رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات در گفتوگو با ایکنا در سالروز درگذشت سیدحسن حسینی، شاعر انقلاب گفت: زندهیاد سیدحسن حسینی - بیهیچ اغراقی - از شاعران شاخص و تأثیرگذار شعر انقلاب بود. شاعری که مؤمنانه و عاشقانه در مسیر جلال و کمال شعر انقلاب گام برمیداشت. حسینی انسانی چند بُعدی بود و دایره و دامنه فعالیتش تنها به سرودن محدود و محصور نمیشد. او علاوه بر شاعری، پژوهشگری دقیقهیاب و دغدغهمند، منتقدی ریزبین و تیزبین و مترجمی آگاه و توانمند بود.
وی افزود: خوانندگان و خواهندگان مشتاق شعر و ادبیات انقلاب اسلامی، بیهیچ تردیدی با نام بلند و پرفروغ سیدالشعرای شعر انقلاب «سیدحسن حسینی» آشنا هستند. شاعر بلند آوازهای که به دلیل برخورداری از دانش و بینش گسترده ادبی و خلق و آفرینش آثاری فاخر و ارجمند در حوزههای نظم، نثر و پژوهش، نقشی تأثیرگذار در باروری و بالندگی شجره طیبه ادبیات انقلاب اسلامی داشت.
اسماعیلی ادامه داد: در بررسی آثار منظوم و منثور حسینی، پیش و بیش از هر چیز باید بر باورمندی و تعهد دینیاش دست گذاشت و سیمای او را از این منظر به تماشا نشست. شاعری که متأثر از سیره و سلوک دینی و انقلابی مصلحان دین آگاه و روشناندیشی چون امام خمینی(ره)، استاد مرتضی مطهری، آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی، دکتر شریعتی و جلال آلاحمد بود و منظومه فکریاش بر مدار ایمانی و مسلمانی میچرخید. شاعری که به راستی و درستی آمیزهای از «درد» و «درک» مسلمانی بود و در صراط مستقیم توحید و رستگاری گام برمیداشت. شاعری آرمانی و معنوی که از دیو و دد بیزار بود و همچون مولانا با چراغ و آینه به دنبال انسان میگشت.
شاعر مجموعه «بوی گل در میزند» تصریح کرد: حسینی فرزند رشید و راستقامت انقلاب و دفاع مقدس بود. شاعری آرمانگرا و مُصلح که در عین اعتقاد و باورمندی به انقلاب، به «وضع موجود» قانع نبود و به مدد «کلمه» و «کلام» در مسیر تحقق «آرمان شهر موعود» گام برمیداشت. از همین رو، چون دیدبانی حکیم و بصیر، با تیغ طنز، غدههای بدخیم فقر و تبعیض و بیعدالتی را نشانه رفته بود تا سیمای انقلاب را از کاستی و ناراستی و زشتی و پلشتی پاک کند. آثاری چون نوشداروی طرح ژنریک، منظومه مردابها و آبها و... . برای مثال حسینی در کتاب «نوشداروی طرح ژنریک»، با طنزی هوشمندانه به کالبدشکافی ادبی مثلث «زور و زر و تزویر» پرداخته است. به نقد اصحاب قدرت، ثروت و زاهدان خرقهپوشی پرداخت که با استفاده ابزاری از دین و احساسات مذهبی مردم با سکه دین به تجارت دنیا مشغولند.
این منتقد ادبی در ادامه به بازخوانی نمونههایی از اشعار طنز حسینی نیز اشاره کرد و گفت: در شعر «ماهیها دل تنگ!/ سیرها و سنجدها در پلاستیک/ بهار در دور دستها!/ مقابل آئینه میایستم/ و از بهارهای رفته خجالت میکشم!/ زبان تلفن بند آمده!/ انگشتها به مرخصی نوروزی رفتهاند!» «اعتراض به «خودفراموشی» و «عادت زدگی» انسان معاصر نمایان است و یا در شعر «غالباً قومی که از جان زرپرستی میکنند/ زمره بیچارگان را سرپرستی میکنند/ سرپرست زرپرست و زرپرست سرپرست/ لنگی این قافله تا صبحگاه محشر است!» شاعر به دنیاپرستی و اشرافیگری اعتراض کرده و یا در شعر «تاجری مجلس تفسیر گذاشت/ ابتدا فاتحه بر قرآن خواند!» اعتراض به استفاده ابزاری از دین و کمرنگ شدن ارزشهای معنوی در آن مشهود است.
اسماعیلی در ادامه به مهمترین دغدغه سیدحسن حسینی در شعرهایش اشاره کرد و افزود: اغلب شاعران نسل اول انقلاب، به دنبال احیای کرامتهای انسانی بودند و پیش و بیش از هر چیز دغدغه «عدالت» داشتند. آنها نسبت به فقر و فساد و تبعیض و بیعدالتی حسّاس بودند و به مدد شعر در مسیر اصلاحگری گام برمیداشتند. از این منظر و با استناد به آثاری که از حسینی به یادگار مانده است، باید گفت مهمترین دغدغه شاعرانی چون سیدحسن حسینی، حقخواهی، عدالتطلبی، تزویرستیزی، و پاسداری از آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی بود.
این شاعر با اشاره به پیامدهای نبود شاعرانی همچون سیدحسن حسینی یا قیصر امینپور و دیگر شاعران بر شعر و ادبیات به ویژه شعر انقلاب گفت: فقدان شاعران نامآور نسل اول انقلاب همچون سیدحسن حسینی و قیصر امینپور، شعر انقلاب – به ویژه شعر آیینی انقلاب – را دچار فقر محتوایی، کاهش و فرسایش مضمونی کرده است. زیرا آنها شاعرانی دانشور و خردگوهر بودند و با شبچراغ اندیشه در وادی شعر گام برمیداشتند.
اسماعیلی ادامه داد: شعر شاعران نسل اول و دوم انقلاب که در فضای انقلاب و سالهای دفاع مقدس بالیده بودند، هر چند پیشانینوشت «شعر آیینی» را نداشت، ولی به معنای واقعی کلمه - هم در صورت و هم در سیرت - شعر آیینی بود. چون شعرشان در حکمت و حقیقت و اندیشه، ریشه داشت. اما بسیاری از شعرها که این روزها عنوان شعر آیینی را بر پیشانی خود دارند، به خاطر کژتابیهای مضمونی و اعتقادی، نه تنها شعر آیینی نیستند، بلکه به نوعی در مسیری مخالف با روح دین و آیین حرکت میکنند! چرا که رسالتی بالاتر از «تحریک احساسات» برای خود قائل نیستند.
شاعر «حنجره سرخ عشق» تصریح کرد: وجه تمایز شاعرانی چون سیدحسن حسینی و قیصر امینپور با بعضی از شاعران نسل امروز در کیفیت سلوک دینی و معرفتی آنهاست. شاعران نسل اول و دوم انقلاب در دامان انقلاب، دفاع مقدس و حماسه متولد شده بودند و به دلیل درک حضور انقلابیون اصیلی، چون حضرت امام و شاگردی در مکتب انسانساز اسلاماندیشان فرهیختهای چون استاد مطهریها، شریعتیها، طالقانیها، بهشتیها، مفتحها، جلال آلاحمدها و ... از صورت دین به سیرت دین راه یافته و حقیقت محمدی(ص) را دریافته بودند. در سینه آنها محبت اهل بیت(ع) بالی برای پریدن به ملکوت معرفت دینی بود.
وی در ادامه گفت: نسلهای اول و دوم انقلاب، امام حسین و یارانش را در جبهههای جنگ و جهاد از نزدیک میدیدند و نفس میکشیدند. به همین دلیل تصویر آنها از حسین، کربلا و عاشورا تصویری واقعی و نزدیک به حقیقت بود. تصویری قابل انطباق با «ما رأیت الا جمیلا».
اسماعیلی یادآور شد: شاعران دوران دفاع مقدس همنفس، همسنگر و همرکاب امام حسین بودند و از کربلا و عاشورا جز حماسه و زیبایی چیزی نمیدیدند. اما بعضی از شاعران نسل امروز، دین را صرفاً در محبت خلاصه کردهاند و با برداشتهای قشری در این وادی گام برمیدارند. شعرهایی که زیرساخت آنها «مشهورات دینی» غیرمستند است. یعنی گفتهها و شنیدههای غیرمستند کوچه و بازاری ... و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
انتهای پیام