انتظار موعود و منجی، باوری است که در همه ادیان اعم از توحیدی و غیر توحیدی وجود دارد. پیروان این ادیان همگی در انتظار روزی به سر میبرند که منجی و موعود ظهور کرده، با ظلم و بیعدالتی مبارزه و حکومتی مبتنی بر عدالت در سراسر جهان مستقر کند. این باور در مکتب تشیع، با نام مهدویت شناخته میشود و پیروان این مکتب منتظر امام دوازدهم خود از نسل پیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) هستند. در رابطه با مهدویت، مباحث و مطالب متعددی وجود دارد، مانند اینکه شیعیان در دوران غیبت و انتظار امام معصوم چه وظایفی بر عهده دارند و چه خوانشها و قرائتهایی از مسئله انتظار و مهدویت، میتواند به این آموزه مهم تشیع آسیب برساند. خبرنگار ایکنا در اصفهان در همین رابطه، گفتوگویی با حجتالاسلام حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا- فلسفه مهدویت و غیبت و انتظار امام معصوم چیست؟
غیبت یک مقوله است و مهدویت مقولهای دیگر. غیبت حکمتها و اسراری دارد و مهدویت نیز دارای اسرار و آثار دیگری است. در خصوص امام زمان(عج)، غیبت و مهدویت با هم جمع شده است، یعنی امام دوازدهم ما غایب بوده و در عین حال، مهدی منتظَر و موعود نیز هست. در روایات، دلیلها و حکمتهایی برای غیبت بیان شده است، از جمله اینکه امام غایب شده تا با کسی بیعت نکند و مقید به هیچ حاکم یا حکومتی نباشد. یا اینکه امام از ترس جانش غیبت کرده است و در برخی از روایات نیز آمده که دلیل غیبت امام و زمان و چگونگی ظهور ایشان از اسرار الهی است. به هر حال، ما با این فعل و تدبیر الهی مواجهیم و باید تسلیم قضای الهی و منتظر برای ظهور باشیم.
در خصوص مهدویت باید گفت که موعود و منتظَر مقولهای جهانی و فرادینی است و در ادیان مختلف با این انتظار مواجهیم. یهودیها انتظار ماشیَح یا همان مسیح را میکشند. ماشیَه به معنای روغناندود است، یعنی کسی که متبرک شده و قرار است ظهور کند. زمانی که حضرت عیسی(ع) ظهور کرد، برخی از یهودیان ایشان را به عنوان ماشیع یا مسیح پذیرفتند، ولی بسیاری از آنها ایشان را نپذیرفتند و همچنان در انتظار موعود خود هستند. در ادیان شرقی مثل هندوئیسم، سیکیسم و بودیسم، جریانهایی وجود دارند که منتظر اَوَتار دهم و معلم یا گوروی دهم هستند.
اگر در خصوص غیبت امام زمان(عج)، اهلسنت با ما همراه و همداستان نیستند، ولی در خصوص مهدویت با ما همداستاناند که مهدی خواهد آمد و از اهلبیت(ع) است. البته آنها معتقدند که او هنوز متولد نشده است، ولی اصل مقوله مهدویت را قبول دارند و اینکه در طول تاریخ، مهدیهای مختلفی مطرح شدهاند، از محمد نفس زکیه پسر عبدالله محض و مهدی عباسی پسر منصور دوانیقی که به عنوان مهدی مطرح شدند، تا مهدی سودانی و دیگرانی که در روزگار ما ادعای مهدویت کردند، نشان میدهد که مهدویت، مقولهای نهادینه شده در جهان اسلام است. البته ما مهدی موعود را دوازدهمین امام از نسل پیامبر اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع) و حضرت فاطمه(س) میدانیم و معتقدیم که متولد شده است. در میان اهلسنت به خصوص در میان جریانهای صوفی، کسانی هستند که به همین شخص باور دارند؛ مثل ابن عربی که بحث خاتم اولیا را مطرح کرده و گفته او یعنی فرزند حسن بن علی(ع) را در عالم مکاشفه مشاهده کرده است، همینطور شعرانی، شارح آثار ابن عربی نیز بحث مهدویت را مطرح کرده است.
حکمت و فلسفه مهدویت نیز روشن است، یعنی اینکه از وضع موجود راضی نبوده و در پی وضع مطلوب باشیم و به آینده و چشماندازی روشن و نویدبخش امید داشته باشیم. این امید و انتظار منشا تحرک است تا هیچگاه به شرایط موجود راضی نباشیم. به هر حال، تاریخ تا حد زیادی آکنده از بیعدالتی و همراه با غفلت از خدا، اخلاق و معنویت بوده است و انتظار پویا، تحرک و اقدام را اقتضا میکند.
ایکنا- انسانی که منتظر ظهور امام معصوم است، چه ویژگیها و خصوصیاتی باید داشته باشد تا منتظر واقعی و راستین محسوب شود؟
اصل انتظار، انسان را متوجه دو نکته میکند؛ یکی اینکه همواره خوشبین و امیدوار باشد و دوم اینکه برای رسیدن به وضع مطلوب تلاش کند. این تلاش همیشه وجود دارد. بحث انتظار فرج و قیام فقط مخصوص دوران غیبت امام زمان(عج) نیست، در دوران ائمه دیگر نیز بحث انتظار فرج و قیام مطرح بوده است، یعنی این انتظار وجود داشته که ائمه(ع) از فاز همزیستی مسالمتآمیز خارج شده و در مقابل حکومتهای جائر دست به قیام بزنند و حکومت عدل مورد نظر خود را پیاده کنند و در واقع این انتظار عملی نشده و به ظهور امام زمان(عج) موکول شده است.
منتظِر وظایف خاص و جدایی از دیگر شیعیان ندارد و در زمینه وظایف و زمینهسازی و آمادهسازی، چه در عصر حضور ائمه(ع) باشیم و چه در عصر غیبت آنها، باید همه تلاش خود را معطوف کنیم به اینکه یک شیعه واقعی و راستین باشیم. شیعه واقعی محدود به شعائر و آموزههای خاص شیعی نیست. روایات از تشیعی صحبت کردهاند که فراتر از اینهاست و در عمل، اخلاق و رفتار خودش را نشان میدهد. طبق برخی از نقلها، خطبه متقین در وصف شیعه ایراد شده و بر اساس آن، تشیع مراتبی دارد. شیعه واقعی و عملی بودن در همه دورهها مطرح است و در عصر غیبت، کمی سختتر میشود و این وظایف با شدت بیشتر بر عهده ما قرار میگیرد، ولی اینکه مشخصا به عنوان منتظر وظیفه خاصی داشته باشیم، یا برای زمینهسازی ظهور باید وظایفی غیر از آنچه شیعیان در ادوار مختلف بر عهده داشتهاند انجام دهیم، چندان روشن نیست. مجموع وظایفی که برای منتظران ذکر میکنند و بعضا در روایات نیز آمده، عموما در همه دورهها مطرح بوده است و در دوره غیبت امام زمان(عج) میتواند جدیتر باشد. آنچه به عنوان زمینهسازی مطرح شده، اصل آن، آماده بودن است. یعنی انسان به لحاظ پاکی طینت و سریرت و نیز به لحاظ روحی و ذهنی همیشه باید آماده فداکاری و اقدام باشد. منتظر راستین همان شیعه واقعی است، یعنی کسی که عبادت، کار خیر، نوعدوستی، انسانیت و عقلانیت را به جای خود دارد.
ایکنا- چه اعمال و خوانشهایی از مسئله مهدویت و ظهور، میتواند باعث آسیب به این مقولات شود؟
یک خوانش و قرائت این است که انتظار را به معنای از حرکت ایستادن و کاری انجام ندادن تعریف میکند. کما اینکه ممکن است کسانی صبر را نیز به این معنا بگیرند که باید منتظر بمانیم تا اتفاقی بیفتد و نصرت الهی از راه برسد. این در حالی است که ما معتقدیم انتظار و صبر هر دو باید پویا باشد. انتظار به این معناست که وضع موجود را نمیپسندیم و تلاش میکنیم تا به وضع مطلوب برسیم و زمانی به این نقطه میرسیم که امام زمان(عج) ظهور کند، ولی در عین حال از حرکت باز نمیایستیم.
قرائت بدتری وجود دارد که معتقد است ظلم و فساد باید فراگیر شود و حتی گاهی گفته میشود کاری کنیم که این ظلم و فساد بیشتر شود و هر چه بیشتر این اتفاق بیفتد، زمینه برای ظهور بیشتر فراهم میشود. این هم از خوانشهای باطل است. اگر در روایات آمده که جهان پر از ظلم میشود و سپس مهدی موعود ظهور میکند، به این معناست که شرایط به گونهای پیش میرود که احساس نیاز به امام معصوم بیشتر میشود. لازم نیست در همه عرصهها ظلم وجود داشته باشد، همین که حکومت عدل وجود نداشته و امام طیب و طاهر بر سر کار نباشد، نابسامانیهایی پیش میآید و مردم انتظار دارند که بعد از این نابسامانیها، به خواست خدا، امام زمان(عج) ظهور کند. اینکه برای ظهور، دنیا حتما باید پر از ظلم باشد و ما نیز نه تنها اقدامی برای از بین بردن آن انجام ندهیم، بلکه به تداوم آن کمک کنیم، مثلا سکوت کرده یا با کسانی که اهل حرکت هستند، همراهی نکنیم تا ظلم فراگیر شود، چنین خوانشی با مجموعه تعالیم اسلامی سازگار نیست. مقوله امر به معروف و نهی از منکر و مقولات دیگر میطلبد که حرکت و اقدام را سرلوحه خود قرار دهیم.
اینکه برای امام زمان(عج) فقط کارکرد معنوی قائل باشیم و نقشی را که ایشان ایفا میکند، فقط نقش معنوی و فردی بدانیم و مسائل سیاسی و اجتماعی را نادیده بگیریم، یکی دیگر از خوانشهای نادرست است. همانطور که شیخ صدوق(ره) در کمالالدین و اتمامالنعمه نشان میدهد، غیبت اتفاقی است که در ادیان دیگر و در خصوص برخی از پیامبران نیز رخ داده و سری از اسرار الهی است و دقیقا نمیدانیم چرا و چگونه در آن موقعیت خاص اتفاق افتاده و چه زمانی به پایان میرسد.
امام چه حاضر باشد و چه غایب، ما مکلف به انجام مجموعهای از وظایف و تعالیم قرآن، پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) هستیم. در واقع مکلفیم که به عقل متکی باشیم. در روایات آمده است که اگر به حجت خدا دسترسی نداشته باشیم، باید به عقل پناه بیریم. ما بر اساس این روایت عمل میکنیم و تکیهگاه شیعه در عصر غیبت، هم علما و مجتهدین و مراجع تقلید هستند و هم عقل. در عصر حضور هم این دو، پناهگاه بودهاند، کما اینکه بعضا دسترسیهای محدودی به ائمه(ع) وجود داشته یا در صورت دسترسی، گاهی ظرفیت لازم و کافی برای دریافت تعالیم نبوده و ائمه(ع) مراعات مخاطبان خود را میکردند و حتی گاهی آنها را هم در مسائل فقهی و هم در مسائل اجرایی، به علما ارجاع میدادند. یعنی هم به نوعی ولایت امر و هم مقوله افتاء و فتوا و اجتهاد مطرح بوده است. همین وضعیت در عصر غیبت نیز ادامه مییابد و اینطور نیست که چون در عصر غیبت به سر میبریم، وارد دنیای دیگری با تعالیم و دستورات و نگاه و قرائت دیگر شدهایم. ما همان شیعه زمان امام صادق(ع) یا امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) و نیز شیعه زمان غیبت صغری و غیبت کبری هستیم و پایبند به آنچه قرآن و ائمه(ع) گفتهاند و اگر همینها را در خودمان حفظ کرده و تقویت کنیم و در عین حال، انتظار و آمادگی ظهور، زمینهسازی روحی و معنوی و توجه قلبی به امام زمان(عج) داشته باشیم و برای فرج ایشان دعا کنیم، قرائت درستی از مهدویت و انتظار به دست آوردهایم.
گفتوگو از محبوبه فرهنگ، خبرنگار ایکنا اصفهان
انتهای پیام