به گزارش ایکنا، در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان از باریتعالی مسئلت میکنیم که «بسم الله الرحمن الرحیم؛ اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین؛ خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینى یادت را و مهیا کن مرا در آن روز براى انجام سپاسگذاریت به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاهداریت و پردهپوشى خودت اى بیناترین بینایان».
آیتالله مجتهدی در تشریح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان بیان کردهاند: سالها پیش در مشهد پیرمردی بود بالای صد سال عمر داشت ولی نمازهایش را ایستاده میخواند؛ همان پیرمرد یک بار سبک را به زور بر میداشت، بنابراین قوت عبادت غیر از قوت بدن است.
امیرالمؤمنین نان خشک را نمیتوانست بشکند، ولی قلعه خیبر را فتح کردند و آن رشادتها را آفریدند و یاران ایشان گفتند: شما با این شجاعت و ... چطور نان خشک را نمیتوانید بشکنید، حضرت فرمودند: آن به قوه روحانی بود و این به قوه جسمانی است؛ لذا این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، پس ممکن است شخصی 60 ساله باشد، ولی قوت عبادت او از جوانان بیشتر باشد لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که قوه عبادت به شما بدهد. در دعای کمیل هم این دعا از خدا خواسته میشود که « قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی».
در قدیم پدران ما دو ساعت به اذان برای عبادت در اتاقی خلوت میکردند و یک ساعت بعد از آفتاب از خلوت گاه خود بیرون میآمدند و دنبال کسب و کار میرفتند؛ تاجرهای ما هم اینطوری بودند؛ دعا میخواندند؛ زیارت عاشورا میخواندند و ... بعد به محل کسب میرفتند ولی الان چه ... ؟! لذا خیر و برکت هم کم شده است.
وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ؛ خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی.
در روایت وارد شده است اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر میگیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته میشود «إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ» پس دعا و عبادت، شیرینی و حلاوت دارد.
وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ؛ خدایا به کرمت به من توفیق ادای شکرت را بده؛ شکر یعنی اینکه نعمتهایی که خداوند تبارک و تعالی به من داده است را درست و به جا مصرف کنم؛ اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم است؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری کند، شکر گوش سالم است؛ زبان هم اگر غیبت نکند، شکر زبان کردهایم.
وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ؛ خدایا در روز چهارم ماه رمضان من را از گناه حفظ کن و توفیق ترک گناه بده. در روایت آمده است؛ اگر گناه بو داشت، هیچ دو نفری پهلوی هم نمینشستند «لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم» اگر از گناهان یکدیگر خبر داشتید هیچ کس جنازه دیگری را دفن نمیکرد؛ اولیای الهی بوی بد گناه را متوجه میشوند؛ امثال شیخ رجب علی خیاطها متوجه بوی گناه میشدند لذا گناه بو دارد؛ ایمان هم بو دارد.
اویس به دیدن پیامبر خدا(ص) آمد، ولی ایشان تشریف نداشتند و بخاطر قولی که به مادر داده بود منتظر رسولالله(ص) نماند و به یمن برگشت، وقتی رسول خدا( ص) وارد منزل شدند؛ فرمودند بوی اویس به مشامم میرسد «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن» بوی ایمان اویس منزل رسولالله(ص) را معطر کرده بود.
با بعضی انسانها وقتی معاشرت میکنیم بدون اینکه عطری زده باشد خوش بو هستند، برعکس بعضی افراد که عطر هم میزنند بوی بدی میدهند، بخاطر اینکه ایمان و تقوای کاملی ندارد و نماز صبحش قضا شده لذا بوی بدی میدهد.
حجتالاسلام روحالله بیدرام، نویسنده و پژوهشگر دینی در کتاب «نجوای روزهداران» در تفسیر دعای روز چهارم ماه رمضان آورده است:
پیام اول: طلب قوت جهت انجام عبادت
قوّت عبادت غیر از قوّت بازو است. این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، ممکن است شخصی سن زیادی داشته باشد؛ اما قوه عبادتش از جوانان بیشتر باشد. باید دعا کنیم که در ماه رمضان خدا به ما قوه عبادت عطا کند. در دعای کمیل هم آمده: قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی خدایا قوتم بده که اعضاء و جوارحم در خدمت تو باشد. امام سجاد(ع) به خدا عرضه مىدارد: مِنْ اَعْظَمِ اَلنِّعَمِ عَلَیْنا جَرَیانُ ذِکْرِکَ عَلى اَلْسِنَتِنا وَ اِذْنُکَ لَنا بِدُعائِکَ؛ خدایا، از بزرگترین نعمتهایت بر ما، این است که ذکر تو بر زبان ما جارى مىشود و اینکه اجازه دادى تا تو را بخوانیم و با تو راز و نیاز کنیم. این لطف مضاعفى است از سوى خداوند که هر که راه او را انتخاب کند خدا او را تأیید مىکند. توفیق عبادت و دعا را به بنده عطامى فرماید تا او را بخواند و اطاعت اوامر او را بکند و نه تنها توفیق عبادت بلکه قوت انجام عبادت را به او مىدهد.
پیام دوم: چشیدن شرینی ذکر خدا
چرا از مناجات لذت نمیبریم؟ روایتى از پیغمبر اکرم(ص) است که مىفرمایند: «قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِذَا عَلِمْتُ أَنَّ الْغَالِبَ عَلَى عَبْدِیَ الِاشْتِغَالَ بِی نَقَلْتُ شَهْوَتَهُ فِی مَسْأَلَتِی وَ مُنَاجَاتِی» خدا مىفرماید: اگر دیدم که بندهام اغلب اوقاتش را صرف من مىکند و به فکر من است، یعنى به فکر این است که چه تکلیفى دارد تا انجام بدهد، یا از چه نهى شده است که اجتناب کند (ممکن است لحظات و ساعاتى رفتارهاى نامناسبى هم داشته باشد) تمایلات او را سوق میدهم به طرف گفتوگو و مناجات با خودم.
به جاى اینکه تمایل به امور پست و حیوانى داشته باشد، اصلا علاقهاش به این جهت میشود که با خدا صحبت کند. این لطفى است که خدا به او مىکند. اگر کسانى باشند که بیشتر اوقات یا خداى ناکرده همه اوقاتشان، فکر لذائذ دنیا باشند؛ فکر این که چه غذایى لذیذتر است، چه جایى مناسبتر است، چه لباسى زیباتراست، چه فیلمى لذت بخشتر است، مجالست با چه کسى شیرینتر است، چه پست و مقامى مىتوانند به دست بیاورند، خدا هم اجازه نمىدهد که با او مناجات کنند. «....إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ» اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر میگیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته میشود. پس دعا و عبادت مزه دارد. در مناجات الذاکرین می خوانیم: ... الهی فالهمنا ذکرک فی الخلا و الملا و اللیل و النهار و الاعلان و الاسرار و فی السراء و الضراء و انسنا بالذکر الخفی ... استغفرک من کل لذة بغیر ذکرک. ... خدایا ذکرت را در خلوت و جلوت و شب و روز و در ظاهر و باطن و در حال خوشی و ناخوشی به ما الهام فرما و ما را به ذکر خفی مأنوس کن ... خدایا از هر لذتی غیر از لذت یاد تو طلب بخشش می کنم.
پیام سوم: ادای شکر الهی
شکر یک معنی دقیقی دارد و آن عبارت است از قدردانی، اندازهشناسی و حقشناسی. بنده اگر بخواهد قدرشناس و شاکر باشد باید قدر نعمتهای خدا را بداند، یعنی هر نعمتی را بداند برای چه هدف و منظوری است و در همان مورد مصرف کند. توفیق شکر خداوند را باید از خدا خواست، زیرا همه چیز از ناحیه اوست و «توفیق» نیز «من الله» است. همانگونه که حضرت سلیمان(ع) از او چنین درخواست میکند «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی» یعنی خدایا به من الهام و عشق و علاقه نسبت به شکر نعمتهایت را مرحمت فرما.
روایت شده که خداوند به حضرت موسی وحی فرستاد که ای موسی، حق شکر مرا به جای آور. عرض کرد پروردگارا چگونه شکر کنم تو را که حق شکر تو باشد در حالی که هیچ شکری نیست که به آن تو را شکر کنم، مگر آنکه همان شکر هم نعمتی است که تو به من ارزانی داشتی. فرمود: ای موسی اکنون حق شکر مرا ادا کردی که دانستی آن هم از من است.
پیام چهارم: ستاریت خداوند
خدایی که بصیر است ستار العیوب هم هست. حضرت علی(ع) فرمودند: لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم؛ اگر از گناهانِ هم خبر داشتید، هیچکس جنازه دیگری را دفن نمیکرد! خداوند متعال با ستاریت خود گناهانِ ما را پرده پوشی می کند. اما ما باید حیا کنیم و با وجود بصیر بودن خداوند خود را کنترل نموده و گناه نکنیم.
اهرمهاى بازدارنده گناه
همانگونه که ترمز در اتومبیل لازم است تا آن را از سقوط در پرتگاهها و خطرات کنترل کند، غرائز و خواستههاى انسان نیز، نیاز به کنترل دارد که عبارت است از: ۱. تفکر در امور گوناگون ۲. ایمان به خدا و معاد و روز حساب ۳. خودشناسى و توجه به شخصیت خود ۴. توجه به تشکر از خداوند ۵. توجه به عرض اعمال بر پیشوایان ۶. نزدیک دیدن مرگ ۷. ترس از عواقب گناه ۸. توجه به نقش عبادت در ترک معصیت.
انتهای پیام