به گزارش ایکنا، به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان امسال، پای درسگفتار «گزیدههایی از نهجالبلاغه» از زبان عماد افروغ، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه دین نشستهایم.
عماد افروغ در سومین قسمت این مجموعه با موضوع «مذمت اوضاع زمانه و وظیفه کارگزاران» به بحث در رابطه با موضوع نوع نگاه امیرالمؤمنین(ع) به حکومت و نیز تئوری مشروعیت پرداخت که مشروح آن را در ادامه میبینید و میخوانید.
خطبه دیگری از نهجالبلاغه که برای امروز در نظر گرفتم، خطبه سوم است که در مذمت اوضاع زمانه و عمل بر خلاف وصیت پیامبر اکرم(ص) ایراد شده است. البته ممکن است که شأن نزول این خطبه مربوط به مسئله خلافت و جانشینی پیامبر(ص) باشد، اما قطع نظر از شأن نزول این خطبه، باید مضمون آن را مورد تأمل قرار داد که مربوط به چگونگی نگاه امام علی(ع) به حکومت است.
امام علی(ع) در یکی از فرازهای این خطبه میفرمایند: «من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده و از آن کنارهگیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پا خیزم یا در این محیط خفقانزا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانهتر دیدم و صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود مینگریستم که میراث مرا به غارت میبرند».
بنده این عبارت را مقدمهای برای اشاره به سایر فرازهای دیگر این خطبه قرار دادم. حکومتی که داعیه پیروی از امام علی(ع) را دارد و میخواهد جا پای حکومت علی(ع) بگذارد، باید این عبارات و خطبهها را در هر سطح و مرتبتی که قرار دارد، آویزه گوش خود کند.
حضرت امیر(ع) در فراز دیگری از این خطبه میفرمایند: «زمامدار مانند کسی است که بر شتری سرکش سوار است؛ اگر عنان محکم کشد، پرده بینی حیوان پاره میشود و اگر آزادش بگذارد، در پرتگاه سقوط میکند». امام علی(ع) در فرازهای مختلفی از نهجالبلاغه از این مضمون استفاده میکنند و به زمامداران و حاکمان هشدار میدهند که نباید به ضعیفان زور گفته و در برابر ایشان از ابزارهای تهدید و اجبار استفاده کنند. زمامداران باید در جامعه به کنترل و نظارت بپردازند.
امیرالمؤمنین(ع) به حکومت به مثابه ابزار نگاه میکنند و حکومت برای امام(ع) هدف نیست. پس حال که حکومت برای حضرت امیر(ع) به عنوان یک معصوم و منسوب، وسیله است، برای ما که به طریق اولی این مسئله جای خود خواهد داشت. امام(ع) در فراز دیگری از این خطبه میفرمایند: «روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پرپشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند تا آنکه نزدیک بود حسن و حسین لگدمال شوند و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند، اما آنگاه که به پا خواستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده، از دین خارج شدند و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند».
بحث مهمی که در خطبه سوم نهجالبلاغه وجود دارد و به دغدغه حضرت امیر(ع) نسبت به بیتالمال و عدالت اجتماعی مربوط میشود، همان حکومت کردن برای دستیابی به عدالت و بهرهگیری از ابزار حکومت برای دستیابی به اهداف عالیه است.
امام(ع) میفرمایند: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمیکردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش میساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب میکردم. آنگاه میدیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بیارزشتر است».
این عبارت یعنی حکومت وسیلهای برای هدف است که آن هدف نیز عدم بیتفاوتی در برابر گرسنگی مظلومان و شکمبارگی ستمگران است. امام علی(ع) به صراحت بیان میکنند که اگر خداوند از ما و علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر این مسائل بیتفاوت نباشیم، خلافت را رها کرده و هیچ داعیهای برای حکومت نداشتم.
از دل خطبه سوم نهجالبلاغه تئوری مشروعیت به دست میآید، مشروعیتی که جمع حقانیت و مقبولیت است. امیرالمؤمنین(ع) حقانیت و شرعیت دارد، اما تا زمانی که مردم به دور او حلقه نزده و با او بیعت نکنند و وجه مقبولیت شکل نگرفته باشد، مشروعیت نیز متعین نمیشود. پس مشروعیت حاوی دو مؤلفه حقانیت و مقبولیت است.
انتهای پیام