مهجوریت‌زدایی از قرآن نیازمند هم‌افزایی جوامع اسلامی است
کد خبر: 3931642
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۶

مهجوریت‌زدایی از قرآن نیازمند هم‌افزایی جوامع اسلامی است

عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان اصفهان با بیان اینکه مهجوریت‌زدایی از قرآن نیازمند هم‌افزایی جوامع اسلامی است،‌ تصریح کرد: این احساس نیاز در انسان امروز باید به وجود بیاید که دوای دردهای خود را از قرآن بجوید.

مهجوریت‌زدایی از قرآن نیازمند هم‌افزایی جوامع اسلامی است / نهضت رجوع به قرآن باید احیا شود

قرآن، کلام حق و معجزه پیامبر اسلام و مقدس‌ترین کتاب آسمانی در نظر مسلمانان محسوب می‌شود، ولی علی‌رغم شأن و منزلتی که دارد، آموزه‌های آن در شئون فردی و اجتماعی زندگی مسلمانان، غایب و به تعبیری، مهجور است. این کتاب را فقط برای کسب ثواب و تبرک‌جویی از آن می‌خوانند و در مفاهیم آن تفکر و تأمل نمی‌کنند و در عمل، به آموزه‌هایش پای‌بند نیستند، در حالی که از دیدگاه اسلام، مسلمانان فقط با عمل به آموزه‌های قرآن است که می‌توانند به زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت دست پیدا کنند.

خبرنگار ایکنا اصفهان، در خصوص معنای مهجوریت قرآن، چرایی این اتفاق و چگونگی رفع مهجوریت از این کتاب آسمانی، گفت‌وگویی با عصمت همتی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان، داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید:


بیشتر بخوانید:


ایکنا ـ مفهوم مهجوریت قرآن به چه معناست؟ اینکه قرآن در میان مسلمانان مهجور مانده است، چه معنایی دارد؟

در قرآن، آیه‌ای وجود دارد دال بر اینکه پیامبر(ص) در قیامت خواهد گفت قرآن مهجور مانده است و هم روایتی که شیعه و سنی آن را نقل کرده و از نظر معنا متواتر است، مبنی بر اینکه «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ...؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران می‌گذارم كه اگر بدان‌ها چنگ زنيد، هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من اهل‌بيتم و اين دو از يكديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند». علامه طباطبایی(ره) در ابتدای تفسیرالمیزان می‌گوید: متأسفانه این دو ثقل گرانبهایی که پیامبر(ص) برای هدایت معرفی کرد، هر دو مهجور ماندند و امت به آنها تمسک نجستند و از آنها راه نیافتند. گروهی به بهانه اهل‌بیت(ع)، قرآن را رها کردند و گروهی به بهانه قرآن، اهل‌بیت(ع) را که از نظر پیامبر(ص) با قرآن هم‌وزن بودند، رها کردند. این رها کردن موجب مهجوریت هر دو و سرگردانی و سرگشتگی امت شد.

قرآن، نور هدایت و اسباب اتصال آسمان و زمین است. امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «قرآن شفای دردهای شماست، از آن دوا بجویید». قرآن در سوره نحل و شوری، خود را نوری معرفی می‌کند که خداوند هر که را بخواهد، با این نور هدایت می‌کند. شرط اینکه بتوانیم از این کتاب استفاده کنیم، حداقل مراجعه به این کتاب و انس با آن و تلاش برای فهم  و نهایتاً عمل کردن به اوامر و نواهی آن و راه جستن به حقایقی است که این کتاب، آدمی را به آن حقایق می‌رساند. ما اگر این کارها را انجام می‌دادیم، دوای دردهای درونی‌مان بود. وضعیت جوامع اسلامی را ببینید، همگی باور دارند که قرآن به لفظ و به معنا، سخن خداست، تحریف نشده و تنها کتاب آسمانی است که در زمان رسول خاتم، با نظارت ایشان کتابت شده و یک کلمه به آن افزوده یا کاسته نشده و برای کم و زیاد شدن یک واو از آن شمشیر کشیده شده است تا این اتفاق نیفتد. اگر مسلمانان چنین ثقل و گوهری را جدی می‌گرفتند و با همین معنا، این کتاب آسمانی را برنامه زندگی، هدایت برای مردم و نور اتصال آسمان و زمین می‌دیدند، هم در حوزه تعدیل شخصیت فردی و هم در حوزه اجتماع مسلمین، این کتاب می‌توانست نقش اساسی‌اش را ایفا کند.

اکنون هر چه داریم، از مهجوریت قرآن و اهل‌بیت(ع) است. در واقع مهجوریت این دو، یعنی ثقل اکبر و ثقل اصغر، دردهای بسیاری برای امت اسلامی به وجود آورده است. اگر کسانی اهل قرآن باشند، مگر می‌توانند وضعیتی داشته باشند که اکنون جوامع اسلامی دارند؟ اگر در حوزه فردی، به این دو مؤلفه قرآن، یعنی آمنوا و عملوا الصالحات توجه شود، بسیاری از ناهنجاری‌ها اصلاً شکل نمی‌گیرد. در حوزه اجتماعی نیز قرآن صریحاً به مسلمانان می‌گوید کفار را بر خودتان سلطه ندهید، به دشمنان خدا اعتماد نکنید و در مقابل آنها صف واحده باشید. دعوت به استقامت و درس‌هایی که قرآن در لابلای داستان انبیا می‌گوید، سنت‌های جوامع بشری و سنت‌های خداوند با افراد است. هر فردی مانند ابراهیم باشد، از هدایت‌های ویژه‌ای که برای او وجود داشت، بهره‌مند می‌شود. هر فردی مثل موسی بتواند خودش را نگه دارد، از آن برکات بهره‌مند می‌شود. قرآن مهجور است، یعنی آن کارایی که باید داشته باشد، از آن نخواستیم. حداکثر کارایی قرآن در بسیاری از خانه‌ها، زینت بودن، تمسک و تفأل برای مراسمی، سر سفره عقدی یا هنگام فاتحه‌ای است و کسانی هم که می‌خواستند توجه کنند، حداکثر این بوده که قاری شوند و قرائت‌شان چگونه باشد، ولی کمتر کسانی وارد هدایت‌های قرآنی شدند و وقتی این کار را انجام دادند، عجیب درخشیدند و راه پیدا کردند. قرآن مهجور است، به این معنا که مسلمانان باید برنامه زندگی و روابط‌شان را براساس دستورالعمل این کتاب آسمانی تنظیم کنند، ولی متأسفانه این‌طور نیست.

ایکنا ـ چه چیزی باعث شد که مسلمانان به قرآن مراجعه نکنند و دوای دردها و دستورالعمل زندگی‌شان را از این کتاب نجویند؟

در حوزه آسیب‌شناسی، یکی از عواملی که مؤثر بوده، همان اختلافی است که در میان امت اسلامی افتاد و مفسرین حقیقی قرآن که اهل‌بیت(ع) بودند، مرجع مراجعه عموم قرار نگرفتند تا گوهرهای درخشان قرآن بیان شود و آنها را جذب کند و امت به واسطه درک این مفاهیم، خودشان را نیازمند آن ببینند. هر کس به قرآن مراجعه کند، از هدایت آن بهره‌مند می‌شود، در این خصوص شک و شبهه‌ای نیست. علامه طباطبایی(ره) معتقدند اینکه قرآن در سوره نحل می‌فرماید: «...تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ...؛ تا حقیقت هر چیز را روشن کند»، یعنی این کتاب بیان‌کننده و آشکارکننده برای هر چیزی است و نمی‌توان گفت که قرآن بیان‌کننده خودش نیست. بنابراین قرآن بیان‌کننده خود نیز هست، به شرط اینکه به فهم آن دست پیدا کنیم. در جوامع غیر عرب‌زبان، به دلیل اینکه زبان عربی زبان غیر محسوب می‌شود و تسلط بر آن تلاش‌های وافی نیاز دارد، خودش معضلی برای فهم قرآن است. حتی بعضاً وقتی از نسل جوان پرسیده می‌شود که قرآن می‌خوانند یا نه، می‌گویند ترجمه فارسی‌اش را می‌خوانیم. متأسفانه بعضاً ترجمه‌های فارسی جاذب نیست و مترجم چون خواسته به لفظ مقید باشد، معانی بعضا لابلای ترجمه‌های لفظی نیست.

در واقع از یک طرف حقایق قرآن به دلیل مهجوریت اهل‌بیت(ع) در اختیار امت قرار نگرفت و موجب شد که از جاذبیت قرآن کاسته شود و از طرف دیگر، بسیاری از جاذبه‌های دنیایی با اینکه انسان‌ها بخواهند در مسیر آخرتی حرکت کنند، جمع نمی‌شود. این واقعیت دنیای امروز است. در واقع دل باید زنده بماند تا هم تشنه حقایق و معارف آسمانی باشد و هم از رجوع به قرآن لذت ببرد. خود قرآن هم می‌گوید که این هدایتی برای متقین است، اگرچه ناس نیز از آن بهره‌مند می‌شوند، ولی هدایت ویژه مخصوص متقین است. اگر آدمی حیات معنوی‌اش را به دلیل گناه کردن، شهوات و روزمرگی از دست دهد و میل معنوی در او نباشد، حقیقتاً رغبت نمی‌کند و دوست ندارد و چون دوست ندارد، انس ایجاد نمی‌شود و در این صورت، پای‌بند بودن به آن در زندگی نیز مشکل می‌شود. وقتی در صدر اسلام، ظواهر دنیا بسیاری از جمله صحابه درجه اول پیامبر(ص) را جذب کرد، آنها علی‌القاعده دیگر میلی به این مفاهیم معنوی نداشتند و فقط برای حفظ ظاهر، آیات قرآن را می‌خواندند و ظاهر آن را رعایت می‌کردند و بعد هم این آیات برایشان معنا نشد.

امام خمینی(ره) معتقد است مهجوریت قرآن به مهجوریت اهل‌بیت(ع) برمی‌گردد که بیان‌کننده و الگوی عملی قرآن بودند. از طرف دیگر، اگر حیات معنوی و نور درونی دل مرده باشد، همان‌طور که خود خدا جاذبه ندارد و آدمی به سمت خدا نمی‌رود، به سمت قرآن نیز حرکت نمی‌کند. قرآن، کلام خداست و باید در آدمی، شوقی نسبت به خدا مانده باشد تا کلام او را جذب کند. علاوه بر این، در دنیای امروز، دعوت به دنیا و لذت‌های دنیوی در اوج خود قرار دارد و هر چه این‌ها در اوج باشد، فروغ این طرف دیده نمی‌شود. ضمن اینکه سرمایه‌گذاری دشمنان اسلام را نباید دست‌کم بگیریم، آنها هر جا خواستند بر مسلمانان تسلط پیدا کنند، متوجه شدند که باید آنها را از فرهنگ قرآن دور کنند.

ایکنا ـ با توجه به اینکه ما به اهل‌بیت(ع) دسترسی نداریم و طبق گفته شما، در دنیای امروز جاذبه‌های دنیوی زیاد است، برای مهجوریت‌زدایی از قرآن و اینکه آموزه‌های این کتاب آسمانی در شئون مختلف زندگی اجتماعی تجلی پیدا کند، چه راهی می‌توانیم در پیش بگیریم؟

برای دنیای اسلام در حال حاضر، قرآن مهم‌ترین دستگیره وحدت است، بنابراین وحدت در جوامع اسلامی اعم از شیعه و سنی باید حول محور قرآن اتفاق بیفتد و نوعی هم‌افزایی برای احیای نهضت رجوع به قرآن شکل بگیرد. مهجوریت قرآن فقط مخصوص جامعه شیعه نیست، متفکران اهل‌ سنت نیز قائل به این اتفاق در جوامع خود هستند. در مدارس ما از سطوح ابتدایی قرآن درس داده می‌شود، ولی تلاش‌ها معطوف به خواندن الفاظ آن است و کمتر به معانی و معارف قرآن توجه می‌شود. به نظرم، اگر بر الگوها و مفاهیم قرآنی سرمایه‌گذاری کنیم، یعنی نشان دهیم که این مفاهیم، لوازمی دارد و این لوازم با چیزهایی که ما در زندگی داریم، متفاوت است. انجام چنین کاری، تفسیر به‌روز قرآن خواهد بود. یعنی قرآن را به عنوان دوای درد انسان‌ها به آنها معرفی کنیم، اگر احساس نیاز ایجاد شود، سراغ این کتاب می‌آیند. اکنون بحث بر سر این است که آن احساس نیاز وجود ندارد، چون فکر می‌کنند که این کتاب به چه دردی می‌خورد. در واقع تصور این است که خواندن این کتاب و انس با آن، به دردی نمی‌خورد یا اینکه نمی‌فهمند که به چه دردی می‌خورد، یا حداکثر آنچه به کار می‌آید، این است که خواندنش ثواب دارد و مَلَکی قلم به دست گرفته و به ازای هر آیه‌ای که می‌خوانیم، عدد بزرگی ثبت می‌کند که بعداً در آن دنیا، به دردمان می‌خورد.

باید قرآن را به عنوان کتابی که اکنون باید بخوانیم، جواب سؤالات در آن وجود دارد و مشکلات‌ با آن حل می‌شود، معرفی کنیم. اگر ذکر خداوند تنها راه آرامش انسان است، دنیای امروز، دنیای سرگردانی و اضطراب و افسردگی محسوب می‌شود و بشر امروز، تشنه آرامش. آرامش با ذکر خداست و قرآن می‌گوید اصلاً این کتاب، ذکر است. باید بتوانیم این کتاب را متناسب با دردها و نیازهای انسان امروز، به انسان‌ها معرفی کرده و در امور روانشناسی و فرهنگی، قرآن را به عنوان راهکار و راهنما دخیل کنیم، نه به عنوان سمبلی برای آغاز جلسه و بعد هم برای زینت کلام‌مان، چند آیه بخوانیم. باید به انسان امروز بگوییم مشکلاتی که دارد، مثل تنهایی، افسردگی، بی‌معنا بودن زندگی، سرگردانی و اضطراب حداکثری، جواب و راه‌حل آنها را می‌تواند در تماس و ارتباط با قرآن بیابد، این کتاب چنین ظرفیتی و اصلا چنین ادعایی دارد. وقتی می‌گوید شما را به مقصد می‌رسانم و به سمت خداوند حرکت می‌دهم، یعنی چنین ادعایی دارد. اگر بخواهیم قرآن را به این زبان وارد کنیم، کار زیادی می‌طلبد، ولی باید در این مسیر تلاش کرد، بلکه شاید بتوان اندکی از مهجوریت این کتاب کاست و قرآن و تفسیر آن را جدی گرفت.

اکنون در زمینه امور فرهنگی، چند مرکز یا مؤسسه در اصفهان سراغ دارید که جلسات تفسیر قرآن برگزار کنند و مثلاً مرجع تفسیرشان، المیزان یا مجمع‌البیان باشد؟ چنین جلساتی را کمتر می‌بینیم، حتی در ماه رمضان، جزءخوانی مطرح است، ولی در شهری مثل اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، چند مورد جلسه تفسیر قرآن، نه روخوانی و قرائت برگزار می‌شود؟ هر چند که روخوانی و قرائت نیز بی‌ربط نیست، ولی انسان‌ها را باید معنایی به خود جذب کند و کششی در آنها ایجاد شود تا خودشان باقیمانده راه را طی کنند. زیبایی قرآن وقتی است که آن را کارا ببینیم، یعنی بگوییم از قرآن، کاری برمی‌آید. از آن چه کاری برمی‌آید؟ قرآن ما را به آسمان می‌رساند، ریسمان الهی است که ما را تا عرش می‌برد و کسانی که با این ریسمان حرکت کردند، گم نشدند و از چاه دنیا، به سلامت بیرون آمدند. این‌ها مواردی است که باید برایشان نشست برگزار کرد و همین سؤالی که مطرح کردید، به سؤال آن نشست تبدیل شود که در دنیای امروز با این شرایط، چه آموزه‌هایی از قرآن می‌تواند مطرح شود که انسان‌ها به آنها احساس نیاز کنند و به دلیل آن احساس نیاز، به قرآن متصل شوند.

ایکنا ـ رویکرد مهجوریت‌زدایی از قرآن چگونه باید انجام شود تا دچار خوانش‌های غیرمعقول، افراطی و ظاهرگرایانه نشود و بتوان در راستای هدف اصلی قرآن یعنی جنبه هدایتی آن حرکت کرد؟

سؤال بسیار مشکلی است. متأسفانه تندروی‌هایی وجود دارد که در مورد ظواهر اتفاق بیفتد و قرآن را از آنچه که هست، مهجورتر کند. واقعاً تفسیر قرآن را اهل این کار باید انجام دهند، نه اینکه هر کس اجازه داشته باشد درباره قرآن حرف بزند. همچنان‌که یک نفر باید از تخصص پزشکی برخوردار باشد تا بتواند مطب دایر کرده و مشکلات جسمی دیگران را حل کند، در حوزه قرآن و معارف دینی نیز به چنین فاکتوری نیاز داریم، یعنی کسانی که علمای اهل عمل‌اند، آراسته به زیور قرآن هستند و به معانی قرآن راه پیدا کرده‌اند، باید از آن حرف بزنند و مرجع مردم باشند. سیاست‌گذاران فرهنگی باید کسانی را که تخصص دارند و در عین حال، عالم ربانی هستند و قرآن بر آنها تأثیر گذاشته است، به مردم معرفی کنند و مانع کسانی شوند که برداشت‌های خود را به قرآن تحمیل و در واقع، تفسیر به رأی می‌کنند و دنبال اهداف خاصی اعم از منافع سیاسی و جناحی و شعائر و ظواهر هستند. این‌ها قرآن را به مهجوریت بیشتری مبتلا کرده و دلزدگی ایجاد می‌کنند و باعث می‌شوند وقتی کسی می‌خواهد قضاوت کند، به دلیل اعمال این‌ها، نتواند قضاوت درستی داشته باشد. نباید هر کسی علمدار دعوت به قرآن شود و نباید این را به عنوان یک شعار مطرح کنیم و شعارزدگی را به قرآن نیز سرایت دهیم. قرآن باید از کانال کسانی بیان شود که نفس‌های زکیه‌ای دارند و سخن خدا را فهمیده‌اند. در واقع این‌ها باید برای رفع مهجوریت از قرآن تلاش کنند. با همگانی کردن و شعار دادن و امثال این کارها مخالفم، به دلیل همین خطری که به آن اشاره کردید و حقیقتاً نیز خطر بزرگی است.

انتهای پیام
captcha