در یادداشتی به قلم محمد نصراصفهانی؛ پژوهشگر دینی و مدرس دانشگاه آمده است: به فطریه از دو زاویه میتوان نگریست: زاویه اخلاقی و زاویه فقهی. زاویه اصیل اول زاویه «حق» است و زوایه دوم زاویه «تکلیف»، تکلیفی که باید مبتنی بر «حق» باشد.
انسان تمامیت خواه، تصور میکند در آمد حاصل از تلاش، شانس، میرآث، هوش و استعدادهای خدادادی، خصوصیات روانی، جایگاه خانوادگی و اجتماعی و دانش او که حاصل انباشت علم هزآران متفکر بشری در طول تاریخ بوده است، همه حاصل دسترنج اوست، حال آنکه او اخلاقا مالک تلاش خویش است.
قرآن کریم در مقابل این تمامیت خواهان، کسانی را قرار داده است که بخشی از درآمد خویش را «حق» حق خود نمیداند و «مالکیت» آن را برای خود به رسمیت نمیشناسد بلکه خود را «مکلف» میداند که بخشی از آن را در اختیار «صاحبان حق» و «مالکان» آن اموال که سائلان و محرومان هستند قرار دهند: «َالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج،25) این اخلاق انسانی را خدا از ابتدای رسالت به پیامبر خویش آموخت که ای پیامبر! مبادا یتیمی را که حوادث روزگار او را محروم ساخته است بیازاری و نیازمندی را که آبرویش را در کف نهاده است از خود برانی: «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ» (ضحی، 9-10)
باید انسانیت داشت و دیانت بدون انسانیت دیانت نیست. قرآن کریم به ما هم آموخته است که مگر نمیبینید که منکران دین، یتیم را از خود میرانند و دغدغه غذای فقرا و محرومان را ندارد، وای بر دیندار ریاکار و عاری از انسانیت که از تأمین نیاز نیازمند سرباز میزنند: «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ، فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ ... الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ، وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ» (1-7) به تعبیر قرآن نیکی به آدابدانی و باور مطابق با این دیدگاه و آن دیدگاه نیست بلکه نیکی، صداقت و تقوا به باور درست و هزینه کردن اموال خود، علیرغم علاقه به آن، در راه طبقات فرودست جامعه از قبیل ایتام، فقرا، درماندگان و درخواستکنندگان و بیگناهان در بند است: «الْبِرَّ ... آتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقَابِ ... أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» (بقره،177)
متقین، که انسانیت و کرامتشان نزد خدا مثال زدنی است بر این باورند که بخشی از اموال در اختیار آنان حق آنها نیست و ملک نیازمندان است و باید به صاحبان حق پرداخت شود: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ ... فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات،19) آنان فطریه را مصداق کوچکی از این حق دانسته و حتی سعی میکنند هر چه بیشتر دهند تا دِین آنان به صاحبان حق کمتر شود.
یادداشت از حجتالاسلام محمد نصر اصفهانی؛ پژوهشگر دینی و مدرس دانشگاه
انتهای پیام