حجتالاسلام والمسلمین احمد عابدینی، استاد فقه و حقوق حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره قتلهای ناموسی اظهار کرد: قتلهای ناموسی ناشی از احساسات و تعصبات خانوادگی است، زیرا طبق قوانین فقهی و حقوقی، اگر کسی زنا هم کرده باشد، مجازات او صد ضربه شلاق است، آن هم به شرطی که چهار شاهد عادل به انجام آن زنا شهادت بدهند. تشخیص چنین جرمی نیز برعهده قوه قضائیه است. اما اینکه در چنین شرایطی پدر بخواهد خودش نقش قاضی را ایفا و حکم صادر و آن را هم اجرا کند، قابل پذیرش نیست.
جامعه را احساسی بار نیاوریم
وی افزود: این نوع حوادث گاه ریشه در جهالت جامعه دارد و ناشی از تعصبات جاهلی است و ربطی به دین ندارد. باید سعی کنیم جامعه را به سوی علم و عقل سوق دهیم. نباید جامعه را احساسی بار بیاوریم، زیرا نتیجه آن بروز چنین حوادثی میشود. در جامعه باید عقلانیت حاکم شود تا چنین اتفاقاتی رخ ندهد.
این مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: در جامعه مبتنی بر عقلانیت، هر جرمی مجازات خاص خود را دارد و کسی حق ندارد مجرمی را فراتر از جرمی که مرتکب شده مجازات کند. در این زمینه نباید خانوادهای در جامعه تحقیر شود، زیرا به تعبیر قرآن گناه هر کسی بر دوش خود اوست. نباید به گونهای باشد که پدر از روی احساس شرم، فرزند خود را به قتل برساند، ولی هنوز در جامعه تعصبات جاهلی حاکم است، نه عقلانیت و دين.
قتل فرزند از روی احساسات قصاص ندارد
عابدینی افزود: قبلا در کتابی که به نام «ساختارشکنی در مباحث قصاص» نوشتهام و در دانشگاه آزاد خوراسگان منتشر شده، توضیح دادهام پدری كه واقعاً پدر است هیچگاه عمداً فرزند خود را نمیکشد و اگر زمانی هم چنين پدری فرزند خود را به قتل رساند، مشخص است که احساساتی شده و عقل از سرش پریده است. پس قتل او قصاص ندارد. اما اگر هر صاحب نطفهای فرزند خود را بکشد، نمیتوان قصاص را رد کرد، زیرا اگر پدر معتاد و جنایتکار باشد و بچههای خود را به دنبال کسب درآمد از این راهها هدایت کند و بعد بین آنها نزاعی رخ دهد و پدر فرزند خود را به قتل برساند، در اینجا حكم قصاص منتفي نيست. پس نمیتوان گفت که هر پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود.
وی درباره اینکه طبق قوانین فعلي كشور، پدری که فرزند خود را به قتل برساند، مشمول مجازات قتل عمد نیست، آیا این خوانش و قرائت فقهی و حقوقی را فقیه و قانونگذار استنباط کرده یا نظر صریح و مستقیم قرآن و سنت غير اين است؟ بیان کرد: این یک نوع قرائت فقهی و قانونی است و نظر صریح قرآن نیست. روايت میگوید: «لایقتل الوالد بولده» و مراد اين است كه پدر از بس مهربان است هيچ گاه عمداً فرزند خود را نمیكشد. والد پدر مهربانی است که در حالت عادی هیچ وقت راضی نمیشود فرزند خود را بکشد. اگر هم زمانی چنین اتفاقی رخ دهد، قطعا خطایی رخ داده یا احساساتی شده است. اگر والدی حق والدیت را انجام ندهد، مثل پدری معتاد که فرزند خود را به قتل میرساند، قصاص منتفي نيست.
وی در پاسخ به اینکه چرا فقط پدر چنين امتيازي را دارد و مادر چنین امتيازي ندارد و آیا این نوع امتياز که پدر میتواند فرزند خود را به قتل برساند، بدون آنکه به قصاص محکوم شود، نافی کرامت انسانی، انسانی که از او سلب حیات شده است، نیست؟ گفت: مادر مهربان نيز همين امتياز را دارد. اگر زمانی مادری فرزند خود را بکشد، به احتمال زیاد عصبی یا عقلش زایل شده است، زیرا در حالت عادی هيچ مادری راضی نمیشود که فرزند خود را به قتل برساند. اگر هم چنین کاری کرد، احساسي شده است. پس قتل عمد نيست و در این صورت نباید مادر قصاص شود، ولی اگر مادری فاسد يا معتاد باشد و مثلاً از راههای نامشروع فرزند به دنیا بیاورد و بعد آن را بکشد، چنین مادری ميتواند محکوم به قصاص شود.
قتل عمد مستلزم قصاص است
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: اکنون برخی میگویند نباید در جامعه قصاص وجود داشته باشد و اگر هست، علاوه بر مقتول، شخص دیگری نيز كشته میشود و برخي میگويند در اين مورد بايد حتماً قصاص وجود داشته باشد. به نظر میرسد اینکه فورا بخواهیم حکم قصاص صادر کنیم، اقدام درستی نیست، زیرا باید آسیبشناسی کرد و همه جوانب در نظر گرفته شود. قصاص زمانی موضوعیت پیدا میکند که قتل عمدی به معنای واقعی کلمه رخ داده باشد. اما قتل بر اثر دعواهای خیابانی و چاقوکشی و دعواهای احساسی، قتل شبهعمد است و به نظر من قصاص در آن جایز نیست و آن را در كتاب ساختارشكنی در مباحث قصاص توضيح دادهام. در اين مورد اگرچه از پرونده بیخبرم ولي قصاص قاتل، كه پدر دختر است، برادر و خواهرهای مقتول را بیپدر میكند و اين خودش آسيبی اجتماعی است كه نبايد به راحتی از كنار آن گذشت و حداقل هزينههای زندگاني آنان را پس از قصاص پدر نبايد از نظر دور داشت. بنابراين اگر كسانی بر قصاص اصرار دارند، بايد براي اين هزينهها نيز راهكاری بينديشند.
انتهای پیام