به گزارش ایکنا، چهل و یکمین شماره فصلنامه علمی «تاریخ فلسفه» ویژه تابستان ۱۳۹۹ به مدیرمسئولی حجتالاسلام سیدمحمد خامنهای، صاحبامتیازی انجمن علمی تاریخ فلسفه و سردبیری دکتر حسین کلباسی توسط انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «نقد معرفتشناسانه هیوم و کانت بر متافیزیک»، «نگاهی تاریخی به کاربرد عبارت «مدنی بالطبع» در سدههای میانه جهان اسلام»، «اوسیای ارسطو و ترجمه آن به Substance»، «تبیین علل وقوع زلزله در آثار ابنسینا و تأثیرپذیری قطبالدین شیرازی و شیروانی از آن»، «بررسی تطور چیستی و هستی حرکت توسطیه و قطعیه در نظر ابنسینا و ملاصدرا»، «چالشهای دو ژانر تراژدی و کمدی از نظر ابنسینا در مواجهه با بوطیقای ارسطو»، «بررسی و تبیین تشکیک در محمولات عرضی از دیدگاه میرقوامالدین رازی تهرانی».
در چکیده مقاله «نگاهی تاریخی به کاربرد عبارت «مدنی بالطبع» در سدههای میانه جهان اسلام» میخوانیم: ««مدنیت» انسان از موضوعاتی است که از روزگار کهن تاکنون، فیلسوفان به تحقیق دربارة آن پرداختهاند و این موضوع، مبنای برخی دانشهای حکمت عملی و بویژه از مبادی فلسفة علوم اجتماعی است. اگر چه ضرورت «حیات اجتماعی» یا مدنیت برای همة انسانها کمابیش آشکار است اما یونانیان این پدیدار را موشکافانه در کتابهای فلسفی بررسی میکردند و آنچه از گذشته تا امروز در جهان اسلام با عنوان مدنیبالطبع بودن انسان میشناسیم، ریشه در یونان و عصر ترجمه دارد. این تعبیر با ترجمة اسحاق بن حنین از اخلاق نیکوماخوس ارسطو، در سدة سوم قمری در جهان اسلام پدید آمد و با تهذیب الأخلاق مسکویه رازی زمینة گسترش آن فراهم شد. اگر چه بیشتر مترجمان اخلاق ارسطو به فارسی و عربی، این ترکیب را بکار نبردهاند، اما امروزه نیز همچنان بر سر زبانهاست. آموزة مدنیت انسان، در جهان اسلام مبنای برهان حکیمانی همچون ابنسینا بر اثبات نبوت قرار گرفته و فخررازی پای آن را ـ که بعدها به نام طریقةالحکماء مشهور شده ـ به کتابهای کلامی گشوده است. این مقاله میکوشد با بررسی میراث مکتوب فارسی و عربی در دسترس، خط سیر آمیزة مدنیبالطبع که بمثابه اصطلاح و قالبی در جهان اسلام درآمده و تا امروز نیز بکار میرود، را در سدههای میانه تبیین نماید و جای خالی بررسی تاریخی آن را در پژوهشهای کنونی، از وجوهی پر کند.»
در طلیعه مقاله «تبیین علل وقوع زلزله در آثار ابنسینا و تأثیرپذیری قطبالدین شیرازی و شیروانی از آن» آمده است: «دربارۀ علل وقوع زلزله بعنوان پدیدهای آشنا در طبیعت، در آثار شماری از اندیشمندان مسلمان و ایرانی، از جمله ابنسینا و پیروانش بحث شده است. این پژوهش درصدد است دیدگاههای ابنسینا، قطبالدین شیرازی و محمد بن حسن شیروانی درباره چرایی و چگونگی وقوع زلزله را بررسی کند. پژوهش نشان میدهد که نه تنها ابنسینا، متأثر از ارسطو، تبیینهایی طبیعی برای وقوع زلزله ارائه کرده بلکه پیروان بعدی وی نیز همینگونه میاندیشیدهاند. در این آثار، عامل اصلی وقوع زلزله باد یا دمی معرفی شده که در درون زمین شکل گرفته و با ایجاد فشار، قصد خروج از پوستة زمین میکند. در واقع آنها در تبیین پدیدههای طبیعی، تنها از علل و عوامل طبیعی بهره میبردند و آن را به شیوهای که امروزه علمی مینامیم، تبیین میکردند.»
در چکیده مقاله «بررسی تطور چیستی و هستی حرکت توسطیه و قطعیه در نظر ابنسینا و ملاصدرا» آمده است: «مبحث حرکت یکی از مباحث پیچیده و همیشگی تاریخ فلسفه است و مباحث مختلفی در باب مفهوم و هستی آن مطرح شده است. پرسش اساسی در باب حرکت، به وجود و تحقق آن مربوط میشود. در تاریخ فلسفه اسلامی در باب هستی و نحوة تحقق حرکت، دو مبحث شکل گرفته است؛ حرکت توسطیه و حرکت قطعیه. تأکید ابنسینا بر این بوده که مطابق مبانی علم طبیعی و فلسفی خود، هستی حرکت را به گونهای تبیین نماید که از اشکالات مخالفان وجودِ حرکت بدور باشد. بهمین منظور، او اتصال و امتدادِ دارای اجزاء را به متن حرکت راه نداده و به حرکت توسطیه بسیط معتقد شده و اتصال دارای اجزاء پیوسته و باقرار (حرکت قطعیه) را به عالم ذهن و خیال مرتبط دانسته است. این دیدگاه ابن¬سینا بعدها مورد نقد، تحلیل و توجیههای مختلف قرار گرفت و با ورود به قلمرو حکمت متعالیه، رنگ و چهرهای متفاوت بخود گرفت. در حکمت متعالیه حرکت توسطیه و قطعیه، دو اعتبار عقلی از هویتِ تدریجیِ وجود سیلانی قلمداد شدهاند. تحلیل دقیق و موشکافانه نظر ابنسینا و ملاصدرا در اینباره و معانی مختلف حرکت توسطیه و قطعیه، موضوع اصلی مقاله حاضر است. بدون تردید، احصای معانی مختلف این دو اصطلاح و تفکیک بحث فیزیکی و متافیزیکی آن، روشنگر بسیاری از مناقشات و مجادلات در اینباره خواهد بود.»
انتهای پیام