به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین مهاجرنیا در دهمین نشست کرسیهای آزاداندیشی دورهای با عنوان «بنیادها و آرمان های انقلاب اسلامی» که به همت دانشگاه طلوع مهر و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری در قم به صورت مجازی برگزار شد، به تبیین «اصل بنیادین استقلال» پرداخت و گفت: استقلال یعنی برخورداری از اراده و اختیار کامل در تعیین سرنوشت یک ملت و قدرت بر تصمیمگیری و اجرا در تأمین قدرت، امنیت و منافع ملی یک کشور. استقلال در واقع آزادی عمل در چارچوب هویت و فرهنگ بومی است و نوعی خودگردانی ملازم با آزادی است. چنین مفهومی از استقلال امری ذهنی، درونی و فرهنگی است که بازتاب انضمامی گستردهای در هویت ملی دارد.
پژوهشکر حوزه سیاسی در ادامه به شرایط شکلگیری روحیه استقلالطلبی ملت ایران در آستانه انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: وابستگی همهجانبه حکومت پهلوی به غرب و تقلید از الگوهای فکری و رفتاری آنها جامعه ایرانی را به سمت دوری از بنیادهای فرهنگی و هویتی خویش کشاند به طوری که ایران آن روز در پارادایم غرب مدعی استقلال و قدرت بود، اما در چارچوب هویتی و فرهنگی خویش به خودباختگی و دوری از ارزشهای فرهنگی و سیاسی رسیده بود.
وی در ادامه با اشاره به استلزامات فرهنگی استقلال گفت: اولین ملازمه چنین مفهومی از استقلال برخورداری از بینش و آگاهی نسبت به بنیادهای معرفتی و فرهنگی خود و آشنایی با عرصههای سیاستورزی داخلی و خارجی است. بدون تحقق این نوع خودآگاهی، امکان استقلال وجود ندارد. برای ملت ایران در آستانه انقلاب اسلامی با حصول این شرط زمینه خودباوری ایجاد شد تا توانست ملازمه دوم استقلال را به دست آورد و با خروج از پیروی بیچون و چرا از فرهنگ غرب به بازخوانی و بازسازی الگوهای فکری و اصول و مبانی رفتاری خود اقدام کند و با غیریّتسازی غیرتمندانه بر بنیادهای خود «مقاومت» کند و به «قدرت ملی» برسد و در مقابل زیادهخواهی و سلطه بیگانگان پایداری نماید. شعار عدم تعهد و نه شرقی و نه غربی ملت ایران و همچنین ستمگریزی و ستمستیزی آنها سبب شد تا در مسیر آرمانهای خود با استقلال کامل حرکت کند.
استاد حوزه و دانشگاه استقلال را یکی از عناصر و متغیّرهای اصل حاکمیت دانست و گفت حاکمیت برای هر ملتی چند ویژگی اساسی دارد، یکی اینکه عام و فراگیر است، تقسیمناپذیر و غیرقابلتجزیه است. مستمر و دائمی است نتیجه این خصایص آن است که حاکمیت مطلق و مستقل است. به همین دلیل حاکمیت به معنای قدرت برتر در تنظیم و تصمیم گیری و اعمال قدرت معنا شده است. امروزه در عالم سیاست، کشوری که استقلال کامل ندارد و آمریکا در تصمیمگیریهای دولت آن دخالت میکند، در واقع فاقد حاکمیت تلقی میشود.
حجتالاسلام مهاجرنیا در ادامه به نمونههایی از تکاپوی استقلالطلبی ملت ایران اشاره کرد و گفت: مبارزه امام خمینی با پدیده «کاپیتولاسیون» نماد برجسته استقلالطلبی بود. امریکاییها با گرفتن امتیاز حق قضایی و آزادی مطلق برای مستشاران خود، به تعبیر امام، ایران و استقلال ایران را فروختند. نهضت ملی نفت و مبارزه امام با غارت ذخایر ملی کشور اینها مصادیق روشن استقلالطلبی بود. مبارزه مراجع عظام با انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه برای این بود که اینها میگفتند: شاه به دستور آمریکائیها به دنبال حذف فرهنگ و ارزشهای اسلامی در شهرها و روستاها و جایگزین آن با فرهنگ آمریکائی است و زمینهساز از بین بردن استقلال و هویت ملت ایران است.
وی با اشاره به عرصههای متنوع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی استقلال گفت: در دوره طاغوت، حکومت شاه در چارچوب مدرنیزاسیون غربی قرار گرفته بود و از خودبیگانگی سبب وابستگی تمام عیار دولت ایران شده بود. حکومت، قدرت و بقای خود را در حمایت غرب میدید و با پشتوانه آنها به مخالفان مذهبی و ملی خود فشار میآورد و در مقابل ظلم و ستم بیگانگان سکوت میکرد. نمونه آن حمایت شاه از رژیم جعلی صهیونیستی بود که همه منطقه و همه جهان اسلام به غاصب بودن آن اعتراف داشتند، اما رژیم ایران به دستور آمریکائیها از اسرائیل حمایت میکرد و با آن رژیم رابطه برقرار کرد. ملت ایران با همین رفتارهای حکومت پهلوی مخالف بود و با شعار استقلال آزادی در مقابل آن قیام کرد.
استاد مهاجرنیا در پایان گفت: پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد تا در مرحله نظامسازی با احتیاط کامل در قانون اساسی به تحفظ بر استقلال سیاسی و فرهنگی کشور توجه شود و تعیین سرنوشت کشور را بر پایه هویت ملی و فرهنگی اسلامی بر اساس رأی ملت گذاشته شود. در بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری، توصیههایی برای آینده انقلاب در زمینه «تولید علم» و دانش و فنآوری و افزایش معنویت و اخلاق، آزادی و عدالت و مبارزه با فساد، عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن و سبک زندگی و اقتصاد مقاومتی بیان شده است که در واقع همه اینها راهکار تحکیم اصل بنیادین استقلال ملت و دولت ایران اسلامی است.
انتهای پیام