روانشناسی، یکی از شاخههای علوم انسانی است که به مطالعه رفتار، خلقیات، اعمال و باورهای درونی انسانها میپردازد. در واقع موضوع علم روانشناسی، مطالعه رفتار انسان بما هو انسان و غایت آن، آسانسازی مسیر خوشبختی انسان در جریان زندگی است. از آنجا که بخش عمدهای از آیات قرآن کریم، درباره موضوع محوری خلقت یعنی انسان و رابطه او خودش، خدا، جامعه و طبیعت است و برای انسان جایگاه ممتازی قائل شده و از طرف دیگر، آیاتی از این کتاب آسمانی به بیان رفتار، افکار و اعمال درونی انسانها میپردازد، این امکان وجود دارد که در قالب یک فعالیت مدون پژوهشی به این نتیجه رسید که میتوان از متن آیات قرآن کریم، به نوعی از تئوریهای روانشناختی دست پیدا کرد و براساس آن، از علم روانشناسی اسلامی سخن گفت.
خبرنگار ایکنا در اصفهان درباره نسبت قرآن و روانشناسی و اینکه آیا از آیات قرآن میتوان خوانشها و برداشتهای روانشناختی ارائه داد، با سه نفر از اساتید رشته روانشناسی در دانشگاه اصفهان و دانشگاه علامهطباطبایی، گفتوگویی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید.
حسنعلی بختیار نصرآبادی، عضو هیئت علمی گروه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان، گفت: در علوم انسانی، بخشی بهنام پیشفرضها یا پارادایمها وجود دارد، یعنی این علوم براساس نگاهی که به پدیدهها جریان دارد، رویش میکنند؛ مثلاً اگر معتقد باشیم که انسان موجودی زیستی و اجتماعی است، رفتارهایی که از وی انتظار داریم، بر همین اساس تعریف میشود. بررسی آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) نشان میدهد که در این آیات و روایات، نگاهی به انسان وجود دارد و انتظار از وی نیز تابع همین نگاه است. اگرچه امکان دارد برداشتهای متفاوتی از آیات و روایات وجود داشته باشد، ولی با هر نگاهی که به این موضوع داشته باشیم، میتوانیم روانشناسی و رفتارشناسی خاصی از آن استخراج کنیم.
وی افزود: استنباط من از آیات و روایات این است که انسان موجودی انعطافپذیر محسوب میشود و میتواند بینهایت در جهت مثبت تکامل پیدا کند، یا بینهایت در جهت منفی پسرفت داشته باشد؛ از طرف دیگر، دارای اراده و اختیار و عقل است. قرآن کریم نگاهی غایتمندانه به انسان دارد، یعنی وی را موجودی نمیداند که بیهوده آفریده شده باشد، بلکه برای او هدفی قائل است. انسان آگاهی دارد و میتواند از آگاهیهای خود آگاه شود، همچنین دارای زبان و اندیشه است. بنابراین با توجه به دیدگاه قرآن نسبت به انسان، میتوان استنباطهای رفتاری و روانشناختی از این دیدگاه استخراج و آن را فرموله کرد و نشان داد که در هر شرایطی، چه رفتاری میتواند از انسان صادر شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه مسائل مربوط به تعلیم و تربیت یا مسائل روانشناختی که در قرآن وجود دارد، باید موشکافی شده و در معرض آزمون قرار گیرد، تصریح کرد: قائل به روانشناسی اسلامی هستم، آن هم با شرایط خاص، یعنی آموزههای مربوط به تعلیم و تربیت که از قرآن و روایات استخراج میشود، باید قابل آزمون باشد، این قابلیت در مقام شکار و مقام داوری اتفاق میافتد. در مقام شکار، یک نظریه یا فرمول را میتوان از هر منبعی به دست آورد. اگر آن نظریه یا فرمول در مقام آزمایش نیز موفق بود، آن وقت قابل پذیرش است. کسانی که میخواهند روانشناسی اسلامی استنباط کنند، باید پارادایمهای انسانشناسی را از قرآن استخراج کرده و با آنها مدلسازی کنند، سپس با استفاده از این مدلها، به کشف قوانینی بپردازند که قابلیت بررسی و اثبات داشته باشد، بهگونهای که اگر فرد غیرمسلمانی هم این قوانین را بهکار گرفت، نتیجه لازم را بگیرد.
محمدباقر کجباف، عضو هیئت علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه اصفهان، با بیان اینکه فطرت و عقل دو مفهوم مرتبط با ساخت روانی انسان است که در قرآن به آنها پرداخته شده، اظهار کرد: منظور از فطرت، ساخت و بنیادی است که همه انسانها براساس آن خلق شدهاند. در واقع آفرینش انسان بهگونهای است که با خدا اتصال و ارتباط دارد، بنابراین فطرت میتواند بنیان روانشناسی اسلامی و عامل اصلی در شکلگیری شخصیت انسان باشد. فطرت حامل اراده و خواستههای انسان و نیز پرستش و حقیقتجویی است. آنچه از روانشناسی قرآنی به دست میآید، این است که ساخت روانی انسان اصیل است، نه عارضی و جانبی و انسان با وجود استعدادهای درونیاش میتواند به کمال برسد.
وی افزود: قرآن در کنار فطرت، از عقل نیز بهعنوان یک ویژگی مثبت در ساخت روانی انسان یاد کرده است. واژه (wisdom) در روانشناسی بهمعنای عقل و خردورزی بوده و بهعنوان یکی از فضایل انسان از آن یاد میشود. البته در قرآن کریم، عقل بهمعنای هدایت انسان بهسوی خداست و تمایز میان روانشناسی کلاسیک و روانشناسی اسلامی نیز بر این اساس است که در روانشناسی اسلامی، انسان بهسوی خدا و در روانشناسی کلاسیک، بهسوی خودش هدایت میشود. البته اگر هدایت بهسوی خود و خودشناسی بهصورت کامل انجام شود، انسان را به خدا میرساند، ولی این ضعف در روانشناسی کلاسیک وجود دارد که به هدایت انسان بهسوی خدا نمیپردازد.
کجباف با بیان اینکه میتوان از آیات قرآن به یکسری دیدگاههای روانشناختی دست یافت، ادامه داد: آیه ۸۴ سوره اسراء میفرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَی شَاكِلَتِهِ...؛ بگو: هر كس برحسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مىكند». منظور از شاکله همان شخصیت است و طبق این آیه، هر کس مطابق شخصیت خود عمل میکند. برای شخصیت، چند معنا ذکر شده که این معانی در واژه شاکله نیز مستتر است. امام صادق(ع) در حدیثی، شاکله را نیت تعریف کردهاند. منظور از نیت، قصد انجام کاری است، بهگونهای که به عمل ختم شود. بنابراین شخصیت یک فرد میتواند مجموعه نیتهای وی باشد.
وی تصریح کرد: معنای دیگر شاکله و شخصیت، خلقوخوست، یعنی ویژگیها و خصوصیات جسمی و روانی افراد که ناشی از وراثت یا محیط است. معنای سوم شاکله میتواند سبک زندگی باشد که همه اعمال انسان براساس آن شکل میگیرد و جنبه فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد. معنای دیگر شاکله، هیئت و طریق به معنای ساخت روانی انسان است، یعنی سازمان روانی انسان چه محرکهایی را جذب و دفع میکند. این مفهوم که معنای گشتالتی روانشناختی نامیده میشود، ساختی کلی دربر دارد که بر مبنای فطرت، محیط و وراثت است و این سه عامل در ساخت شخصیت انسان نقش دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: در قرآن، آیاتی در زمینه روانشناسی اجتماعی نیز وجود دارد، مثل آیه ۱۳ سوره حجرات که میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ هان اى مردم همانا ما شما را از يك مرد و يك زن آفريدهايم و شما را به هيئت اقوام و قبايلى در آوردهايم تا با يكديگر انس و آشنايى يابيد، بىگمان گرامىترين شما در نزد خداوند پرهيزگارترين شماست، كه خداوند داناى آگاه است». در واقع شناخت و بهخصوص شناخت اجتماعی که یکی از مؤلفههای مهم روانشناسی اجتماعی محسوب میشود، در قرآن خطاب به همه انسانها مورد تأکید قرار گرفته است. از طرف دیگر، آیات بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که خصوصیات روانی انسان را اعم از مثبت و منفی بیان میکند.
کجباف با بیان اینکه روانشناسی بر مبنای دیدگاههای فلسفی استوار است، افزود: رفتارگرایی بهعنوان دیدگاه مسلط بر روانشناسی، بر مبنای ماتریالیسم، دیالکتیک و اصالت ماده بنا شده است. ما معتقدیم روانشناسی اسلامی میتواند مبتنی بر اصالت روح باشد و اصالت روح نیز به این معناست که انسان وجود دارد، به معنای وجود نفس و روح و موجود عقلانی بودن. اینکه برخی تصور میکنند روانشناسی یک علم تجربی و اسلام یک دین است و نمیتوان اینها را به هم ارتباط داد، از این نظر اشتباه است که علم و دین دو واژه متضاد نیستند. اسلام، انسان را بهسوی علم هدایت و بر این نکته تأکید کرده که آنهایی که علم دارند، با کسانی که علم ندارند، مساوی نیستند. بنابراین علم روانشناسی نیز میتواند بهعنوان یکی از مبانی شناخت انسان محسوب شود، همانطور که جامعهشناسی، مردمشناسی و فلسفه اینگونهاند.
وی اضافه کرد: اینکه ما جهت را بهسمت اسلام میبریم، به این دلیل است که اسلام نیز در خصوص شناخت انسان صاحب دیدگاه بوده و معتقد است انسان استعدادهایی دارد و میتواند موجودی کمالیافته شود. با نکاتی که از قرآن و روایات استخراج میکنیم، میتوانیم روانشناسی را بر این پایه استوار سازیم و مدعی شویم که روانشناسی هم میتواند مبنای اسلامی داشته باشد. روشها در روانشناسی اسلامی همان روشهایی است که در روانشناسی کلاسیک وجود دارد، یعنی از روشهای تجربی و میدان عمل استفاده شده و دیدگاههای قرآن درباره انسان تفسیر میشود، تفسیرها به بوته اجرا گذاشته شده و نتیجهگیری میشود که آیا این فرضیهها و نظریات میتواند در یک جامعه عملی شود یا خیر.
کیومرث فرحبخش، عضو هیئت علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) گفت: قرآن کتاب انسانسازی است و میخواهد انسان را بهسمت رفتارهای صحیح هدایت کند، چون خوشبختی انسان در گرو رفتار اوست. علم روانشناسی نیز به معنای اعم کلمه، در پی مطالعه رفتار انسان است و میخواهد چرایی و چگونگی آن را در حیطههای مختلف مورد مطالعه قرار دهد. یکی از مهمترین حیطههای روانشناختی، این است که انسانها چگونه باید رفتار کنند تا هم موفق باشند و هم احساس خوشبختی و شادی کنند، بنابراین یکی از اهدافی که علم روانشناسی دنبال میکند، در راستای اهداف قرآن است.
وی افزود: تفاوتی که وجود دارد، این است که در روانشناسی تعریفی کاملاً دنیوی از خوشبختی ارائه میشود و آن را محدود به همین دنیا تلقی میکنند، ولی قرآن انسان را فراتر از زندگی دنیوی میداند و تعریفی که از خوشبختی وی ارائه میدهد، تفاوتهایی با علم روانشناسی دارد. صرفنظر از این مورد، با توجه به اینکه یکی از اهداف این علم یافتن راهکارهایی برای سعادت و خوشبختی انسان است، از این لحاظ هدف مشترکی نه فقط با قرآن، بلکه با ادیان بزرگ الهی دارد.
عضو هیئت علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) اضافه کرد: وقتی قرار است به چگونگی رفتار انسان برای دستیابی به سعادت و خوشبختی پرداخته شود، لازم است اطلاعاتی در مورد رفتار و روان انسان به دست آید. روانشناسان دنبال کشف این موضوع هستند که انسان برای رشد روانی و تعالی روانشناختی چه کارهایی باید انجام دهد. قطعاً بسیاری از دستورات قرآن در همین راستا است، بنابراین آیات زیادی در قرآن وجود دارد که هم به تبیین روان انسان پرداخته و هم راهکارهایی برای سعادت و خوشبختی وی ارائه داده است و قطعاً قرآن یک منبع معتبر برای شناخت انسان در حیطه روانشناختی محسوب میشود.
فرحبخش ادامه داد: طبق استنباطهای شخصی میتوانم بگویم برخی یافتههای روانشناسان غربی در مطالعاتشان با آیاتی که ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده است، شباهت زیادی دارد. از طرف دیگر، آبراهام مزلو در مقدمه کتاب «روانشناسی بودن» میگوید همان اهدافی که متخصصان بهداشت روانی و روانشناسی در کار خود دنبال میکنند، همان اهدافی است که انبیای الهی دنبال میکردند، یعنی میخواهند انسان آرامش داشته باشد، احساس خوشبختی کند، شکوفا شود و از جنبههای انسانی خودش حداکثر استفاده را به عمل آورد.
وی درباره دیدگاه قرآن در خصوص ساختار روانی انسان، گفت: آیات ابتدای سوره بقره، قرآن را کتابی برای هدایت متقین معرفی میکند و این موضوع دلالت بر این دارد که انسان وقتی به مرحله سعادت و خوشبختی میرسد که قلبی پاک داشته باشد. انسان با روان بیمار نمیتواند به سرمنزل مقصود و سعادت برسد و حتی نمیتواند حقیقت را بپذیرد. یافتههای روانشناسی نیز دقیقاً همین را نشان میدهد.
این پژوهشگر روانشناسی ادامه داد: آیه ۱۷۱ سوره بقره میفرماید: «وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِی يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ؛ و مثل [دعوتكننده] كافران چون مثل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم چيزى] نمىشنود، بانگ مىزند؛ [آرى] كرند، لالند، كورند [و] درنمىيابند». آیه ۷ سوره بقره نیز میفرماید: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناك است». اتفاقاً گشتالتدرمانی به این موضوع میپردازد که چگونه چشم و گوش و قلب انسانها بسته میشود و واقعیتها را به گونه دیگری میبینند یا اصلاً آنها را نمیبینند. در واقع از این نمونههای مشترک میان قرآن و تبیینهای روانشناختی، فراوان وجود دارد.
عضو هیئت علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان از علمی با عنوان روانشناسی اسلامی سخن گفت، بیان کرد: بستگی دارد از چه زاویهای به علم روانشناسی نگاه کنیم. بخشی از روانشناسی به مطالعه سلسلهای از پدیدهها میپردازد که لزومی وجود نداشته تا قرآن به آنها بپردازد، مثل اینکه یادگیری چگونه در انسان اتفاق میافتد یا حافظه انسان چگونه کار میکند، کمااینکه پرداختن به چنین مسائلی نیز مغایرتی با دین ندارد و آیات الهی نه فقط قرآن، بلکه کل جهان هستی را شامل میشود. به تعبیر علامه طباطبایی(ره)، هر کس در این جهان هستی راهی را بگشاید، مثل این میماند که آیات قرآن را تفسیر کرده است.
وی ادامه داد: بخشی از روانشناسی نیز وجود دارد که خیلی به یافتههای آزمایشگاهی متکی نیست، بلکه به سلسلهای از فلسفههای بنیادین متکی است، مثل فلسفه کانت یا فلسفه اگزیستانسیالیسم و روانشناسان غربی بر مبنای این مکاتب فلسفی، مکتبها یا نظریههای رواندرمانی وضع کردهاند. اگر از این زاویه نگاه کنیم، قرآن نه تنها میتواند به عنوان منبعی فلسفی مطرح شود، بلکه فراتر از آن میتواند مبنای ساخت چندین تئوری در زمینه روانشناسی، رواندرمانی و مشاوره قرار گیرد و صددرصد چنین چیزی امکانپذیر است. مثلاً در حال حاضر بر مبنای فلسفههای پُستمدرن، تئوریهای مختلف رواندرمانی و مشاوره وجود دارد، مثل تئوریهای راهحل محور، روایتدرمانی، استعارهدرمانی و ... . از این نظر، چه اشکالی دارد که آیات قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته و بر مبنای آنها تئوریهای رواندرمانی و مشاوره وضع شود؟
فرحبخش اظهار کرد: شوپنهاور یک فیلسوف بود و اکنون عدهای رویکردهای درمانی مبتنی بر فلسفه وی را مطرح میکنند، بنابراین ما نیز میتوانیم بر مبنای آیات قرآن، احادیث و روایات و نیز آرا و نظریات دانشمندان اسلامی مثل ملاصدرا، خواجه نصیرالدین طوسی و ابنسینا، نظریههای رواندرمانی تولید کنیم. برخی فکر میکنند وقتی از روانشناسی اسلامی صحبت میشود، منظور این است که به قرآن مراجعه کرده و ببینیم مثلاً راجع به حافظه، بیماریهای روانی، درمان وسواس و ... چه میگوید و اگر راجع به این موارد در قرآن مطلبی وجود ندارد، پس نمیتوان از روانشناسی اسلامی سخن گفت، در حالی که این تصور اشتباه است.
با اینکه پژوهشهای متعددی در خصوص خوانشهای روانشناختی و روانشناسی از آیات قرآن کریم با موضوع انسان به رشته تحریر درآمده، ولی برخی همچنان این نوع خوانش از قرآن را نفی میکنند و مخالف طرح موضوع روانشناسی اسلامی هستند. به نظر میرسد یکی از دلایل این موضوع این است که پژوهشهای موجود در قالب یک نظریه و تئوری مدون مورد ارزیابی قرار نگرفته و تبیین نشده است.
انتهای پیام