مهجوریت قرآن متأثر از علل و عوامل متعددی است. در این زمینه فهم نادرست از قرآن و توجه به جنبههای ظاهری آن، بیش از هر عامل دیگری به مهجوریت قرآن دامن زده است. خبرنگار ایکنا در اصفهان در همین رابطه گفتوگویی با حجتالاسلام مجتبی سپاهی، عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه اصفهان داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ منظور از مهجوریت قرآن چیست؟
این تعبیر در خود قرآن کریم نیز آمده و یکی از اتفاقاتی که ممکن است در قیامت رخ دهد، این است که پیامبر(ص) از قوم خود شکایت کرده و میفرمایند: «...يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛ پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». کلمه مهجور از هِجر یا هَجر به معنای دور شدن میآید و مهجور شدن به این معناست که مردم یا قرآن را از خودشان دور قرار داده و از آن فاصله میگیرند و یا با وجود اینکه قرآن در دسترس آنهاست، خودشان از آن فاصله میگیرند، یعنی نمیتوانند قرآن را درک کنند.
قطعا آنچه مهم است و باید مورد توجه باشد، این است که تعالیم انبیا و به خصوص تعالیم حضرت رسول(ص)، حقیقتی است که باید بر جانها بنشیند و اگر قرار باشد این حقایق با جانها عجین شود، لازمهاش این است که انسانها مسیر رسیدن به آن حقایق را طی کنند. این مسیر به تصریح بسیاری از آیات قرآن و نیز عقل انسانی این است که انسان وارد فرایند تدبر، تفکر و تعقل شود. اگر انسان در این مسیر قرار گرفت، یعنی به این موضوع توجه کرد که گزارههای الهی برای بشر چه ساختار زبانیای دارند، پیامشان چیست، حامل چه اندیشهای هستند، چه عواملی قوامبخش این گزارههاست و روح مسائل معرفتشناختی چیست، طبیعتا به پیام اصلی و مرکزی قرآن کریم خواهد رسید. اگر چنین اتفاقی بیفتد، انسان قرآن را مسّ کرده است که در تعبیر قرآن کریم، کسانی که طهارت ذهنی، روحی و شخصیتی دارند، قرآن را مسّ میکنند، یعنی حقایق قرآن با جانشان عجین خواهد شد. چنین کسانی طبیعتا دچار هجران و دوری از قرآن نمیشوند.
مهجوریت قرآن به این نیست که در جوامع، قرآن یا قاریان و کاتبان قرآن وجود نداشته باشد، شاید همه اینها در یک جامعه وجود داشته باشد، ولی آن ملت یا قوم نسبت به قرآن دچار مهجوریت شوند. جامعهای را در نظر بگیرید که تمام مراکز قرآنی در آن وجود دارد، ولی پیام قرآن اعم از پیام معرفتی، هستیشناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و کیهانشناختیاش در آن جامعه وجود ندارد. قرآن ادعا میکند که آیه است. وقتی بحث آیه مطرح میشود، خود آن فینفسه ملاک نیست، بلکه مثل آینهای میماند که حقایقی را در خود انعکاس میدهد و جلوهگاهی است که وقتی به آن مینگرید، باید از آن عبور کنید. در آیات زیادی آمده است که خداوند میفرماید طبیعت و آسمان و زمین همه آیه هستند، یعنی نشانههایی که وقتی آنها را میبینید، به جای دیگری رهنمون میشوید. به عبارت دیگر، در ساحت اولیه که با آیه آشنا میشوید، شما را ارضا نمیکند، بلکه ناخودآگاه به این فکر میکنید که این نشانهها از کجا نشأت میگیرد. به همین دلیل، ادعای اصلی قرآن این است که کسانی که در آیات ما نگاه کنند، حتما ما را میبینند، چون ساختار عالم را به گونهای آفریدیم که در حقیقت، ما را نشان میدهد. کسی که آیات را ببیند و در آن باقی بماند، یعنی خود آیات برایش مهم باشد، در واقع قرآن را مهجور قرار داده است، مثل اینکه بخواهیم آیهای را خیلی زیبا بخوانیم و به الحان و الفاظ آن توجه کنیم یا قرآنهایی با جوهر طلا بنویسیم و زینت دهیم، ولی به حقیقت اصلی قرآن که همان پیام آن است، دست پیدا نکنیم که این در واقع نوعی مهجوریت است.
بنابراین وقتی گفته میشود که قرآن نباید مهجور باشد، معنایش این است که نیازهای معرفتی در تمام عوالم هستی را باید از پیام قرآن درک کرد، این پیام را دریافت و براساس آن، به زندگی جهت داد. اگر فردی یا جامعهای بتواند زندگیاش را بر این مبنا تنظیم کند، قرآن از مهجوریت نجات پیدا میکند. اینکه انبیا بر شناخت انسان اصرار میکنند، هیچ منافاتی با این ندارد که طبیعت را فینفسه بشناسیم و نیروهای آن را کشف کنیم، چون اگر نظام عالم را هماهنگ و تمام آن را آیه بدانیم، تعارضی نمیبینیم. حرفهای برخی افراد مبتنی بر هماهنگی یا تعارض میان علم و دین و شک و تردید در خصوص سازگاری میان دینداری با علمی بودن، مدرنیته و تکنولوژی، برمیگردد به اینکه ناخودآگاه آیهها برای این افراد مهم است. وقتی خود آیهها مهم باشد، قطعا یک آیه در مقابل آیه دیگر قرار میگیرد، ولی وقتی آیه اصل نباشد و بخواهید از آن عبور کنید، در این صورت پیام اصلی را درمییابید، هیچ تعارض و تفاوتی نمیبینید و احساس میکنید هماهنگی عجیبی وجود دارد. اگر بتوانیم پیام قرآن را در زندگی فردی، اجتماعی، حاکمیتی و بینالمللی محقق کنیم، در این صورت میتوان گفت قرآن در میان جوامع اسلامی و انسانی مهجور نیست.
ایکنا ـ چه عوامل و زمینههایی باعث مهجوریت قرآن شده است؟
برخی فکر میکنند خود پیامهای قرآن مشکل ایجاد میکند، چون مربوط به زبان و گذشته دور و درازی است و براساس ساختاری که در جوامع ساده و قبیلهای وجود داشته، پیامبر اکرم(ص) همین مشکلات امروز را با این زبان و بیان حل میکرده است، ولی هر چه زندگی پیچیدهتر شده و کمیت بر همه مسائل سایه افکنده، نمیتوان به احکامی مراجعه کرد که براساس فرهنگ رایج آن زمان بیان شده، بنابراین بشر به دنبال حل نیازهای خودش است و وقتی به این متون کهن دینی مراجعه میکند که براساس زمان خاص خودش از سوی پیامبران به بشر عرضه شده، نمیتواند نیازهایش را با آن رفع کند. بنابراین عدهای معتقدند اینکه قرآن مهجور است، به ساختار، گزارهها و پیامهای خودش برمیگردد. در واقع میخواهند بگویند که پیام قرآن مربوط به دورهای خاص است و با قرآن، ختم نبوت صورت نگرفته، بلکه ختم دیانت شده است. برخی مثل آگوست کنت و دیگران معتقد بودند دوره دین تمام شده است و دیگر نمیتواند به نیازها و سؤالات انسان جواب دهد. به این معنا، اگر کتابهای مقدس دینی در جوامع رواج ندارد، بخش عمده دلیل آن به خودشان برمیگردد. بنابراین طبق ادعای عدهای، چون پیامهای قرآن زمانمند و مکانمند است، نمیتواند فراتر از زمان به نیازهای بشر در دورههای مختلف پاسخ دهد.
در مقابل این تفکر، عده دیگری وجود دارند که معتقدند وقتی به کتاب مقدسی مثل قرآن مراجعه میکنید، درست است که قرآن در یک زمان خاص و برای یک قوم خاص آورده شده، ولی جوهر پیام آن فرازمانی و فراقومیتی است. قرآن به عدالت، احسان، توحید، معاد، پاکی، تقوا، اجتماع مردم، ایجاد روابط سالم، کمک به ضعفا، تقسیم درست ثروت و ... دعوت میکند. در واقع این کتاب فرازمانی فکر میکند و هر مطلب فرازمانی را باید در یک مقطع زمانی بیان کرد، ولی آن مقطع زمانی نمیتواند قالب سختی باشد که به هیچ وجه نتواند از آنجا عبور کند و اصل، پیام آن است. پیام اصلی قرآن نیز فرازمانی محسوب میشود، بنابراین مهجوریت قرآن را نباید در خود آموزههای قرآنی جستجو کرد، بلکه باید به سراغ رفتارهای انسان و جوامع رفت؛ مثلا یکی از عوامل مهجوریت قرآن این است که سمتوسوی زندگی بسیاری از افراد حاکم بر جریان بشری، برخلاف پیام قرآن است. بنابراین طواغیت یعنی کسانی که میخواهند زندگی ظالمانه داشته و بیتقوا، شادخوار، ستمکار و سلطهگر باشند، اگر بر بشریت حاکم باشند، موجب مهجوریت قرآن میشوند.
بنابراین طواغیت، یعنی حکمرانانی که به دنبال استبداد و بردهگیری مردم هستند، قطعا نمیتوانند پیامهای قرآنی را بفهمند و اجازه ترویج به آن بدهند، چون پیامهای قرآنی اولین جایی که نمود پیدا میکند، برخورد با همین طواغی خواهد بود، زیرا روش آنها استثماری، استعماری و استحماری است و این همان زر و زور تزویر است. تزویر یعنی اینکه در مواجهه با مردم دو چهره از خودمان نشان دهیم و از سادهاندیشی، وابستگی آنها به خرافات و اوهامات سوءاستفاده کنیم. در طول تاریخی برخی از طواغی وقتی میدیدند مردم ایران علاقه خاصی به ائمه(ع) دارند، در اوج فساد و طاغوتیگری، به زیارت امام حسین(ع) میرفتند. طاغوت این سه عنصر را در جامعه رواج میدهد و پیام قرآن را در جامعه مهجور میکند. بنیامیه دوست داشتند، به عنوان اشراف مکه، امپراتوری داشته باشند، مثلا وقتی معاویه در زمان خلیفه دوم، حاکم شام شد، در حدود 20 سال که حاکم بود، صرفا نوعی دنیای امپراتوری برای خود تشکیل داد و از هیچگونه پیام قرآنی در زندگی خود استفاده نمیکرد، چون اصلا میخواستند قرآن مهجور بماند، زیرا قرآن شدیدا با طاغوت مخالف است. پس یک دلیل مهجور بودن قرآن به حاکمان طاغوتی بازمیگردد.
ایکنا ـ رویکردها و باورهای سنتی که بعضا با نیازها و اقتضائات امروز جامعه منطبق نیست، تا چه اندازه در مهجوریت قرآن نقش دارد؟
علاوه بر طاغوت، یکی از عوامل مهجوریت قرآن، جهل مردم است. جهل مردم از زمینههای مهجوریت قرآن است. یعنی مردم وقتی جاهل باشند و اهل فکر، مطالعه، تدبر و تامل نباشند و حتی ظاهر قرآن را نفهمند، این عامل مهم مهجوریت قرآن میشود. علاوه بر جهل مردم، نقش عالمان خود فروخته را نباید فراموش کرد. مردم برای آگاهی به عالمان نیاز دارند، اگر این عالمان برای متامع دنیا قرآن را تفسیر بکنند و وابسته به دربار باشند، یعنی آن آزادی و حریت و پیام قرآن را درک نکرده باشند، قرآن در دست آنها ابزاری برای رسیدن به مطامع و منافع دنیایی میشود. چنین عالمانی وقت سعیمیکنند قرائت قرآن را ترویج بدهند. اکنون در برخی جوامع اسلامی، مگر قرآن کم خوانده میشود؟ مثلا در همین مصر و عربستان که اینقدر قاری قرآن دارد، چرا نمیتوانند احکام قرآن را عملی کنند و حاکمیت دینی داشته باشند؟ در این جوامع ما شاهد یکسری رفتارهای ظاهری هستیم که پیام خاصی ندارند، نمونه آن خواندن یک نماز ساده است، اما نسبت به آزادی انسانها و مقابله با حاکمان جوز بیتفاوت هستند، در حالی که قرآن میفرماید ما آمدهایم شما را آزاد کنیم؛ آزادی از خرافات، از افکار ناپسند، از حاکمان ظالم. بنابراین عالمان درباری در مهجوریت قرآن تاثیرگذار بودهاند.
در جوامع اصیل دینی و قرآنی، این امکان وجود دارد که عالمان دینی که فوقالعاده عالمان خوبی هم هستند، نتوانند تفسیر به روزی از قرآن ارائه دهند. ما باید کاری کنیم که مردم و جوانان این احساس را داشته باشند که پیامهای قرآنی میتواند به نیازهای آنها پاسخگو باشد. اگر قرآن را بهگونهای آرمانی تفسیر کنیم که قرآن فقط میتواند روز قیامت ما را نجات دهد، چنین نفسیری در یک جامعه اصیل دینی که عالمان با تقوایی هم در آن هستند، میتواند باعث مهجوریت قرآن شود.
در جامعه به تفسیر روشمند از قرآن نیاز داریم. قرار نیست که قرآن ملعبه و ابزاری در دست هر کسی باشد و بخواهد برداشتی از آن داشته باشد، مثلا در اوایل انقلاب، مجاهدن خلق و همین منافقان امروز ظاهر قرآن را میخواندند و آن را برمبنای ایدئولوژی مارکسیستی خودشان تفسیر میکردند، یعنی افکار خودشان را برآیات قرآن تحمیل میکردند. ما باید سعی کنیم آیات قرآن را فرازمانی و فرامکانی تفسیر کنیم، یعنی مشابه کاری که مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان انجام دادند. یکی از کسانی که در تاریح شیعه قرآن را از مهجوریت خارج کرد، مرحوم علامه طباطبایی بود. در تفسیر المیزان فقط گفته نمیشود که قرآن چه میگوید، بلکه به راهکارهای قرآن برای برون رفت از مشکلات امروز اشاره میکند و اینگه چطور میتوانیم قرآن را در زندگی خودمان پیاده کنیم. علامه طباطبایی در المیزان به سوالهای زمانی پاسخ میدهد. شاگردان علامه طباطبایی از جمله مرحوم مطهری و آیتالله جوادی آملی که تفسیر تسنیم را مینویسند در همین راه گام برداشتهاند.
امروز ما نیاز داریم نیازهای نسل جدید را با تفسیر و ترجمههای جدید پاسخ دهیم. اکنون بسیاری از ترجمههای قرآن به صورت روان است و این نوع ترجمهها در مهجوریتزدایی از قرآن موثر هستند. تفسیر به روز از قرآن به معنای آن نیست که افکار و ایدههای خودمان را به قرآن تحمیل کنیم، بلکه یعنی وقتی تصور میکنیم که قرآن فرازمانی و فرامکانی است، درد انسان را در گذرگاه تاریخ بیان کرده است. انسان زمان نزول قرآن مشکلات خود را داشته و انسان امروز نیز مشکلات خاص خود را دارد. نسخه قرآن فراتر از زمان است. امروز ما به آرامش، عدالت، خداخواهی، الگو و اسوه نیاز داریم، قرآن راه رسیدن به این نیازها را به ما نشان میدهد. نباید تصور کنیم قرآن در این زمینهها حرفی برای گفتن ندارد. عالمان دینی باید به تفسیر و تبیین بهروز قرآن که بتواند به نیازهای ما پاسخ بدهد، بپردازند. امروز باید برای کودکان، نوجوانان تفسیر و ترجمههای قرآن و برنامههای تلویزیونی و نرمافزارهای متناسب با آنها را داشته باشیم. اما علیرغم همه کارهای مثبتی که انجام دادهایم، ولی متاسفانه در این زمینهها بسیار ضعیف هستیم.
ایکنا ـ راهکاری دیگر در این زمینه چیست؟
یکی از راهکارها که باید به آن توجه کنیم و به نظر میرسد در مهجوریتزدایی از قرآن نقش اساسی داشته باشد، توجه به این نکته است که وقتی حکومتی به نام قرآن و دین شکل میگیرد، محوریت آن قرآن است، یعنی برای رسیدن به عدالت و آزادی باید مسیر قرآن را طی کنیم. یعنی حکومت براساس پیام قرآن باشد. برای تحقق این رویکرد، حاکمیت باید در عمل به امور حکومتی، پیام قرآن را نشان دهد و این یکی از راههای مهجوریتزدایی از قرآن است. صرف از قرآن صحبت کردن، سخنرانی و اینکه بگوییم حکومت ما قرآنی است، کفایت نمیکند، بلکه حاکمیت و ساختار حکومت باید در تمام سطوح پیامهای قرآنی را نهادینه کند. مثلا مجلس شورای اسلامی باید عملکرد و خروجی آن در رفتارهای اجتماعی به گونهای باشد که پیام قرآنی حفظ شود. مردم باید عینیت پیامهای قرآن را مشاهده کنند. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) بزرگترین حرکت تاریخی برای مهجوریتزدایی از قرآن بود.
انتهای پیام