رضا بافتی، رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره علل و عوامل بیتفاوتی برخی از مردم نسبت به کرونا، اظهار کرد: من حدود 3 یا 4 ماه پیش که اوج کرونا بود و مردم همه ترسیده بودند، در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها گفتم که این ترس به مثابه یک بادکنک است که اگر بترکد، موج جدیدی شروع میشود که اصلا تصورش را هم نمیکنیم. نظر من این بود که مردم یک یا دو ماه در خانه میمانند، اما بعد خسته میشوند و از طرفی چون نیاز به درآمد و تامین معیشت دارند، از خانههایشان بیرون میآیند. اکنون این ترس ترکیده و نتیجه آن این شده که امروز مردم به خیابانها آمدهاند و میگویند نهایت بیرون آمدنها این است که به کرونا مبتلا میشویم. مردم نمیگویند کرونا نیست، بلکه چون خسته شدهاند، میگویند نهایتا به کرونا مبتلا میشویم.
وی افزود: اکنون قیمتها به صورت روزانه در حال افزایش است. البته گرانی همیشه وجود داشته، ولی گرانیهای امروز بیسابقه است. یعنی رشد قیمتها که از زمان شیوع کرونا به این طرف ایجاد شده و ما آن را تجربه میکنیم، واقعا بیسابقه است. برخی قیمتها را دولت تعیین میکند، ولی ظاهرا صاحبان کسبوکارها هم برای خودشان قیمت تعیبن میکنند؛ این یعنی هیچ نظارتی وجود ندارد.
این رفتارشناس اجتماعی بیان کرد: نمیدانم در حال حاضر چند درصد مردم ما حقوقشان زیر سه میلیون تومان است. همه مردم کار آزاد ندارند، آنهایی هم که کار آزاد دارند، 5 یا 6 ماه است که دچار مشکل شدهاند. اغلب مردم ما یا بیکار، یا بازنشسته و یا حقوقبگیر دولت هستند و حقوقشان هم حدود سه میلیون تومان است. فکر میکنم بیش از 30 درصد کسانی که کار میکنند، کمتر از سه میلیون تومان حقوق میگیرند. کسانی که کمتر از 3 میلیون تومان حقوق میگیرند، غیر از نان و تخم مرغ چیز دیگری نمیتوانند بخرند و بخورند و ظاهرا برنامهای نیز برای رفع این مشکلات وجود ندارد.
بافتی ادامه داد: این روزها در تلویزیون و رسانهها مدام میگویند مردم اصول بهداشتی را رعایت کنند، ولی باید به این نکته توجه داشته باشیم کسی که محتاج نان شب خود و خانوادهاش است، چگونه میتواند در خانه بماند و سر کار نرود. کسی که تمام دغدغهاش این است که اجاره خانه خودش را تامین کند، آن هم در شرایطی که اکنون پشتبامها را هم اجاره میدهند و برخی حتی پول اجاره همان پشتبامها را هم ندارند، چنین افرادی از بس ذهنشان درگیر این مسائل است، نمیتوان به آنها گفت چرا ماسک نمیزنید. گرفتاری برای برخی از مردم آنقدر زیاد شده است که مردن یا زنده ماندن برایشان تفاوتی ندارد.
وی با بیان اینکه مردم در هر صورت از ماندن در خانه خسته شدهاند، گفت: عمده مردمی هم که کار میکنند، آنقدر نگران زندگی روزانه خود هستند، که میزان این نگرانیها بیشتر از نگرانی مربوط به کرونا است. ولی ما برخی مواقع واقعیتها را نمیبینیم، انگار که اصلا مشکلاتی وجود ندارد و مردم از سر خوشگذرانی ماسک نمیزنند. در صورتی که اکنون بخش زیادی از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. اکنون گرفتاریهای شخصی و خانوادگی مردم، خیلی جدیتر از کرونا است.
این آسیبشناس اجتماعی تصریح کرد: آیا ما نمیدانیم این همه آدم زیر خط فقر هستند و شب تا صبح کابوس گرسنگی میبینند؟ این آدمها وقتی فرزندشان سرما میخورد، غصه تامین هزینههای درمانش را میخورند. آیا ما اینها را نمیدانیم و فکر میکنیم در جامعه ما هیچ مشکلی وجود ندارد و تنها مشکل این است که افراد ماسک نمیزنند؟ اینکه ماسک نمیزنند، هزاران دلیل دارد. اول باید این دلایل بررسی و حل شود و بعد انتظار داشت که مردم منطقیتر رفتار کنند. بحرانها خیلی جدیتر از آن است که تصور میکنیم، اصلا کرونا در این بحرانها گم شده و برای آنهایی که در طول ماه دغدغهشان این است که فقط از نظر درآمدی، فیزیولوژیکی و خورد و خوراک زنده بمانند، کرونا اصلا اهمیت ندارد.
وی اضافه کرد: فکر میکنم قشر بالای جامعه حواسش به رعایت مسائل بهداشتی هست. من مراجعی دارم که پنج ماه است از خانه بیرون نیامده و کابوس کرونا را دارد و مراجع دیگری دارم که فقط پنج روز در تعطیلات نوروز در خانه بوده است و بقیه روزها را مجبور بوده سر کار برود. کسی که پنج ماه میتواند در خانه بماند، معلوم است که به قشر مرفه جامعه تعلق دارد. برای قشر مرفه حفظ جان اولویت دارد و کرونا برایشان مسئلهای جدی و مهم است. آنها از خانه بیرون نمیآیند و در صورت بیرون آمدن نیز بیشتر از بقیه از ماسک و دستکش استفاده میکنند، ولی قشر فقیر پول ندارد که بتواند از داروخانه الکل و مواد ضدعفونی و ماسک و دستکش بخرد.
بافتی افزود: در جامعه ما شاید 10 درصد از اعضای جامعه به طبقه مرفه، 20 تا 30 درصد به طبقه متوسط و 50 تا 60 درصد به طبقه فقیر تعلق داشته باشند. قطعا قشر مرفه و متوسط باید رعایت کنند، ولی قشر فقیر توانش را ندارد. حتی اگر فرض را بر این بگیریم که قشر مرفه و متوسط جامعه پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند، ولی نیمی از اعضای جامعه به هر دلیلی توان رعایت کردن را نداشته باشند، در این صورت اثر رعایت پروتکلهای بهداشتی از بین میرود. به هر حال کرونا مسئلهای جدی است و همه باید دست به دست هم دهیم تا از آن عبور کنیم.
این رفتارشناس ادامه داد: گرفتاریهای مردم زیاد است و کرونا برای آنها در اولویت اصلی نیست و هر کس دغدغههای مالی خاص خودش را دارد، سرمایهدار نگران از دست دادن سرمایه خودش است و یک نفر هم آنقدر فقیر و بیچیز است که نمیداند زندگی خود را چگونه بگذراند. وقتی مشکلات اقتصادی باعث به هم ریختگی جامعه در تمام اقشار آن میشود، در این شرایط با جامعه نرمالی مواجه نیستیم که انتظار رعایت پروتکلهای بهداشتی را از آن داشته باشیم. علاوه بر این، انگار دولت هم برنامهای برای مواجهه با این شرایط ندارد. آیا دولت برنامهای برای توزیع رایگان ماسک و دستکش در میان قشر فقیر دارد و اقدامی در این خصوص انجام داده است؟ کسی که نمیتواند نان شب خود را تهیه کند، چگونه میتواند لوازم بهداشتی خریداری کند؟
وی تصریح کرد: در اوایل شروع کرونا، مردم جهان را به قدری ترساندند که مردم وحشت کرده و فکر کردند انگار طاعون آمده که جنازهها را سه متر زیر خاک دفن میکنند و روی آن آهک میریزند، در صورتی که میگویند وقتی انسان میمیرد، ویروس هم در بدون او از بین میرود. اما واقعا اینکه جنازه را سه متر زیر خاک دفن کنیم و آهک روی آن بریزیم، به چه معناست؟ آیا ویروس از زمین بیرون میآید و به جان من و شما میافتد!؟ در واقع به گونهای این مسئله را برای ما نمایش دادند که فکر میکردیم همه به صورت دسته جمعی میمیریم. در این شرایط، افراد به مدت محدودی با استرس و اضطراب زندگی میکنند، ولی بعد بیتفاوت میشوند و میگویند نهایتا میمیریم.
بافتی اظهار کرد: به نظر من دولت باید برای قشر ضعیف و فقیر جامعه، بودجهای اختصاص دهد و حتی ماسک و دستکش را به صورت رایگان در میان آنها توزیع کند. به این منظور، باید برنامهریزی صورت گرفته و بودجهای تخصیص داده شود.
انتهای پیام