاً این‌طور نیست، زیرا شادی یک تجربه درونی است. به قول مولانا «راه لذت از درون دان، نه از برون». علم روانشناسی از چند سال گذشته که روی شادکامی، شادمانی و خشنودی درونی متمرکز شده، براین باور است که شادکامی مکان و یا مقصدی نیست که به آن برسیم، بلکه حالی است که باید آن را در درون خود ایجاد کنیم. هنگامی که میزان تجربه هیجانات مثبت انسان نسبت به هیجانات منفی او بیشتر باشد، شادکام و خوشنود است. هیجانات و احساسات مثبت را نمی‌شود از جایی خریداری کنیم. هیجان و یا احساس مثبت با موفقیت و دستاورد میسر نمی‌شود، موفقیت و دستاورد و تجربه آن‌ها یک احساس خوشایند مقطعی در ما ایجاد می‌کند، ولی خیلی زود از بین می‌رود.

شادمانی پایدار بستگی به این دارد که شب و روز چه افکار و اندیشه‌هایی در آسمان ذهن‌مان به پرواز در می‌آوریم و چه اعمالی انجام می‎دهیم. کارها و اعمالی که انجام می‌دهیم، پیامدی به نام احساس دارد. اگر اعمالی انجام دهیم که برای خودمان و اطرافیان‌مان سودمند باشد و ارزش‌های خود را در آن مستتر کرده و کار ارزشمند انجام داده باشیم، احساس خوب خواهیم داشت؛ بنابراین برای اینکه بتوانیم تجربه درونی بهتری داشته باشیم، باید افکار و اندیشه‌های زیباتری را تمرین کنیم و اعمال بهتری در زندگی انجام دهیم. یعنی باید ببینیم چقدر با اعضای خانواده خود مهربان هستیم و نسبت به آن‌ها روحیه بخشایش‌گری داریم، چقدر نسبت به کسانی که با آن‌ها تعامل داریم، نیکی بدون چشم‌داشت انجام می‌دهیم، چه میزان قدرشناس و قدردان زندگی ساده خود هستیم.

بنابراین بستگی به این دارد که چگونه ما افکار و اعمال خودمان را مدیریت می‌کنیم. در غیر این صورت شادکامی، رضایت و خوشنودی جایی در بیرون ندارد که کسی آن را به ما بدهد و یا از جایی خریداری کنیم، زیرا اگر خریدنی بود، آن‌ها که ثروتمند هستند، آن را می‌خریدند و هیچ‌گاه دست به خودکشی نمی‌زدند، دچار بیماری، بی‌خوابی و بهم ریختن اعصاب نمی‌شدند. خوشحالی، شادمانی و رضایت‌مندی و سعادت با اعمال و رفتار حاصل می‌شود. به قول مولانا «گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی/ ور بود خاری تو هیمه گلخنی». باید اندیشه‌های زیباتری را در استخدام بگیریم و اعمال بهتری انجام دهیم.

انتهای پیام
captcha