جشن هالووین یکی از خرافاتیترین و در عین حال فراگیرترین آیینهای سنتی در آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر به شمار میرود که هر سال در سی و یکم اکتبر برگزار میشود. ریشه این جشن به آیین باستانی سامهین یا شامهین بازمیگردد.
اما ریشه این جشن کجاست؟ قوم سلت حدود دو هزار سال پیش در مناطقی از اروپا زندگی میکردند، شروع سال جدید خود را هم زمان برداشت محصولات کشاورزی در اول نوامبر جشن میگرفتند که برای خانواده پایان تابستان و آغاز فصل تاریکی و سرما بود.
از آنجا که با فرا رسیدن فصل سرما، مرگ و میر انسانها در آن زمان بیشتر میشد، در آن زمان باور داشتند که با برافروختن آتش و پوشیدن لباسهای عجیب از پوست حیوانات و استفاده از صورتهای ترسناک یا قرار دادن سر بریده شده حیوانات بر روی سر خود میتوانند ارواح سرگردان را از خود دور کنند یا حداقل مانع از شناسایی خود توسط آنها شوند.
در حال حاضر جشن هالووین پس از کریسمس دومین جشن بزرگ غربیها محسوب میشود به گونهای که آنها هرساله بیش از ۶ میلیارد دلار صرف برگزاری این جشن میکنند. ریشه این جشن، ترس انسانهاست از مرگ که آن را معادل تاریکی میدانند، ترسی که میتواند با وجود خداوند در زندگی و تفکر درباره خالق به آرامش تبدیل شود.
وجود این جشن و برگزاری آن در کشورهایی که آیین باستانیشان این است، جای تعجب نیست، اما ظهور و بروز این جشن در کشوری مانند ایران اسلامی دور از ذهن است.
ایرانیها از باستان تا امروز همواره نام خدا را در جشنها و شادیهایشان داشتهاند، اما کجای این جشن نامی از خدا دارد. جشنی که در ذهن این را میپروراند که انسان میتواند با عجیب و غریب و ترسناک کردن خود جلوی وقایع ترسناک و غمانگیز را بگیرد.
آرایشهای غلیظ و ترسناک و با رنگ تیره زنان در ایران و تزئین خانه و حتی مغازهها به سبک جشنهای هالووین، پخش رنگ ترس این شجن در خیابانهای شهر زنگ خطری به معنای دور شدن از فرهنگ ناب ایرانی ـ اسلامی است، فرهنگی که برای به بار نشستن آن خونهای زیادی داده شده است.
یکی از عکاسان بیرجندی به ایکنا از خراسانجنوبی گفت: امروزه مردم از سبکهای جهانی در عکس تبعیت میکنند و به هر بهانهای دوست دارند عکسهای آتلیهای بگیرند مانند عکسهای هالووین که بسیار نیز رایج شده است.
وی افزود: عکاسی آتلیهای در ایران اکنون بیشتر به سمت جهانی شدن و گاهی حتی تبعیت بیچون و چرا از سبکهای غربی پیش میرود که این بسیار غم انگیز است چراکه ما خود جشنهایی در ایران چون یلدا و نوروز داریم که شاید اکنون در بین جوانان بسیار کمتر از جشنهایی مثل هالوین طرفدار داشته باشد.
حجتالاسلام قاسم فلسفی، یک مشاور و کارشناس مذهبی نیز به ایکنا گفت: امروزه جوانان از جشنهای غربی بسیار بیشتر از جشنهای ایرانی تبعیت و استقبال میکنند که این موضوع باید ریشهیابی شود.
وی افزود: این موضوع طبیعی است چراکه جوان و کلا انسان به دنبال تنوع است و این تنوع را دوست دارد چراکه به زندگیاش رنگی تازه میدهد، اما نباید این امر با تبعیت بیچون و چرا همراه باشد.
این مشاور با بیان اینکه ما هرسال برای نوروز و یلدا یک سبک را درنظر میگیریم اما این گونه جشنهای غربی هرساله شکل و شمایل جدیدتری به خود میگیرند و همین امر موجب محبوبیت آنها شده است، بیان کرد: دین اسلام خاصیت پویایی دارد و تازگی خود را در همه زمانها حفظ کرده است، همانگونه که این دین حتی برای مسواک زدن و شانه زدن برنامه داده، برای زندگی در تمام عصرها نیز برنامه ارائه کرده است.
فلسفی اظهار کرد: مشکل اینجاست که ما تازگی و پویایی دین اسلام را برای جوانان باز نکردهایم و تنها به جلوههای سنتی آن برای تشریح و تبیین توجه کردهایم.
وی بیان کرد: همانگونه که سبک زندگی تغییر کرده، باید پویایی دین و فقه را نیز برای جوانان باز کنیم، در فضای مجازی چقدر تبلیغ دین کردهایم، چه اندازه برای تبلیغ آموزههای دینی چون حجاب با ابزار نوآوری و خلاقیت تبلیغ کردهایم.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: باید شیوه درست تبلیغ براساس زمان تغییر کند، نباید برای تبلیغ کارهای درست به شیوه سالهای پیش عمل کنیم، باید بپذیریم جوانان تغییر کردهاند و اگر ما دستشان را نگیریم در تبعیت از اصول غربگونه گم میشوند.
فلسفی با بیان اینکه باید مدرنیته را ابزاری برای انتقال پیام دین کنیم، یادآور شد: باید بدانیم وقتی فرهنگی که با دین و فرهنگ ما متفاوت است، به زندگی باز شد دیگر نمیتوان به راحتی آن را از زندگیها جدا کرد.
متولیان فرهنگ جامعه باید بیش از هر زمانی به فکر این تغییر فرهنگها بوده و برای آن اندیشه کنند. وقتی فرهنگ ما براساس اصول اسلامی بنا شده، دیگر این گونه تبعیت از کشورهای دیگر جایی ندارد. قرآن کریم همواره انسانها را به آرامش با تفکر به خالق دعوت میکند، اما این جشنها که عطر ترس در آن جریان دارد چه آرامشی میتواند داشته باشد؟
اما آنچه در جامعه امروزی عذابآور است، بروز پدیدههای نوظهور شادی است که ممکن است تا چند ثانیه همچون شکلاتی شیرین باشد اما اگر نیک به آن بنگریم در درازمدت زهری از خود بر جای خواهد گذاشت که میان تمام افراد جامعه رسوخ خواهد کرد. زهر تلخ تجملگرایی.
انتهای پیام