به گزارش ایکنا به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در بمبئی؛ هند دومین کشور پرجمعیت جهان بوده و قریب به یک ششم جمعیت دنیا را در خود جای داده است؛ تنوع نژادی، فرهنگی، زبانی و مذهبی به این کشور چشمانداز شگرفی از همزیستی مسالمتآمیز میان اعتقادات گوناگون بخشیده است. در این کشور پهناور مشرقزمین، هندوها به عنوان اکثریت شناخته میشوند. آنها پیرو آئین هندوئیسم هستند و از دستورات این آئین در زندگی خود بهره میگیرند. در این میان، آنها رسومات جالب توجهی دارند که یکی از آنها رسومات مخصوص و عزاداری در میان اکثریت جامعه هند است.
ظاهراً در زمانهای بسیار دور و باستانی، هندوهای آریایی قدیم، اموات خود را در خاک دفن میکردند؛ چراکه در برخی از سرودهها و ادعیهها این مورد موجود است و به مراسم خاکسپاری اموات دلالت دارد، اما بعدها این رسم منسوخ شد و به جای دفن اموات، سوزاندن اجساد مردگان معمول شده که تا به امروز نیز همین عمل در نزد هندوان متداول است.
پیرمردان سالخورده یا منتظر موت، قبل از مرگ معمولاً به شهر بنارس یا به یکی از شهرهای مقدس دیگر در کنار رود گَنگ مسافرت میکنند، به آن امید که در آنجا غسل کرده و گناهان خود را بشویند و اگر توفیق رفیقشان شود، در آنجا بمیرند. بعضی اوقات اجساد میت را خویشان و بستگان به رود گنگ برده و در آب آن غوطهور میکنند.
ساحل رود گنگ در شهر بنارس از این نظر مقدسترین اماکن است و غالباً آنان که از حیات قطع امید میکنند و یا به امراض و بیماریهای علاجناپذیر مبتلا میشوند، به آنجا میروند و تا هنگام مرگ در کلبهای در ساحل رود بهسر میبرند، اما آنان که از این رود مقدس دور هستند، در مکان خود تشریفاتی برای کفاره گناهان به عمل میآورند.
به این ترتیب که چون در بستر مرگ باشند، یک عده از برهمنان را نزد ایشان دعوت میکنند و آنها با فرد در حالت قریبالموت سؤال و جواب کرده و او نزد ایشان به گناهان خود اعتراف و استدعای عفو و غفران میکند و در نهایت پاداشی از مسکوکات را که اغلب از طلا و نقره است به برهمنان تقدیم میکند. آنان نیز سکههای قیمتی را در جیب گذاشته و یک تن از برهمنان به نیابت از دیگران جلو آمده و تمام گناهان آن شخص را برعهده میگیرد و در برابر برعهده گرفتن گناهان آن شخص اجرتی مناسب دریافت میکند. سپس برهمنان بیرون میروند و در رودخانه گنگ خود را غسل میدهند و بدین ترتیب گناهان آن مرد پاک و شسته میشود!
سپس جسد میت را در حالت احتضار روی بستری از علف «کوسا» نهاده و بر سر او آب گنگ میریزند و قطعات مقدسه ودا را به نغمه و آواز بلند در کنار بستر او میخوانند و تکههایی از نبات مقدس روی سر او میپاشند. پس از آن جسد را با آب مقدس شسته و با گیاهان معطر تطهیر کرده، گلهای فراوانی بر روی او میریزند و سپس او را حمل کرده و در وسط جنگل یا نزدیک رودخانه مقدس بر زمین میگذارند. سپس جنازه را به رودخانه برده و دوباره پس از غسل و تطهیر، هر کسی با دست آن را شسته و عبارتی در فنای دنیا و بیثباتی عمر انسان تکرار میکند. در این موقع میت مرد را در کفنی از کتان سفیدرنگ پیچیده و میت زن را در ساری معمولاً قرمزرنگ میپوشانند و بر روی چند چوب نی هندی(بامبو) نهاده و طواف میدهند.
در ادامه پسر ارشد یا یکی از نزدیکان درجه اول متوفی پیشاپیش جمع حرکت کرده و نوازندگان به نواختن موسیقی و تکرار کلمه (رام رام) مشغول میشوند. آنگاه تودهای از هیزم (بیشتر از چوب سنتور) فراهم میکنند. قبل از سوزاندن جسد، برهمنی در جلوی محل احتراق حاضر میشود. پس از آن جسد را روی چوبهای خشک بزرگ میگذارد. اگر زن باشد از جانب پاهای او و اگر مرد باشد از طرف سر او آتش را مشتعل میکنند. وی باید سعی کند جمجمه میت در اثر احتراق منفجر شود و اگر منفجر نشود، آن را با ضرب چوب خرد میکند، چرا که معتقد هستند که روح میت در جمجمه اوست و اگر شکسته نشو، آزاد نخواهد شد!
در این مراسم زنان شرکت نمیکنند و در خانه مانده و به شیون و سوگواری مشغول میشوند. در شهرهای بزرگ این مراسم در شمشانها(محل سوزاندن اجساد) انجام میشود و میت پس از غسل به این مکانها برده میشود و در برابر ربالنوعی به نام لرد شیوا و یا ربالنوع کالی گذاشته و نوعی نیایش مخصوص (پوجا) را به جا میآوردند. در حال حاضر در برخی از کلانشهرها نیز به علت کمبود چوبهای خشک برای سوزاندن، از محفظههای احتراق الکتریکی استفاه میشود که سریع جسد را به خاکستر تبدیل میکند.
پس از انجام این عمل، عزاداران و برهمنان محل احتراق جسد را ترک گفته و در رودخانه غسل میکنند و به خانه خود میروند. استخوانها و خاکستر مرده را در یک ظرف سفالی کوچک همانند کوزه جمع میکنند تا در روز سوم فوت او در رودخانه گنگ یا در رودخانه نزدیک مسکن او به آب ریخته شود. البته برخی از افراد این کوزهها را در خانه خود تا چهل روز و یا یکسال نگه میدارند و پس از آن با مراسم نیایشی خاص در آب رودخانه یا دریا رها میکنند.
باید گفت که در شهرهای مقدس بنارس و اللهآباد روزانه هزاران نفر دیده میشوند که از راه دور به زیارت آمدهاند تا تحت نظر برهمنان، خاکستر اجساد اموات خود را به رودخانه بریزند. بعضیها در ظرف مخصوصی بقایای خاکستر را در روز دهم در نقطهای نزدیک به محل احتراق دفن میکنند، چنان که در مورد مهاتما گاندی، پدر ملت هند، جسدش را در کنار رود جمنا سوزاندند و در آن رود ریختند و بقیه آن را در محلی به نام «سمادی راج گات» که در شرق دهلی قدیم است، دفن کردند و اطراف آن را باغی وسیع ساختند.
در برخی از موارد دیده شده است که بستگان درجه یک متوفی سرهای خود را تراشیده و تنها یک مقدار مو در وسط سرشان نگه میدارند و لباسهای سفید نیز که نشانه عزا در میان هندوهاست تا مدت چهل روز بر تن میکنند. به هر حال مدت 10 روز بستگان میت در عزاداری هستند و از دیدگاه آنان این مدت ناپاک و نامطهر شمرده میشود و غالباً مردها روز اول را روزه میگیرند و معتقد هستند که در آخر این ایام عشره تجسم ثانوی پیدا میکند.
اگر تشریفات عزاداری مطابق رسوم مذهبی به درستی انجام نشود، روح، جسم جدید پیدا نکرده و به صورت ناقص و ناپاک در عالم ارواح سرگردان میماند. لازم به ذکر است که در روز دهم برای آن که جسم جدید تغذیه یابد، تشریفات خاصی مقرر میشود که آن را شرادا (Sharaddha) میگویند. در آن روز ضیافت کلانی بر پا میکنند و هدایای بسیار نذر برهمنان مینمایند که ثواب آن عاید روح متوفی شود. مدت بیست و یک روز این تشریفات و ضیافتهای عزاداری برقرار است و ظروف فلزی بسیار از طلا و نقره و برنز مصرف میشود که همه را آخر کار به برهمنان هدیه میدهند و نوازندگان به نواختن آلات موسیقی در این مواقع مشغول میشوند.
فقرا به ناچار یک روز مهمانی میدهند، ولی متمولین به تناسب بضاعت خود ایام متعددی مهمانی داده و این آئین در اثنای سال و ماه و هفته تکرار میشود. در این ضیافتها به ویژه برنج بسیاری پخته میشود و در میان فقرا پخش و مابقی آن به صحرا ریخته میشود تا نصیب روح میت شود.
انتهای پیام