صلح از مسیر گفت‌وگو، عدالت و آزادی حاصل می‌شود / اسلام دین صلح است
کد خبر: 3924502
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۲

صلح از مسیر گفت‌وگو، عدالت و آزادی حاصل می‌شود / اسلام دین صلح است

یک قرآن‌پژوه و پژوهشگر اندیشه سیاسی با بیان اینکه منطق قرآن بر صلح، دوستی و گفت‌وگو است، تصریح کرد: صلح چه در سطح خانوادگی و چه در سطح اجتماعی، ملی و بین‌المللی از مسیر گفت‌وگو، عدالت و آزادی حاصل می‌شود.

صلح از مسیر گفت‌وگو، عدالت و آزادی حاصل می‌شود / اسلام دین صلح است

صلح زمینه‌ساز آرامش، امنیت، نشاط و پویایی جامعه است و راه توسعه جامعه را هموار می‌سازد، اما خشونت و جنگ نه تنها آرامش، امنیت و پویایی را از جامعه سلب می‌کند، بلکه دستاوردهای بشری را از بین می‌برد و جامعه را از حرکت حیاتی باز می‌دارد.

خبرنگار ایکنا اصفهان، به مناسبت روز گفت‌وگوی تمدن‌ها و روز جهانی صلح، درباره تگرش اسلام به مقوله صلح و راهکارهای تحقق آن، گفت‌وگویی با یوسف خان‌محمدی، قرآن‌پژوه و عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید، داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 


بیشتر بخوانید:


ایکنا ـ مفهوم صلح در اندیشه سیاسی اسلام و اندیشه سیاسی غرب، به چه معنایی است و چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی بین این دو اندیشه وجود دارد؟

اگر بخواهیم از منظر اندیشه اسلامی، صلح را مورد بررسی قرار دهیم، باید به منابع اصلی و اولیه آن یعنی قرآن و سنت پیامبر(ص) مراجعه کنیم، ولی اگر بخواهیم این مفهوم را در اندیشه شیعه مورد بررسی قرار دهیم، باید به نهج‌البلاغه امام علی(ع) و سیره دیگر ائمه(ع) مراجعه کنیم.

در قرآن بیش از 60 آیه دلالت بر صلح و سلم دارد و درباره اختلافات خانوادگی آمده است: «وَالصُّلْحُ خَيْرٌ؛ صلح به هر حال بهتر است». اگر بخواهیم زندگی اجتماعی خود را سامان بدهیم، بهترین راه همان زندگی توأم با صلح است. صلح از حوزه خانواده شروع می‌شود و تا تعاملات اجتماعی و نظام بین‌الملل هم ادامه پیدا می‌کند. در آیه‌ دیگری از قرآن کریم، صلح برتر از نزاع و جنگ دانسته شده و می‌فرماید: «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا؛ و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش». در آخر آیه تأکید شده که برخی می‌گویند صلحی که دشمن پیشنهاد می‌کند، برای مسلح شدن و تقویت هرچه بیشتر خودشان است، اما قرآن می‌گوید اگر این نیت را هم داشته باشند، ولی شما صلح را بر جنگ ترجیح بدهید.

منطق قرآن بر صلح، دوستی و گفت‌وگو است. یکی از دغدغه‌های انسان‌ها در طول تاریخ، دست‌یابی به زندگی صلح‌آمیز آن هم فارغ از هر گونه تجاوز و نزاع است. یکی از پیام‌های اصلی پیامبران الهی هم این بود که زندگی صلح‌آمیز را برای بشریت به ارمغان بیاورند. اسلام به عنوان آخرین دین الهی بیشترین تأکید را بر صلح و تعامل با هم‌نوعان دارد. از جمله منابعی که برای تحقق صلح می‌توان به آن مراجعه کرد، زندگی پیامبراکرم(ص) است، در واقع وقتی جنگ‌های پیامبر اکرم(ص) را مورد بررسی قرار می‌دهیم، می‌بینیم که این ‌جنگ‌ها ‌همه حالت دفاعی داشته و جنبه تهاجمی نداشته است. پیامبر(ص) قبل از هر جنگی که به ایشان تحمیل شده به فرماندهان خود تأکید می‌کردند که قبل از جنگ با طرف مقابل گفت‌وگو و مذاکره کنند. اگر گفت‌وگو و مذاکره جواب نمی‌داد، پیامبر(ص) باز هم آغاز کننده جنگ نبودند، بلکه فقط در صدد دفاع برمی‌آمدند. پیامبر(ص) هیچ وقت برای گسترش دین، دست به جنگ نزدند، زیرا قبول دین با جنگ و خشونت سازگار نیست، چون ایمان امر قلبی است. دین فقط با گفت‌وگو و اقتاع هست که پذیرفته می‌شود. در قرآن به صراحت تأکید شده است: «لااکره فی‌الدین». بنابراین همه جنگ‌های پیامبر(ص) جنگ تدافعی و برای دفاع از اسلام بوده است. وقتی به قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که دین اسلام، دین صلح است. از منظر شیعه که یکی از منابع مهم آن نهج‌البلاغه است، می‌بینیم که امام علی(ع) در نامه معروف خود به مالک‌اشتر، به وی توصیه می‌کنند که اگر طرف مقابل به تو صلح را پیشنهاد داد، آن را بپذیر، زیرا صلح چند نتیجه دارد، اول اینکه سربازان از خسارت جانی و مالی در امان می‌مانند و به عنوان نتیجه دوم، در زمان صلح فرصت عمران و آبادانی و یا به اصطلاح امروز توسعه فراهم می‌شود، زیرا جنگ فرصت توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را سلب می‌کند.

ایکنا ـ آیا اسلام همیشه صلح را بر هر نوع نزاع و تنش ترجیح می‌دهد و یا اینکه در این زمینه استثناء‌هایی هم وجود دارد؟

در اسلام، جهاد زمانی موضوعیت پیدا می‌کند، که مسلمانان مورد تهاجم قرار بگیرند، در چنین شرایطی جهاد واجب می‌شود و اگر دین این را نمی‌گفت، باز این رویکرد از نظر عقلی پذیرفتنی است، چون دفاع از جان و جامعه، یکی از ضرورت‌های زندگی بشر است. نظام خلقت به گونه‌ای است که در برابر هرگونه تجاوزگری عکس‌المعمل نشان می‌دهد. جنگ زمانی مشروع و موجه است که حالت دفاعی داشته باشد، اما اگر برای گسترش دین باشد، هیچ ‌مجوزی حتی از خود دین هم برای آن وجود ندارد، زیرا گفتیم که منطق اسلام، منطق گفت‌وگو است. در قرآن کریم، بیش از 800 آیه وجود دارد که ما را به گفت‌وگوی سازنده تشویق می‌کند. بر مبنای منطق و گفتمان قرآن، راه رسیدن به صلح و حفظ امنیت، گفت‌وگو است. گفت‌وگو باید عقلانی، مؤدبانه، برابر و منصفانه باشد. گفت‎وگو به کشف حقیقت و رفع مشکلات کمک می‌کند. یکی از ابزارها و راهکارها برای انسجام ملی و ایجاد صلح در محیط خانواده، جامعه و عرصه‌های ملی و بین‌المللی، تأکید و اهتمام بر گفت‌وگو است.

ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها که در دوران اصلاحات مطرح شد، دستاوردهای زیادی برای جامعه ایران و حتی جهان به همراه داشت. چنان دنیا تشنه صلح و آرامش و توافق است که وقتی بحث گفتوگوی تمدن‌ها از سوی ایران در سال 2001 در سازمان ملل مطرح شد، این ایده به عنوان سال گفت‌وگوی تمدن‌ها در سراسر دنیا مورد قبول قرار گرفت. به تعبیری می‌توان گفت برای رسیدن به زندگی آرام و صلح‌مدار، گفت‌وگو بهترین مکانیسم و نیاز امروز و فردای ماست، چه در سطح خانواده، چه در سطح ملی، چه در سطح منطقه‌ای و چه در سطح بین‌المللی. اگر گفت‌وگو و مذاکره عقلانی را ابزار کار خود قرار دهیم، این سازوکار می‌تواند جامعه را به سمت رشد و شکوفایی و توسعه پیش ببرد، ولی اگر از این ابزار استفاده نکنیم، نزاع‌ها و خصومت‌ها در خانواده، منطقه و نظام بین‌الملل جدی‌تر می‌شود و اتفاقات ناگواری رخ می‌دهد. جنگ‌هایی که تاکنون رخ داده، نتایج آنها حتی تا سالهای طولانی خسارت‌های زیادی به بار آورده و زندگی بشر را با مخاطره مواجه ساخته است.

آموزه‌هایی که در ادیان الهی آمده و بر صلح، گفت‌وگو، احترام به یکدیگر، اخلاق و ... تأکید می‌کند، به نوعی انسان هم براساس تجربه در زندگی به این نتیجه می‌رسد، یعنی این‌ها در عرض هم نیستند. در واقع دیدگاه و نظریه‌هایی که در مورد صلح مطرح می‌شود، در عرض با دیدگاه‌های دینی و مبتنی بر شریعت اسلامی نیست. بعضاً هم اگر مطرح می‌شود به ادیان الهی باز می‌گردد. دین برای سامان دادن و بهزیستی انسان و راهنمای زندگی است. در تجربه بشری وقتی به این نتیجه می‌رسیم که صلح برتر از جنگ و گفت‌وگو بهتر از نزاع و دشمنی است، این یعنی اینکه علاوه بر شرع، عقل بشر هم براین موارد تأکید دارد. قاعده‌ای وجود دارد که می‌گوید: «کلما حکم به الشرع، حکم به العقل» یعنی هر چه عقل آن هم خالی از هر نوع حب و بغض به چیزی امر بکند، شریعت و دین هم آن را تائید می‌کند و متقابلاً هرچه دین تحریف نشده، چیزی را امر بکند، عقل نیز آن را تأیید خواهد کرد. در واقع این‌ها در طول همدیگر هستند که یکی براساس تجربه بشری و دیگری براساس آموزه‌های الهی به دست می‌آیند و این‌ها تکمیل کننده یکدیگر هستند و تعارضی با هم ندارند.

مرحوم آیت‌الله ابوالفضل زنجانی اصول سی‌گانه حقوق بشر را با آیات قرآن تطبیق داده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که 23 مورد از این اصول در قرآن نیز آمده است که شرح بررسی وی، در کتاب «یادگار ماندگار» از سوی انتشارات علمی فرهنگی و سهامی انتشار منتشر شده است.

در رأس هر تمدنی یک پیامبر وجود داشته است، ولو اینکه نام آن تمدن به نام آن پیامبر نام‌گذاری نشده باشد، ولی آموزه‌های الهی آن پیامبر در شکل‌گیری آن تمدن نقش مؤثری داشته است. در تمدن اسلامی علاوه بر جنبه‌های دینی آن نمی‌توان تجربه‌های بشری را در به وجود آمدن نادیده گرفت. شهید مطهری در مصاحبه‌ای گفته‌اند اگر بخواهید بدانید که در صدر اسلام، چگونه تمدن اسلامی شکل گرفت، اولین عنصر آن، عنصر آزادی و آزاداندیشی است. در دوران طلایی تمدن اسلامی یعنی در قرن چهارم و پنجم که مکتب ترجمه شکل گرفت، آثار مربوط به تمدن‌های مختلف به زبان عربی ترجمه شد و این به زندگی انسان کمک کرد. تجربه‌های بشری گذشته و آموزه‌های دینی نشان می‌دهد برای اینکه زندگی مطلوبی داشته باشیم، باید گفت‌وگو و تعامل با سایر ادیان و تمدن‌های مختلف را در الویت قرار دهیم.

ایکنا ـ از صحبت‌های شما این‌طور می‌توان برداشت کرد که در خصوص صلح، بین اندیشه سیاسی اسلام و اندیشه سیاسی غرب نوعی انطباق و تفاهم وجود دارد؟

البته به صورت کامل نه، زیرا در برخی زمینه‌ها اختلافاتی بین این‎ دو وجود دارد که البته این اختلافات جزئی هستند. در اینجا صحبت در خصوص تجربه بشری چند هزار ساله است. تجربه بشری انطباقی بین اسلام و غرب ایجاد می‌کند. اگر غیر از این بود، مثلاً دین هر آنچه مردم و گذشتگان می‌گفتند را نفی می‌کرد، آن دین پذیرفتنی نبود. مثلاً متفکر فرانسوی به نام منتسکیو، ایده و نظریه تفکیک قوا را به معنای تفکیک قوای مجریه، مقننه و قضائیه مطرح کرده است، امام(ره) وقتی انقلاب پیروز شد این نظریه را پذیرفتند، در حالی که انقلاب ما اسلامی بود، این نشان می‌دهد ما از تجربه‎های بشری برای اینکه استبداد در جامعه حاکم نشود، استفاده کرده‌ایم و یا مثلا درباره انتخابات، آن هم به گونه‌‎‌ای که مردم رأی بدهند و آن رأی مبنای مشروعیت باشد، ما هم گفتیم که مشروعیت هم باید الهی و هم مردمی باشد و تا نظر مردم نباشد، نمی‌توان حکومت کرد. به هر حال سازوکار مشارکت سیاسی، تجربه چندهزار ساله‌ای است که حتی ایرانیان هم در آن نقش داشته‌اند و به مرور زمان تکامل پیدا کرده و به اینجا رسیده است.

ایکنا ـ به نظر شما علاوه بر گفت‌وگو، راهکارهای تحقق صلح جهانی چیست؟

برای اینکه در یک جامعه، کشور و یا نظام بین‌الملل، صلح ایجاد شود، باید زندگی مردم به حد مطلوبی برسد و اکثریت مردم به زندگی مطلوب دست پیدا کنند. در قرآن هم آمده زمانی می‌توانیم صلح ایجاد کنیم که بتوانیم عدالت را برقرار کنیم، البته عدالت در اینجا همه ابعاد آن نظیر عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در برمی‌گیرد. درست است که اگر کسی را سرکوب کنیم، آن شخص آرام می‎شود، ولی صلحی از آن حاصل نمی‌‎شود، بلکه به مثابه آتش زیر خاکستر است. در واقع در هر تهدید و در هر سرکوبی، یک مقاومتی پنهان وجود دارد و این مقاومت روزی به مجردی که فرصت پیدا کند به مقابله بر می‌خیزد. بنابراین در زندگی و در سطح خانواده، ملی و بین‌الملل، همه انسان‌ها باید به آن درجه لیاقت و نیازهایی که دارند، دست پیدا کنند. برای زندگی صلح‌آمیز باید گفت‌وگو، مذاکره، آزادی، توسعه اقتصادی، توسعه اخلاقی و ... در الویت قرار گیرد. در واقع همه این عناصر باید در کنار هم باشند، تا یک جامعه و نظام بین‌الملل صلح‌مدار شکل بگیرد. در واقع تحقق صلح، تک عاملی نیست، یعنی گفت‌وگو با اینکه مهم است، ولی به تنهایی نتیجه‌ای ندارد، بلکه باید توام با آزادی و عدالت اجتماعی باشد.

ایکنا ـ چه ارتباط و نسبتی میان صلح و حقوق بشر وجود دارد؟ آیا حقوق بشر تسهیل کننده صلح جهانی خواهد بود؟

بله، حقوق بشر یکی از زمینه‌های اصلی عدالت در تحقق صلح است. عدالت یعنی اینکه انسان‌ها به صورت آزادانه و با رعایت ادب، عقاید خود را مطرح کنند. آزادی بیان، آزادی انتخاب شغل، آزادی انتخاب همسر، آزادی انتخاب دین وجود داشته باشد، چون می‌گوییم اصول دین قابل تقلید نیست، یعنی هر انسانی باید با تأملات خود به نتیجه برسد و دین را برگزیند. کرامت انسانی باید حفظ شود، در قرآن به موضوع کرامت انسانی بسیار توجه شده است، به طوری که بیشتر خطاب‌ها، متوجه همه انسان‌ها است و تعبیر «یا ایها الناس» به‌کار رفته است. «یا ایها الناس» منظور کل بشریت است. اگر ما یک نفر را به خاطر عقایدش از امتیازهای اجتماعی محروم کردیم، این یعنی کرامت ذاتی آن انسان زیر سؤال رفته است، زیر انسان چون انسان است، کرامت دارد.

انتهای پیام
captcha